بسم الله الرّحمن الرّحیم:
شرح دروس معرفت نفس علامه حسن حسن زاده آملی درس اول جلسۀ پنجم:سیرِ شهودی غایتِ آن معرفتِ شهودی است که «لَم أَعبُد رَبًّ لَّم أَرَه» و سیرِ آفاقی نهایتِ آن معرفتِ فکری که «اُلئِکَ یُنادُونَ مِن مَّکانٍ بَعید». تا از مباحثی که در بحثهای آینده به لطفِ خدا مطرح می شود معرفتِ شهودی و معرفتِ فکری است، آنچه را که انسان از ناحیۀ عقل و یا قوایی که تحتِ نظرِ عقلند از قوّۀ وهم و خیال و قوای پنجگانۀ حسِّ ظاهری بدست می آورد معرفتِ فکری است و آنچه را انسان می بیند معرفتِ شهودی است. مثلاً می شنود شناختِ فکری است و یا می بوید و می چشد و لمس می کند و تخیل می کند و توهّم می کند و یا تعقّل می کند اینها همه معرفتِ فکری است؛ اگر تعقّل مقدّمه برای معرفتِ شهودی باشد بسیار نردبان خوبی است و نه تنها خوب است بلکه لازم است چون قوایی که حق در انسان خلق کرده است از حواسِ پنج گانه و دو قوّۀ وهم و خیال و بالاتر از اینها قوۀ عقل، اینها همه غذا می خواهند که غذای اینها تعقّل و تفکّر است، و همین ادراکاتِ ظاهریست اینها باید مقدمه قرار بگیرد برای معرفتِ شهودی که مربوط به قلب است «لَم أَعبُد رَبًّا لَم أَرَه». حالا اگر کسی سئوال کند که پایانِ کارِ معرفتِ شهودی چیست؟ حدیثِ شریفِ امیرالمؤمنین علیه السلام هست که می فرماید: دیدنِ حق نهایتِ آن راهست. در روایت آمده که سیرِ انفسی غایتِ آن معرفتِ شهودی است، «لَم اَعبُد رَبًّا لَم اَرَه» و معرفتِ شهودی تنها از یک راه حاصل می شود و آنهم از ناحیۀ سیرِ انفسی است، که انسان به مقامات شهودی قلبی راه می یابد. و درجات تعقّل و فکر اگر چه راهِ رسیدنِ به حق است اما راهی است که از دور حق را ندا می دهد. «اُولئِکَ یُنادَونَ مِن مَّکانٍ بَعید»، اینها کسانی هستند که از راه دور خدا خدا می