تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1686
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 10135
بازدید ماه : 63413
بازدید کل : 10455168
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 3 / 1394
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه گفت: کارشناسان ایرانی و روسی در حال نهایی کردن قراردادی هستند که بر اساس آن روسیه سامانه دفاعی موشکی اس - 300 را به تهران تحویل می‌دهد.
اخبار ایران و تحلیل‌های پیرامون آن به طور مستمر در رسانه‌های خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقه‌ای - منعکس می‌شود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران می‌تواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانه‌ها در داخل و نحوه انعکاس و جهت‌دهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***

ریابکوف از نهایی شدن قرارداد تحویل اس300 به ایران خبر داد

به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه اظهار کرد: کارشناسان ایرانی و روسی در حال نهایی کردن قراردادی هستند که بر اساس آن روسیه سامانه دفاعی موشکی اس - 300 را به تهران تحویل می‌دهد.

ریابکوف تصریح کرد: همکاران ما و کارشناسان خبره در این زمینه هم‌اکنون در حال نهایی کردن این قرارداد هستند.

ایران
حسین امیرعبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه کشورمان که به مسکو سفر کرده است نیز گفت که رایزنی‌ها درباره تحویل اس - 300 به ایران با موفقیت پایان یافته و این کار به‌زودی انجام خواهد شد. ایران پیش از این نیز اعلام کرده بود انتظار می رود تا پایان سال 2015 انتقال این سامانه دفاعی پس از گذشت چندین سال از امضای قرارداد مربوطه انجام شود.

به گزارش مشرق، چند روز پیش روزنامه کویتی الجریده در خبری دروغین و در جهت شایعه‌پراکنی، مدعی شده بود که پوتین بعد از ملاقات محرمانه با نتانیاهو، تصمیم به لغو ارسال سامانه اس300 به ایران گرفته و این موضوع را به اطلاع تهران رسانده است. اکنون اما با اخبار موثقی که از دیروز تا کنون درباره نهایی شدن قرارداد تحویل اس300 به ایران در رسانه‌ها منتشر شده، کذب بودن خبر روزنامه کویتی نمایان‌تر گشته است.



سرزمین فراموش‌شده رنگ‌ها: سفری از میان خلیج فارس ایران

روزنامه گاردین در یکی دیگر از گزارشاتش درباره ایران، این بار به سراغ جزیره هرمز رفته و در گزارشی درباره جاذبه‌های گردشگری این جزیره می‌نویسد: ما در سرزمین هرمز در خلیج فارس هستیم، سرزمین فراموش‌شده رنگ‌ها در تنگه هرمز در جنوب شرقی بندرعباس. این جزیره جزو جزایری بود که مارکوپولو از آن بازید کرد. ابن بطوطه که دوبار بین سال‌های 1330 و 1340 به این جزیره آمده بود شهر این جزیره را زیبا و بزرگ با بازارهای مجلل توصیف کرده است.

ایران

این جزیره که زمانی ده‌ها هزار سکنه داشت امروزه کمتر از 10000 نفر در آن زندگی می‌کنند. بسیاری به سبب تیره و تار شدن روابط کشور با عمان در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد بیکار شدند.

یکی از ساکنان این جزیره گفت: قبلاً، اکثر مردان جزیره با شهر ساحلی خصب در عمان تجارت می‌کردند. ما صبح‌ها به آنجا می‌رفتیم و شبها برمی‌گشتیم. اما بعد از مدتی به ما دیگر اجازه ورود داده نشد.

محلی‌ها کالاهایی را از عمان به هرمز می‌آوردند و سپس آنها را در جزایر مجاور بندرعباس و قشم به فروش می‌رساندند. به گفته محلی‌ها این کار قاچاق است. اما از زمان قطع شدن ارتباط آنها با این کشور عربی، آنها زندگی را به سختی می‌گذرانند.

از برخی جهات، این جزایر از بقیه ایران مجزا هستند. بادگیرها در این مناطق به نسبت آنهایی که در یزد می‌بینیم پیچیده‌تر هستند.

برخلاف بسیاری از مناطق کشور که زنان لباس‌های منطقه‌ای سنتی خود را کنار گذاشته‌اند، زنان در قشم و هرمز اکثراً شلوار رنگارنگ بندری می‌پوشند. محلی‌ها هر چند که روابط فرهنگی و تجاری عمیقی با هند و پاکستان دارند، اما همچنان خود را ایرانی می‌دانند. برنج به روش ایرانی در اینجا طبخ می‌شود: برنج دم می‌شود و ته‌دیگ می‌بندد.

غذاهای محلی خصوصاً در قشم فراوان و خوشمزه است. هشت‌پا، ماهی و میگو با پیاز، گوجه و ادویه‌های محلی سرخ می‌شوند و به همراه خیارشور و کلم داخل نان ساندوچی گذاشته می‌شوند. مجموعه‌ای محلی از ده ادویه و گیاه شامل زردچوبه، میخک، گلبرگ خشک‌شده گل رز و دارچین طعم غذاها را منحصربفرد می‌کند.

در سالهای اخیر به علت کمبود هتل در این جزایر، مردم خانه هایشان را به رستوران و هتل تغییر داده‌اند. یکی از معروف‌ترین این رستورانها، رستوران ناخدا امیری در روستای طبل در جزیره قشم است. او چند اتاق دارد و خانواده‌اش با هم در آنجا کار می‌کنند: همسرش غذا می‌پزد، ناخدا مدیریت می‌کند، بچه‌ها و نوه‌ها هم دیگر کارها را انجام می دهند.

به میهمان‌ها دفتری داده می‌شود که آن را امضا نمایند. ناخدا امیری می‌گوید که ساکی پر از این مطالب دارد و می خواهد پس از 20 سال آنها را منتشر نماید.

به صورت سنتی، تمامی خانه های این جزایر باد‌گیر دارند. اما امروزه، این بادگیرها را فقط می‌توان در روستای لافت در جزیره قشم پیدا کرد. پس از زلزله سال 2005، خانه‌ها با سیمان و تهویه هوا ساخته شدند.

روستای لافت به خاطر منظره‌اش از خلیج فارس معروف است. زمانیکه بعداز‌ظهر در کنار ساحل قدم می‌زنید، اروپایی‌های بسیاری را می‌بینید که بر فراز تپه‌ها مشغول تماشای غروب خورشید هستند.

با افزایش تحریم‌ها علیه ایران، قاچاق کالا سبب شده است که بازارهایی به سبک دوبی در جزیره به وجود آید. اکثر کالاها به این شکل این جا می‌آید.

قشم در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی منطقه آزاد تجاری شد. البته سابقه ایجاد این نوع مناطق در خلیج فارس به زمان رژیم سابق برمی‌گردد. در آن زمان بسیاری از روستاها ویران شدند تا پروژه‌های وسیعی راه‌اندازی شوند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و وقوع جنگ تحمیلی، این برنامه‌ها به رغم تحریم‌های اقتصادی ادامه پیدا کردند. در حال حاضر مناطق آزاد تجاری بسیاری در ایران وجود دارند: قشم و کیش، چابهار در سیستان و بلوچستان و اخیراً اروند در خوزستان.

آن‌چیزی که قشم را از کیش متفاوت می‌سازد این است که بسیاری از محلی‌ها صاحب مغازه‌ها و فروشگاه‌ها هستند. درحالی‌که این دست از محلی‌ها توانسته‌اند زندگی مرفهی را برای خود درست کنند، اما آنهایی که به شیوه سنتی همچنان چوپانی می‌کنند بسیار فقیر هستند. در کیش مردم در کنار برج‌ها و فروشگاه‌های بزرگ مثل زاغه‌نشین‌ها زندگی می‌کنند.

برخی در قشم سوخت قاچاق می‌کنند. از سال 2014 تا 2015 تعداد قاچاقچیان سوخت کاهش یافته است. به گفته این قاچاقچیان، تا پیش از این، شغل آنها بسیار پردرآمد بوده است.

در این جزیره تعداد زیادی ماشین دوکابینه تویوتا هایلوکس وجود دارد که بیشتر آنها برای حمل کالاهای قاچاق استفاده می‌شوند.

ماهیگیری منبع اصلی درآمد در سراسر جزایر خلیج فارس محسوب می‌شود، اما این سبک زندگی همیشه با محقر بودن همراه بوده است. اگر در اطراف جزیره قشم دوری بزنیم می‌بینیم که روستاهایی که در آنجا بیشتر ماهیگیری انجام می‌شود از روستاهایی که قاچاق، تجارت و ساخت‌وساز در آنجا انجام می‌شود محقرتر هستند.

سرمایه‌های خارجی باعث برهم خوردن زندگی آرام مردم در این جزایر شده است. در شهر قشم، یک ساحل بزرگ توسط برخی از سرمایه‌داران و برغم مخالفت‌های مردمی ساخته شده است.

جزیره کوچک‌تر هرمز با مشکلات اقتصادی بزرگتری مواجه است. اگرچه ایران و عمان روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته‌اند، اما بندر خصب همچنان بر روی ایرانی‌ها بسته است. بیکاری در این جزیره زیاد است. همچنین، تعداد ماشین‌ها در این جزیره بسیار کم است. این جزیره تنها یک مرکز پزشکی دارد که در آن دکترهای عمومی تنها برای چند ساعت در روز کار می‌کنند. مریض‌ها و خانم‌های باردار باید به بندرعباس فرستاده شوند.

هرمز به خاطر خاک قرمزش بسیار معروف است. در گذشته از این خاک قرمز در هرچیز از کالاهای تزئینی گرفته تا جشن‌های عروسی و حتی برای تهیه ادویه استفاده می‌شد. امروزه، این خاک قرمز با کامیون حمل و صادر می‌شود.

برخلاف ساکنان جزیره قشم، ساکنان جزیره هرمز اصلاً ثروتمند نیستند و بنابراین پولی که از خارج جزیره می‌آید همه چیز را تعیین می‌کند. 

 

 

مثلث ناجور: آمریکا، خلیج فارس و ایران

روزنامه گالف نیوز چاپ امارات با نگاه منفی همیشگی خود به توافق هسته‌ای ایران با شش قدرت بزرگ دنیا می‌نویسد: اجلاس کمپ دیوید همانطور که انتظار می‌رفت به خوبی پایان یافت. انتظارات به خوبی مدیریت شد. سران عرب به حداکثر چیزی که می‌خواستند رسیدند و اوباما هم در عوض توانست موافقت آنها را با توافق هسته‌ای با ایران جلب نماید.

ایران

به نظر می‌رسد که سیاست خارجی اوباما به جای آنکه مشکلات پیچیده‌تری مثل موضوع فلسطین، رابطه با روسیه و ایجاد ثبات در عراق و بحران سوریه بپردازد بیشتر به ایجاد رابطه با کشورهای متخاصم فکر می‌کند. باید به همین روش هم به توافق هسته‌ای با ایران نگاه کرد.

این مساله بدین معنا نیست که ایران به سوی آمریکا متمایل شده است، بلکه به این معناست که اوباما معتقد است که می‌تواند به ایران نزدیک شود. به علاوه، اوباما همان کسی است که ایران را کشوری راهبردی خواند که منافع خود را بر اساس هزینه - فایده ارزیابی می‌کند. بحث در اینجا این است که ایران بازیگری منطقی است و اوباما دارد هزینه و فایده نزدیکی به ایران را بررسی می‌کند.

اما واقعیت این است که ایران خود را نه شکست خورده بلکه انعطاف پذیر می‌داند. مردم ایران بدون توجه به میزان فشار تحریم‌ها شورش به پا نمی‌کنند. آنها به وقایع سوریه نگاه می‌کنند.

به علاوه، فرقی نمی‌کند که کشورهای حاشیه خلیج فارس آمریکا را هم پیمان خود بدانند یا خیر. سیاست‌های این کشورها تغییر نمی‌کند. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس اختلافات اساسی و طولانی‌مدتی با ایران حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در این کشور داشته‌اند.

مشاجرات کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران چندان به مسائل ایدئولوژیک برنمی‌گردد بلکه بیشتر به قدرت مرتبط می‌باشد. ایران همیشه امپراطوری بوده است که اهمیت چندانی برای مکان‌های غیر راهبردی قائل نبوده است. اما این مساله با کشف ذخائر انرژی در جنوب در اوایل قرن گذشته تغییر کرد. بنابراین، نمی‌توان فهمید که چطور این توافق هسته‌ای می‌تواند طرز تفکر ایران در منطقه را تغییر دهد. 

 

 

چطور می‌شود فهمید که ایران زیر قولش زده است: نظارت مالی

پایگاه بولتن دانشمندان هسته‌ای در گزارشی به توافق هسته‌ای ایران و نحوه نظارت بر حسن اجرای این توافق پرداخته و می‌نویسد: اخبار ماه گذشته مبنی بر اینکه مذاکره‌کنندگان به چارچوب توافقی دست پیدا کرده‌اند باعث تعجب بسیاری شد. این باعث شد که امید در دل افرادی ایجاد گردد که فکر می‌کردند مذاکرات در آستانه شکست است. اگرچه طرفین در حال حاضر همچنان مشغول مذاکره در خصوص جزئیات می‌باشند، اما مهمترین مولفه‌های چارچوب توافقی اولیه کاملاً مشخص هستند. غرب تحریمهای ایران را در ازای چند اقدام از جانب ایران برمی‌دارد، اقداماتی نظیر محدودسازی سطح غنی‌سازی، کاهش تعداد سانتریفیوژها، کاهش ذخائر اورانیوم با غنای پایین و برچیدن راکتور آب سنگین اراک.

ایران

همانگونه که مقامات هر دو طرف اشاره کرده‌اند این توافق تنها بر اساس اعتماد نخواهد بود. بازرسان علاوه بر دسترسی به تمامی سایتهای هسته‌ای ایران به زنجیره تامین هسته‌ای نیز دسترسی خواهند داشت. به منظر تضمین شفافیت، چارچوب توافقی خواستار تعیین کانال مشخصی برای تهیه و خرید نیز شده است تا بتوان تامین، فروش، انتقال قطعات با کاربرد دوگانه و مرتبط با مسائل هسته‌ای، فناوریها و مواد را به صورت مورد به مورد تایید کرد.

البته این یکی از حوزه‌های حساس می‌باشد. بارها ایران توانسته است با استفاده از شبکه جهانی و شرکتهای پوششی تحریمها را دورد بزند. در چارچوب توافقی بر نظارت و رژیم راستی‌آزمایی تاکید شده است. اما چه کسی بر تراکشنهای مالی مرتبط با تکثیر ایران نظارت خواهد کرد؟ و دقیقاً چطور این کار انجام خواهد شد؟ لازم است به نقشی که بانکها در رژیم نظارت و راستی‌آزمایی و همچنین چالشهای پیش روی آنها توجه کرد.

سامانه مالی جهانی نقش کلیدی را در حفظ هوشیاری ایفاء می‌کند. مطمئناً بررسی جریانهای مالی تنها یکی از راه‌ها برای شناسایی فعالیتهای سوال‌برانگیز مرتبط با تکثیر تسلیحات هسته‌ای است. نظارت بر خرید و ارسال فناوریهای صادراتی شکل مطلوبی از تایید حسن اجرای توافق توسط ایران است. ناظران نباید تنها به بررسی یک فهرست از قبل مشخص شده اکتفاء نمایند. بلکه آنها باید بر دیگر جریانهای داد و ستد و مسائل مالی به همراه تراکشنهای مشکوک مالی نظارت نمایند. بعلاوه، تحلیل مالی زمانیکه با دیگر منابع اطلاعاتی و اطلاعات عمومی تجمیع می‌شود می‌تواند ابزار مناسبی برای نشان دادن رابطه بین تامین‌کنندگان، واسطه‌ها و کاربران نهایی در شبکه‌های تهیه باشد.

اما حمایت مالی از تکثیر به چه معناست؟ اگرچه هیچ‌گونه تعریف حقوقی رسمی وجود ندارد، اما کارگروه اقدام مالی به عنوان گروهی که استانداردهای مبارزه با پولشویی را مشخص می‌کند حمایت مالی از تکثیر را اینگونه تعریف می کند: ارائه خدمات مالی برای انتقال یا صادرات تسلیحات هسته‌ای، شیمیایی یا بیولوژیکی، تجهیزات مرتبط با پرتاب آنها و مواد مرتبط.

در خصوص ایران، قطعنامه‌های شورای امنیت در سالهای 2006 و 2010 تحریمهایی را علیه این کشور تصویب کردند و از کشورهای عضو خواستند تا بر بخش مالی خود به منظور مقابله با فعالیتهای مرتبط با تکثیر نظارت داشته باشند. این قطعنامه‌ها همچنین از اعضاء می‌خواهند تا از ارائه خدمات مالی به اشخاص یا نهادها جلوگیری کنند، اگر آن خدمات به فعالیتهای ایران در زمینه توسعه تسلیحات هسته‌ای، سیستم‌های پرتابی یا دیگر فعالیتهای مرتبط با تکثیر هسته‌ای مرتبط می‌باشد. برخلاف تحریمهای هدفمند که برای اشخاص و نهادهای خاصی اعمال می‌شوند، این تحریمهای جدید عام‌ترو فعالیت محورتر هستند و از بانکها و دیگر موسسات مالی می‌خواهند تا تلاشهای خود را برای شناسایی مشتریان و تراکنشهای پرخطر افزایش دهند.

مذاکرات بین ایران و گروه 5+1 فرصتی بسیار مناسبی برای پرداختن به این دغدغه‌ها و شکافهاست. حفظ هوشیاری در رابطه با هر فعالیتی که به حمایت مالی از تکثیر کمک می‌کند باید یکی از دغدغه‌ها بوده و در نتیجه بخشی از توافق نهایی باشد. طبق بیانیه مشترکی که در لوزان سوئیس توسط فدریکا موگرینی و محمد جواد ظریف قرائت شد: یک قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل برنامه اقدام مشترک را تایید کرده و به تمامی تحریمهای مرتبط با مسائل هسته‌ای قبلی خاتمه داده و اقدامات محدود‌کننده‌ای را هم با توافق دو طرف برای مدت زمان معینی شامل می‌شود.

این قطعنامه شورای امنیت باید به معیارهای مشخصی بپردازد که از کشورهای عضو بخواهد تا تعهد خود را به حفظ هوشیاری درباره بخش مالی مرتبط با فعالیتهای تکثیر مجدداً تایید کنند.

ایران هم باید تعهد دهد که به کارگروه اقدام مالی می‌پیوندد و اقدماتی را برای ترمیم نقاط ضعف راهبردی در بخش مالی خود انجام می‌دهد. در بیانیه اخیر خود، این کارگروه از کشورهای عضو خواسته است تا اقدمات موثری را برای حفاظت از بخشهای مالی در برابر پولشویی و حمایت مالی از تروریسم مرتبط با ایران انجام دهند. این مساله نه تنها باعث افزایش شفافیت مالی و تقویت یکپارچگی سیستم مالی بین‌المللی می‌شود، بلکه مسیر رفع محدودیتهای مالی آمریکا و دیگر کشورها که با برنامه هسته‌ای ایران مرتبط نیست را هموار می‌سازد. 



بهایسنگینسیاستایراناوباما

نشریه «فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ» چاپ آلمان می‌نویسد: یادماننرود کهباراکاوبامارییسجمهورآمریکاهشتماهپیشنابودکردن «دولتاسلامی» راهدفقرارداد.گرچهشصتکشوربهائتلافضدداعشپیوستنداماتاکنوننتوانسته‌اندکاریبهپیش ببرند.جنگجویانسیاهپوشداعشچندشکسترامتحملشدند.آنهاازکوبانیدرسوریهوازتکریتدرعراقراندهشدند.داعش در هر کجا کهبا فشار نظامی شدید روبرو شد، خود را عقب کشید، اما در هر منطقه ای که مقاومت چندانی در آن مشاهده نمی کرد، در آنرخنه کرده است . امروز، پس از هشت ماه ازتاریخی که اوباما هدف خود را اعلام کرد، «دولت اسلامی» نیمی از خاک سوریه و بیش از نیمی از مناطق سنی نشین عراق را اشغال کرده است.

ارتش سازمان‌دیده و دهشت برانگیز داعش شکست نخورده است، بلکه به پیشروی ادامه می‌دهد. داعشی ها در هفتة گذشته دو شهر مهم استراتژیکی را به تسخیر خود در آوردند . آنها از رامادی، بغداد پایتخت عراق را در تیررس دارند و با تصرف پالمیرا بر دهانة پلی تسلط یافته اند که راه رسیدن به پایتخت سوریه دمشق را به رویشان می‌گشاید. البته بعید است که بزودی به این دو پایتخت حمله شود، اما احتمال آن که داعش ابتدا قصد تصرف دمشق را را داشته باشد، بیشتر است. قدرتی هم در حال حاضر وجود ندارد تا بتواند جلوی این پیشروی را بگیرد.

رژیم بشارالاسد ظاهراً انگیزة خود را از دست داده است و ارتش که در حالت دفاعی قرار دارد از مناطقی که دیگر قادر به حفظ آنها نیست عقب‌نشینی می‌کند و از روی نومیدی به پرتاب بمب‌های بشکه ای و بمباران های پوششی می پردازد. ارتش از چند ماه پیش از حمله به مناطقی که برای ادامة حیات رژیم خود ضروری نمی‌داند، خودداری می‌کند. حزب‌الله لبنان خود را روی دفاع از منطقة کوهستانی لبنانی- سوری متمرکز کرده است و ایران هم دیگر قدرت نظامی خویش را به طور کامل به کار نمی برد. ظاهراً رهبران تهران دیگر حاضر نیستند وقتی کشورهای غربی نمی‌خواهند در مبارزه علیه داعش کوچکترین قربانی بدهند، آنها خود را فدا سازند. علاوه بر این ایران هم در موضع دفاعی قرار دارد. در یمن هواپیماهای سعودی و امارات، حوثی ها را که متحد ایران هستند بمباران می‌کنند، و در سوریه همراه با پالمیرا یکی از مهم‌ترین فرودگاه‌های نظامی سوریه که وسیلة رساندن اسلحه به رژیم اسد بود، سقوط کرده است. اکنون آنچه برای ایران اولویت دارد حفاظت از مرزهای زمینی خود در برابر هجوم داعش است.

بدین ترتیب بازیگران اصلی این ماجرا کنار می‌روند. البته این به معنای پایان کار رژیم اسد نیست. اما برای آن چندان رمقی هم باقی نمانده است. از ارتش بغداد در برابر جنگجویان داعشی که آماده اند برای برقراری «خلافت» خود جان بدهند، کاری ساخته نیست زیرا سربازان احساس ملی‌گرایی ندارند. کشورهای غربی هم پس از افتضاحاتی که در افغانستان و عراق به بار آورده‌اند دیگر به عملیات نظامی در خاورمیانه تن نمی‌دهند. آنها فلج شده‌اند، زیرا گرچه طالب سقوط اسد هستند، اما نمی خواهند پس از کنار رفتن او خلائی ایجاد شود. زیرا اگر او سرنگون شود ، احتمالاً داعش یا جبهه‌النصره که شاخه‌ای از القاعده است جایش را خواهد گرفت.

از سوی دیگر اعراب اهل سنت مدام شکایت دارند از این که غرب با حمایت از کردها در سوریه و عراق در مبارزه با داعش، علناً به مخالفت با منافع اعراب سنی می پردازد و در نتیجه در نهایت اسد را مورد حمایت قرار می‌دهد. در این علاقمندی فزاینده نسبت به داعش از جانب مسلمانان سنی خطر بزرگی نهفته است. چرا که آنها اکنون داعش را که از لحاظ نظامی موفق بوده است، حربة موثری برای مقابله با شیعیان سوریه و عراق  و در نتیجه برای رو در رویی با ایران می‌بینند.

بدین ترتیب اوباما باید برای سیاست انعقاد معاهدة اتمی و عادی کردن روابط با ایران که تاکنون در آن پایداری نشان داده، بهای سنگینی را بپردازد. چرا که برای مسلمانان اهل سنت از عربستان سعودی گرفته تا عراق و ترکیه، خنثی کردن هژمونی ایران بیش از توسعه‌طلبی‌ ارضی داعش از اولویت برخوردار است. واشنگتن خود را بدین تریب به سمتی کشانده است که باید بین عادی کردن رابطه با ایران و «نابود کردن» داعش یکی را انتخاب کند. اوباما نمی تواند به هر دو هدف برسد. کشورهای سنی هم که امروز در برابر داعش موضعی منفعل اختیار کرده اند ناچارند دیر یا زود بهای سنگینی بپردازند. چرا که ترور نه در برابر مرزهای آنها و نه در برابر کشورهای کوچک و آسیب پذیر لبنان و اردن متوقف خواهد شد . «نابودی» داعش در شرایط فعلی بیش از هشت ماه پیش دشوارتر شده است.

موضوعات مرتبط: گونان گون
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی