روانشناسى قرآنى
مصطفى محمود - مترجم: حافظ نصيرى
از ديدگاه فرويد، احساس گناه، بيمارى است، و توبه، واپس روى ،مقاومت در برابر شهوات، سركوب است و پشيمانى، عقده؛ و تحمل، سردمزاجى. فرويد به اعمال، تنها در چارچوب محرك و پاسخ مىنگرد و به نيت و اخلاص توجهى نشان نمىدهد. او از نفس انسانى تنها جنبه حيوانى و شهوانى آن را مىبيند.
در فلسفه مادى، اخلاق عبارت است: از ارضاى اميال به شكلى كه با حقوق ديگران در تعارض نباشد. بنابراين تعريف، اخلاق در وهله اول يك مفهوم مادى اجتماعى در جهت توزيع بهتر لذات مىباشد.
اما اخلاق در مفهوم دينى، برخلاف تعريف فلسفى عبارت است از: كنترل و هدايت ميلها و گرايشهاى درونى، مخالفت با هواى نفس و كنترل شهوات با هدف نائل شدن به شأن و منزلت عظيم انسانى، به عنوان خليفه خدا بر روى زمين، و وارثى كه هستى به خاطر او مسخر شده است.
بر پايه اين ديدگاه، انسان تنها زمانى لياقت حاكميت بر جهان را خواهد داشت كه بتواند پيش از هر چيز بر نفس خود حاكم شود و بر قلمرو درونى خود احاطه يابد. اخلاق دينى به اين معنا خروج از عبوديت نفس و رسيدن به مرتبه والاى قرب الهى است. نداى اخلاق دينى توزيع بهتر لذات نيست، بلكه خروج از اسارت لذات است. بدين ترتيب ديدگاه فلسفه و دين كاملاً از هم متفاوت مىگردد و هر يك تصوير متفاوتى از انسان مورد نظر خود ارائه مىنمايد؛ فلسفه مادى تصوير انسانى را ترسيم مىكند كه هدفش لذتهاى آنى و پاداش مادى فورى است. او براى لحظات تلاش مىكند و سخت پايبند لحظه موجود است.