پند های کوتاه از نهج البلاغه (15)
- اهمیت نماز جمعه
و لا تسافر فى یوم جمعه حتى تشهد الصلاه الا فاصلا فى سبیل الله اوفى امر تعذربه.
نامه/ 69
ترجمه: در روز جمعه، تا در نماز جمعه حاضر نشده اى، مسافرت مکن، مگر آنکه سفر تو، براى جهاد در راه خدا باشد، یا براى کارى که چارهیى جز انجام آن نیست.
شرح: مردم مسلمان ایران، پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به ارزش و اهمیت نماز جمعه، به خوبى پى بردند، و دانستند که این مراسم پر شکوه سیاسى و عبادى، براى وحدت و پیوند مسلمانان، چقدر با ارزش است.
اساسا خداوند متعال، براى آنکه مسلمانان با یکدیگر پیوند و همبستگى بیشترى پیدا کنند، و نسبت به همدیگر الفت و محبت داشته باشند، با شرایط ویژه ا ى امر به برگزارى نماز جمعه فرموده است. در مراسم نماز جمعه مسلمانان در یک محل گرد مى آیند، با یکدیگر نزدیک و متحد مىشوند، مشکلات زندگى خود را بازگو مىکنند و به چارهجوئى مسائل یکدیگر مى پردازند، و شخص فاضل و دانشمند و دلسوزى، به عنوان امام جماعت آنها را براى حل مشکلات فردى و اجتماعى راهنمائى مى کند.
این مراسم با شکوه الهى و اسلامى، که هفته اى یکبار روزهاى جمعه انجام مى گیرد، آنقدر ارزش و اهمیت دارد، که خداوند متعال و رسول اکرم (ص)، بارها مسلمانان را به شرکت در آن، سفارش و ترغیب کرده و حتى سورهاى نیز در قرآن کریم بهمین نام نازل شده است.
امام علیهالسلام، براى نشان دادن اهمیت نماز جمعه، تاکید بسیار کرده است، تا جایى که مى فرماید: حتى کسى که مى خواهد به مسافرت برود، اگر سفرش در روز جمعه باشد، باید آنقدر مسافرتش را عقب بیندازد، که وقت نماز جمعه فرا رسد، و پس از شرکت در آن، مسافرت خود را آغاز کند. مگر آنکه بخواهد براى جهاد در راه خدا و دفاع از اسلام، به جنگ کفار برود، یا کارى بسیار لازم و ضرورى در پیش داشته باشد، که در صورت انجام ندادن آن، زیانى جبران ناپذیر ببیند. مانند کسى که باید از شهرى دیگر براى بیمارش پزشک یا داور بیاورد، یا کسى که براى انجام معاملهئى ناچار است، سر ساعت معین در شهر دیگرى باشد، و در غیر این صورت معامله بهم مى خورد، و زیان غیر قابل جبرانى مى بیند که معاش خانوادهاش را مختل مى کند.
نرمخویى زمینه دوستى
من لان عوده کثفت اغصانه.
ح/ 214
ترجمه: کسى که درخت وجودش، چوب نرم باشد، شاخه هاى انبوه و فراوان، از آن سر مى زند.
شرح: امام علیهالسلام، در این کلام نغز و پر معنى، انسان را به درخت تشبیه فرموده است، و دوستان انسان را، مانند شاخههاى درخت دانسته است.
در میان درختان، آن درختى که جنس چوبش، نرمتر باشد، شاخههاى بیشترى از آن سر مى زند. و درختى که پر شاخهتر است، اولا سایه گستردهترى دارد که عده بیشترى مى توانند در آن بیاسایند، ثانیا میوه هاى بیشترى مىدهد که باز، دیگران، فایده بیشترى از آن مىبرند. در نتیجه، چنین درختى، از توجه و مراقبت بیشترى هم برخوردار خواهد شد، و بیشتر به آن رسیدگى خواهند کرد.
انسان نیز، اگر درخت وجودش نرم باشد، یعنى اگر نرمخوى و خوش اخلاق و مهربان و گشاده رو باشد، شاخه هاىبیشترى خواهد داشت، یعنى دوستان بیشترى گرد او جمع خواهند شد. در نتیجه هم دوستانش از او محبت خواهند دید و هم خود او از توجه و محبت عده بیشترى برخوردار خواهد شد.
بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه
برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )