نويسنده: شهيد مطهرى
شرح حال سید الشهداء در آخرین لحظات
بعد از مدتی که امام (ع) کارزار نمود و هیچ کس قدرت مقابله با آن حضرت را نداشت، امام باقر(ع) می فرماید: بیش از هفتاد و دو زخم بر پیکر امام(ع) وارد کردند.
ایشان خسته شدند، لحظه ای برای استراحت ایستادند، ملعونی سنگی پرتاب نمود و پیشانی مبارک حضرت را شکست، پس از اصابت سنگ به پیشانی امام(ع) ، حضرت پیراهن را بالا زدند تا خون پیشانی راپاک کنند.
در این لحظه حرمله تیر سه شعبه ای به سمت حضرت رها کرد و تير به سينه حضرت نشست. آنگاه امام(ع) سر به آسمان بلند کردند و فرمودند: «خداوندا ! تو می دانی این لشکر کسی را می کشند که جز او پسر دختر پیامبری بر روی زمین نیست.» مدتی پیکر نیمه جان امام روزی زمین افتاده بود و کسی جرئت نزدیک شدن به آن ذات نورانی را نداشت.
هلال بن نافع می گوید: به خدا قسم کشته به خون آغشته ای را بهتر و خوشتر از او هرگز ندیده بودم...و چنین با خدا نجوا می کرد:
«الهی رِضاً بِرِِضِاکَ، صََبراً عَلی قَضائِک یا رََبََََّ لا الهَ سِواکَ...» خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر می کنم.
ای پروردگار من معبودی جز تو ندارم، ای پناه پناه آورندگان، ای خدایی که همیشه هستی و پایان نداری، ای زنده کننده مردگان، ای کسی که بر هر کسی بر اساس عمل او حکم می کنی، بین من و این مردم حکم کن که تو بهترین حاکمی و فرمود:
تمام خلق را در راه عشق تو ترک کردم و راضی به یتیمی کودکانم شدم تا تو را ببینم و اگر در راه عشقت مرا قطعه قطعه کنی، دلم به غیر تو اشتیاقی ندارد.
شرح شمع صفحه233-235
لحظه وصال
در روز عاشورا حسين عليه السلام حد آخر مقاومت را هم مىكند.ديگر وقتى است كه به كلى توانايى از بدنش سلب شده است.يكى از تير اندازان ستمكار،تير زهر آلودى را به كمان مىكند و به سوى ابا عبد الله مىاندازد كه در سينه ابا عبد الله مىنشيند و آقا ديگر بى اختيار روى زمين مىافتد.
چه مىگويد؟
آيا در اين لحظه تن به ذلت مىدهد؟آيا خواهش و تمنا مىكند؟نه،بلكه بعد از گذشت اين دوره جنگيدن رويش را به سوى همان قبلهاى كه از آن هرگز منحرف نشده است مىكند و مىفرمايد:
«رضا بقضائك و تسليما لامرك و لا معبود سواك يا غياث المستغيثين» (1) .
اين است حماسه الهى، اين است حماسه انسانى.
پىنوشت:
1) نظير اين عبارت در قمقام زخار، ص 364 و مقتل الحسين مقرم، ص 753 ذكر شده است.
كتاب: مجموعه آثار ج 17 ص 50
نويسنده: شهيد مطهرى