گوشه ای از فضائل اخلاقی امام باقر (علیه السلام)
خداوند هیچ بندهاى را براى عهدهدار شدن مقام امامت بر نمىگزیند و او را حجّت آشکار خویش بر آفریدگانش قرار نمىدهد، مگر آن که صفات پسندیده و مکارم اخلاق در وجود او به کمال رسیده باشد و سخن و عملش مطابق حقّ و صلاح باشد.
ابن شهر آشوب درباره امام باقر (علیه السلام) مىگوید: او راستگوترین، گشادهروترین، بخشندهترین و عالمترین مردمان بود، همواره ذکر حقّ بر زبانش جارى بود و غذا خوردن یا صحبت با مردم مانع از ذکر وى نبود، مراتب بخشندگى و بزرگوارى آن امام در میان مردم زبانزد بود و هیچ گاه از صله دادن به برادران و دیدارکنندگان و آرزومندان به ستوه نمىآمد، بسیار خاضع و خاشع بود و همواره اهل بیت خود را به تلاوت قرآن فرمان مىداد و هر کس نمىتوانست مىفرمود، ذکر بگوید.
آن حضرت بنده مطیع سر به فرمان حقّ بود تا آن جا که نقل شده، روزى یکى از فرزندان حضرت به شدّت بیمار بود و امام بر فراز بسترش نگران و اندوهگین به سر مىبرد، ولى پس از درگذشت آن طفل، امام با رویى گشاده با مردم مواجه شد، مردم که از این امر متعجّب شده بودند از علّت آن سؤال کردند، امام (علیه السلام) فرمود: ما به زندگى بستگان خود علاقهمندیم و امیدواریم سالم بمانند و بهبودى یابند، امّا وقتى حکم خدا بر فوت آنها قرار گرفت، به آنچه او دوست مىدارد گردن مىنهیم و راضى هستیم.
معاشرت آن حضرت با دیگران در نهایت ادب و بزرگوارى بود، با دوستان و برادران دینى مصافحه مىنمود و مىفرمود: وقتى دو مؤمن با یک دیگر مصافحه مىکنند، گناهان آن دو مانند برگى که از درختان بریزد، فرو مىریزد و خداوند تا زمانى که آن دو از هم جدا شوند به آن دو مىنگرد! در رفتار با مردم بسیار نیکوکار و عفیف بود و رفتارش با فقیران و مستضعفان تؤام با مهربانى و ملایمت بود، وقتى کار سنگینى به غلامان خود واگذار مىکرد خودش بسم اللَّه مىگفت و با آنان همکارى مىکرد.[ مشایخ، فاطمه، قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص 775،]
همواره در طلب روزى حلال مىکوشید، و از کار و تلاش ابایى نداشت.