برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
معرفت انفسى از سیر آفاقى بهتر است چون، اولا: معرفت نفس عادتاً خالى از اصلاح اوصاف و اعمال نفس نیست و اشتغال به این معرفت، آدمى را از یك موقف نزدیكى به گوش دل مى رساند به خلاف سیر در آیات آفاقى كه ندایش به
خلاصهی نظر علامهی طباطبایی(ره) در مورد معرفت نفس ذیل آیهی 105 سورهی مائده به قرار زیر است: 1- از اینكه با آیهی «عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ» مؤمنین را امر به پرداختن به نفس خود نموده، بهخوبى فهمیده مى شود كه راهى كه به سلوك آن امر فرموده همان نفس مؤمن است، زیرا وقتى گفته مى شود: زنهار راه را گم مكن، معنایش نگهدارى
9- معرفت نفس؛ مقدمهی معرفت به توحید توحید، در عوالم و ساحات هستی عبارت است از: الف: «توحید عالَم ماده» كه حکایت از جنبهی وحدانی عالم ماده در داشتن ذاتی متحوّل دارد و بحث «حركت جوهری» از آن جنبهی توحیدی خبر میدهد و لذا همهی کثرتها به آن جنبهی وحدانی یعنی عین حرکت، رجوع دارد و این کثرتها صورتهای مختلف جوهر عالم ماده هستند که عین حرکت است.
معرفت به حقیقت جامع معرفت نفس، معرفتی است جهتدار كه به شناختِ حقیقتِ جامعِ واحدی به نام «نفس مجرد انسانی» منجر میشود و راه رسیدن به «حقیقتِ جامع اَحدی» یعنی خداوند را باز میكند. ولی باید متوجه بود این معرفت، غیر از علومی است
روش معرفت نفس که به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) برترین حکمت محسوب میشود(25) روشی است که میخواهد بدون حجابِ بدن و با نظر به ذات خود، با اسماء الهی مأنوس گردد به همین جهت میتوان گفت: «معرفت نفس» یا «خودآگاهی حضوری»، اولین قدم جهت تفکیک «خود» از «ناخود» است تا انسان «ناخود» را «خود» نپندارد، و این بزرگترین بلایی است كه همواره بر بشر وارد شده و امروز این بلا از همیشه بیشتر ظهور کرده به طوری كه بشرِ امروز تقریباً هیچ رابطهای با خود ندارد، زیرا تماماً گرفتار ماهیات است در حالیکه حقیقتِ انسان «وجود» اوست.
معرفت نفس طریق معرفت حق معرفت نفس؛ روشی است كه انسان متوجه میشود معرفت به «جهان صغیر» یعنی انسان، راه وصولِ معرفت به «جهان كبیر» یعنی کلّ هستی است، تا از منظر علم حضوری به معرفت حق نایل آید و نه با آگاهی حصولی به خدای ذهنی
انسان در ابتدای امر با مشکلی روبهروست و آن اینکه نمیتواند با خودش درست ارتباط برقرار كند، همچنان که با بقیهی عالم هم درست ارتباط برقرار نمیکند. حتی گاهی از عبادات خودش هم خسته میشود، چون با جنبهی وجودی و حقیقتِ پایدار عالم مرتبط نیست تا همواره در معرض تجلیات انوار الهی قرار گیرد که قرآن در وصف آن میگوید: «كُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»(11) خداوند همواره در ایجاد و تجلی نوینی است. گفت: بیزارم از این كهنهخدایی كه تو داری
خداوند، «حیّ» و «قدیر» و «سمیع» و «بصیر» است و در یك كلمه حقیقتی است عین «كمال». اگر كسی به خدا نزدیك بشود و جان او در معرض پرتو انوار کمال الهی قرار گیرد از انوار کمالیهی الهی بهرهمند میشود و احساس
جایگاه معرفت نفس در ارتباط با واقعیت اجازه بدهید راجع به وسعت موضوعِ «نفسشناسی» - با اینكه در مقدمه نكاتی عرض شد- کمی بیشتر بحثكنیم تا مشخص شود جایگاه این بحث كجاست، زیرا در صورتی با پدیدهها درست برخورد میشود که جایگاه آنها درست روشن شود.
وقتی «روح» در صحنهی حیات انسانها مورد توجه قرار نگیرد، انسانها غائبانه با هم برخورد میكنند و حقیقتِ یکدیگر را نمیبینند و در واقع بیگانگانی هستند كنار یكدیگر، همراه با تحلیلهای غیر واقعی که نسبت به هم دارند، مثل آنکه مردم عصای حضرت موسی(ع) را دیدند و از باطن آنکه اژدهایی سراسر تحرک و حیات بود، غافل شدند و یا دَمِ حضرت
تا این جا معلوم شد که انسان دارای سه دشمن بزرگ است که به ترتیب قدرت و ضعف در دشمنی عبارتند از: هوای نفس، شیطان و خانواده. قوی ترین آن ها، یعنی هوای نفس، (1)مجموعه خواسته های بی مهار انسان است؛ خواسته های رها و آزادی که مقید به هیچ قیدی نیستند و انسان می خواهد به هر قیمتی شده به آن ها برسد؛ چه از راه حرام و چه از راه حلال. از این رو، برای او مهم نیست که مال خود را از راه غصب، رشوه یا خوردن مال یتیم به دست می آورد یا از راه کار و تلاش و زحمت. در حقیقت، او می خواهد تمام قیدها را کنار بزند و به آن چه دوست دارد و می خواهد برسد. برای همین، هوای نفس دشمن بسیار خطرناکی است که حق خدا و دیگران را زیر پا می گذارد و قوانین عالم طبیعت را نادیده می گیرد. سرّ مطلب در این است که اگر کسی همه چیز را حق خودبداند، دوست دارد همه چیز را تحت سیطره خود درآورد؛ گویی در این عالم غیر از او کسی نیست و هر چه هست برای ارضای میل و شهوت او آفریده شده است.
1- (1)) . عوالی اللئالی، أحسائی، ج 4، ص 118: «قال النبی صلی الله علیه وآله: «أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک».
آن ها که به کربلا رفتند حدود 30 هزار نفر بودند. (3) آن ها می توانستند دعوت ابن زیاد را نپذیرند و اگر او می خواست علیه شان موضعی بگیرد، به راحتی بر او غلبه کنند و شیطان را بکشند، اما این کار را نکردند.
در سوره ابراهیم آمده است که شیطان در قیامت به تمام کسانی که جهنمی شده اند می گوید: من که شما را به زور وادار به کاری نکردم، فقط شما را به گناه دعوت کردم.رت ربوبیت، الوهیت و ملک و فرمانروایی خداوند کاری از پیش ببرند، زیرا بندگان در پناه حق هستند.
پروردگار عالم ابلیس را از ابتدا دشمن انسان نیافریده بود، زیرا او موجودی پاک آفریده شده بود، ولی به انتخاب و اختیار خویش راه سرکشی و یاغی گری را در پیش گرفت. سرشت او از دشمنی و عناد و
شیطنت نبود و خداوند متعال نمی خواست از او یک شیطان بیافریند، ولی او خود چنین خواست. از این رو، خداوند در قرآن او را تا پیش از آن که از سجده بر آدم خودداری کند، موجودی پاک معرفی کرده است:
مبارزه با نفس تنها با یاری خدا و توجه به ارزش ها ممکن است. وقتی انسان نماز می خواند، با هوای نفس خویش می جنگد، زیرا هوای نفس از درون به نهیب می زند که بخواب و نماز صبح را رها کن! پس، وقتی او نمی خوابد و نماز می خواند، در واقع با هوای خود می جنگد. عبادت و اخلاق و عمل صالح اسلحه جنگ با هواست، البته، این اسلحه ها در صورتی کارایی دارند که خدا انسان را یاری کند:
پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، ایستادگی در مقابل هوای نفس را «جهاد اکبر» نامیده اند. آن حضرت پس از اتمام یکی از جنگ ها، وقتی همگی به شهر خویش باز می گشتند، به مسلمانان فرمودند: