حضرت موسی(ع)
جوان دیگری که می توان مثال زد و زندگی اش را در قرآن مطالعه کرد، حضرت موسای کلیم است. او از نظر وراثتی و ژنتیکی دارای موقعیت خوبی بود و از پدر و مادری مؤمن به وجود آمد(1) و از مادر خود شیر نوشید.(2) زمانی محیط تربیتی او کاخ فرعون بود که مهد ظلم، جور، حق کشی، انسان کشی، تبعیض و شرک بود.(3) فرعون با صراحت اعلام می کرد: «أنا ربُّکم الأعلی؛(4) من پروردگار والای شمایم.» یا می گفت: «ما علمتُ لکم مِن إلهٍ غیری؛(5) هیچ معبودی غیر از خود برای شما سراغ ندارم.» فرعون مخالفان خود را با زور و ارعاب به پرستش خویش وا می داشت و می گفت: «لئن اتخذتَ اِلها غیری لأجعلنّک مِن المسجونین؛(6) اگر خدایی غیر از من اختیار کنی تو را [نیز] از زندانیان قرار خواهم داد.»
این جملات اگر چه در طول مبارزات حضرت موسی(ع) با فرعون توسط وی گفته می شد، ولی نشان می دهد در خانه و کاخش همین روحیه حکمفرما بود.
حکمت خدایی اقتضا کرد که موسی(ع) دوران کودکی و جوانی را در چنین خانه ای به سر بَرَد و پرورش یابد تا به همه ثابت گردد فرعون که هزاران کودک را کشت(7) تا موسی به دنیا نیاید، نتوانست بر خواست خداوند چیره شود. خداوند خواست موسی(ع) به دنیا بیاید و در خانه فرعون رشد و نمو یابد تا درس عبرتی برای همگان باشد. نکته ای که مهم است و قرآن در موارد متعددی به آن اشاره کرده این است که خداوند او را به مادرش برگردانید تا از او شیر بنوشد و دست
نوازش بر سر و رویش بکشد. خداوند دو نکته را به مادر موسی گوشزد کرد:
1ـ برگشتِ موسی نزد مادر؛
2ـ پیامبر شدن موسی در آینده. به نظر می رسد اوّلی زمینه ساز دومی باشد.
«و أوحینا إلی اُمّ موسی أنْ أرضعیه، فإذا خفتِ علیه فألقیه فی الیَمّ و لا تخافی و لا تحزن إنّا رادُّوهُ إلیک و جاعلُوهُ مِن المرسلین؛(8)
به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که او را به تو باز می گردانیم و از پیامبرانش قرار می دهیم.»