درس پنجاه و چهارم
نقش ايمان و كفر در سعادت و شقاوت ابدى
ـ مقدمه
ـ حقيقت ايمان و كفر
شامل: نصاب ايمان و كفر
ـ تأثير ايمان و كفر در سعادت و شقاوت ابدى
ـ شواهد قرآنى
مقدّمه
مسأله ديگر اين است كه آيا هر يك از ايمان و عمل صالح، عامل مستقلى براى سعادت ابدى است يا مجموع آنها موجب سعادت مىشود؟ و همچنين آيا هر يك از كفر و عصيان مستقلا موجب عذاب ابدى مىشود يا مجموع آنها چنين اثرى را خواهد داشت؟ و در صورت دوم، اگر كسى تنها ايمان يا عمل صالح را داشته باشد فرجام او چگونه خواهد بود؟ و همچنين اگر كسى تنها كفر ورزيده باشد يا مرتكب گناهى شده باشد چه سرنوشتى خواهد داشت؟ و اگر شخص با ايمانى مرتكب گناهان زيادى شده باشد يا شخص كافرى اعمال نيك فراوانى انجام داده باشد آيا اهل سعادت خواهد بود يا اهل شقاوت؟ و در هر صورت، اگر كسى بخشى از زندگى خود را با ايمان و عمل صالح، و بخش ديگر را با كفر و گناه سپرى كند چه فرجامى خواهد داشت؟
اين مسائل از نخستين قرن ظهور اسلام، مورد بحث واقع شد و كسانى مانند «خوارج» معتقد شدند كه ارتكاب گناه، عامل مستقلّى براى شقاوت ابدى است و بلكه موجب كفر و ارتداد مىشود؛
و گروه ديگرى مانند «مُرجئه» معتقد شدند كه وجود ايمان، براى سعادت ابدى كافى است و ارتكاب گناه، ضررى به سعادت مؤمن نمىزند.
اما قول حق اين است كه هر گناهى موجب كفر و شقاوت ابدى نمىشود، هر چند ممكن است تراكم گناهان، موجب سلب ايمان گردد. و از سوى ديگر، چنان نيست كه با وجود ايمان، هر گناهى بخشيده شود و هيچ اثر سوئى نداشته باشد.
ما در اين درس، نخست توضيحى پيرامون حقيقت ايمان كفر مىدهيم و آن گاه به بيان نقش آنها در سعادت و شقاوت ابدى مىپردازيم و مسائل ديگر را در درسهاى آينده بيان خواهيم كرد.
حقيقت ايمان و كفر
ايمان حالتى است قلبى و روانى كه در اثر دانستن يك مفهوم و گرايش به آن، حاصل مىشود و با شدّت و ضعف هر يك از اين دو عامل، كمال و نقص مىپذيرد. و اگر انسان از وجود چيزى هر چند به صورت ظنّى آگاه نباشد نمىتواند ايمان به آن، پيدا كند ولى تنها آگاهى و اطلاع، كفايت نمىكند زيرا ممكن است امر مورد آگاهى يا لوازم آن، خلاف دلخواهش باشد و گرايش به ضدّ آن داشته باشد و از اينرو، تصميم بر عمل كردن به لوازم آن نگيرد و حتّى تصميم بر عمل كردن به ضدّ آنها بگيرد.
چنانكه قرآن كريم درباره فرعونيان مىفرمايد:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»1.
آيات الهى را از روى ستم و برترى جويى انكار كردند در حالى كه به آنها يقين پيدا كرده بودند.
و حضرت موسى(ع) خطاب به فرعون فرمود:
«لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلاّ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»2.
تحقيقاً ميدانى كه اين آيات و معجزات را جز پروردگار جهان نازل نكرده است.
با اينكه او ايمان نياورده بود و به مردم مىگفت:
«ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِله غَيْرِي»3.
من براى شما معبودى جز خودم نمىدانم.
و تنها هنگامى كه مشرف به غرق شد گفت:
---------------------------------------
1. نمل / 14.
2. اسراء / 102.
3. قصص / 38.
«آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ»1.
ايمان آوردم به اينكه خدايى جز همان كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند نيست.
و دانستيم كه چنين ايمانى اضطرارى، پذيرفته نخواهد شد2 اگر بتوان آن را ايمان ناميد.
پس قوام ايمان، به گرايش قلبى و اختيار است برخلاف علم و آگاهى كه بدون اختيار هم حاصل مىشود. و از اينرو، مىتوان ايمان را يك «عمل قلبى اختيارى» دانست، يعنى با توسعه در مفهوم «عمل» ايمان را هم از مقوله عمل به شمار آورد.
اما واژه «كفر» گاهى به عنوان عدم ملكه ايمان بكار مىرود و نداشتن ايمان خواه در اثر شك و جهل بسيط باشد يا در اثر جهل مركب و خواه در اثر وجود گرايش مخالف و به صورت انكار عمدى و عنادآميز كفر ناميده مىشود و گاهى به قسم اخير يعنى جحود و عناد، اختصاص مىيابد كه امرى وجودى است و ضدّ ايمان به شمار مىرود.
نصاب ايمان و كفر
بر حسب آنچه از آيات كريمه قرآن و روايات شريفه استفاده مىشود حداقل ايمان لازم براى سعادت ابدى عبارت است از: ايمان به خداى يگانه، و پاداش و كيفر اخروى، و صحّت آنچه بر انبياء (عليهم السلام) نازل شده است. و لازمه آن، تصميم اجمالى بر عمل به دستورات خداى متعال است. و عالى ترين مرتبه آن، مخصوص انبياء و اولياء الهى (سلام الله عليهم اجمعين) مىباشد.
و حداقل كفر عبارت است از: انكار يا شك در توحيد، يا نبوّت يا معاد، و يا انكار چيزى كه بداند از طرف خداى متعال بر انبياء نازل شده است. و بدترين مراتب كفر، انكار عنادآميز همه اين حقايق با علم به صحّت آنها، و تصميم بر مبارزه با دين حق است.
بدين ترتيب، شرك (انكار توحيد) هم يكى از مصاديق كفر مىباشد. و نفاق، همان كفر باطنى است كه توأم با فريبكارى و تظاهر به اسلام باشد و سقوط منافق (كافر نقابدار) بيش از ساير كفّار است چنانكه قرآن كريم مىفرمايد:
-------------------------------------
1. يونس / 90.
2. رجوع كنيد به درس نهم.