حالا این اژدههای حریص و گرسنه را سپردهاند دست ما و تکلیفمان این است که از این اژدها، مرکبی بسازیم رهوار برای رسیدن به سر منزل مقصود. او هر لحظه میخواهد افسار بگسلد و ما را به کام تباهی بکشاند. یوسف هم که باشی، از طوفان وساوس نفس، گریز و گزیری نداری جز رحمت خدا؛ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي(یوسف/54).
رامشگر اسب را دیدهاید؟ طنابی دارد به قاعدهی 50 متر. در یک شعاع مشخص، از حیوان میایستد، یک سر طناب را حلقه میکند دور دست و یک سرش را به گردن اسب. زبانبسته شروع می کند به چرخیدن. میخواهد طناب را پاره کند و راهی جنگل شود. او هم سر طناب را همچنان محکم گرفته. رفته رفته شعاع دایره را کم میکند. تا جایی که حیوان خسته شود و آرام آرام انس گیرد و رام گردد.