تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2737
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 11186
بازدید ماه : 64464
بازدید کل : 10456219
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 / 11 / 1394

https://rasekhoon.net/userfiles/Article/1393/06/3/00428.JPG

قرآن و تئوري تحوّل (2)

رويكرد انديشمندان غربي درباره آفرينش انسان

ديدگاه چارلز هاج

چارلز هاج،(1) يكي از محافظه كاران آمريكايي از مدرسه مذهبي « پرينستون »(2) است كه به لحاظ اعتقادش به كتاب مقدّس، تسليم « نظريّه تكامل » نشد. وي بين حقايق مهمّي كه به رسولان معصوم ارائه شده و قصد تعليم آنها را داشتند، با عقايدي كه به نحو اتّفاق مورد اعتقادند، فرق مي گذاشت. آنان در نتيجه، از « اخترشناسي كپرنيكي » دفاع مي كردند؛ زيرا نويسندگان كتاب مقدّس، گرچه به « زمين مركزي » اعتقاد داشتند؛ ولي چنين تعليمي نمي دادند.
چارلز هاج انديشه تكامل انسان را به جهت تضادّي كه بين آن و تعاليم كتاب مقدّس و رسولان مي ديد، نپذيرفت.(3)

ديدگاه جيمز مكاش

جيمز مكاش،(4) فيلسوف اسكاتلندي و رئيس دانشگاه پرينستون، بر اين عقيده است كه خداوند، نه فقط طرح اوّليه كلّ جريان تكامل را مقرّر داشته است، بلكه از آن پس، از طريق چيزي كه به نظر ما تحوّلاتِ خود به خود مي آيد، به كار خود ادامه مي دهد. تغييرات اتّفاقي كه داروين نتوانسته است هيچ گونه تبييني براي آنها به دست دهد، چه بسا معلول دخالت و انتخاب ماوراي طبيعي يك مدبّر كارساز باشد كه تغييرات ظاهراً اتفاقي ا در جهت قصد و اراده خود هدايت مي كند.

ديدگاه بنياد پردازان ( فاندامنتاليسم )

اين گروه، برخلاف « محافظه كاران »، معصوميّت يا خطاناپذيري كتاب مقدّس را به معناي ظاهري اش حمل مي كردند و اعتقاد راسخي به مرگ فديه وار مسيح ( عليه السّلام ) و رجعت او داشتند. هواخواهان افراطي تر، نه تنها به « نظريّه تكامل »، بلكه به طور كلي به علوم و آموزش جديد حمله مي كردند و آنها را « مادّي و الحادي » مي دانستند.(5)

ديدگاه مذهب كاتوليك

« نص گرايان كاتوليك » كه نه تنها به ظاهر كتاب مقدّس متّكي بودند، « نظريّه تحوّل » را به دليل مخالفت آن با نص كتاب مقدّس رد مي كردند؛ اما « كاتوليك هاي تأويل گرا » با تأمّل و حزم بيشتري با اين مسئله مواجه شدند: اين عده، حقايق وحياني را تنها نهفته در كتاب مقدّس نمي دانستند و تفسير مجتهدانه كليسا را هم، بخشي از اين حقايق مي شمردند؛ بنابراين، براي كتاب مقدّس، سطوح و ساحت هاي مختلفي قائل بودند، از اين رو، همواره اجازه تأويل آيات و عبادات مشابه را مي دادند. بنابراين، « رم » ابتدا به تخطئه شديدِ « نظريّه تكامل » پرداخت؛ اما بعدها، رفته رفته بر پذيرش اين نظريّه از سوي كاتوليك ها افزوده شد. در نتيجه، كتاب مقدّس به دو قسمت تفكيك گرديد، نخست: عقايد اصلي و رسمي و دوّم: آراء و عقايد غير رسمي و جنبي كه حاوي عقايد علمي نادرستِ نويسندگان كتاب مقدّس بود.(6)

ديدگاه نهضت نوخواهي

به عقيده اين گروه، كتاب مقدّس نوشته دست بشر است، نه وحي خداوند بر انسان؛ يعني: سرگذشت سلوك بشر و كوشش او در طلب خداوند و سير تكامل آرمان ها و رشد بصيرت ديني، او را به چنين نگارشي كشانده است. به عقيده اين محققان: كتاب مقدّس، يك كتاب الهي يا الهام يافته نيست؛ هر چند كه الهام بخش است. نخستين ابواب « سِفْر تكوين » را بايد هم چون بيان شاعرانه عقايد ديني در باب اتّكاي انسان به خداوند و تعبير ادبي سامان مندي و نظام احسن و اصلح جهان تلقّي كرد؛ از اين رو، اين گروه، دغدغه « تضادّ علم و عهدين » را نداشتند؛ زيرا آن چه براي اينها مهم بود، خداگرايي و خداشناسي بود؛ نه اعتقاد به متون مقدّس.(7)

ديدگاه الهيّات اعتدالي

شلاير ماخر اين نظريّه را ارائه كرد كه: « مبناي ديانت، نه تعاليم وحياني است و نه عقل معرفت آموز »؛ اين عقيده، « تجربه ديني » را مبناي توجيه عقايد ديني مي داند. اين گرايش، معلول پيشرفت پژوهش هاي مربوط به « كتاب مقدّس » است كه محقّقان را بر آن داشت كه « عهد عتيق » را مجموعه اي از چندين روايت و متعلّق به زمان هاي مختلف بدانند و « عهد جديد » را صرفاً سيره مسيح ( عليه السّلام ) كه بيش از نيم قرن بعد از تصليب او نوشته شده بي انگارند.
اولويّت بخشيدن به « اخلاق » و « ارزش هاي اخلاقي » در ديانت، يكي ديگر از جريان هاي مؤثّر در پيدايش « الهيّات اعتدالي » بود. با اين بيانات، ديدگاه الهيّات اعتدالي در زمينه « تكامل » روشن مي گردد كه برداشت اعتدالي از كتاب مقدّس، به موافقت بي قيد و شرط با شواهد علمي تكامل، ميدان مي دهد؛ ولي اين موافقت به جرح و تعديل بنياني عقايد ديني منتهي نمي شود؛ زيرا اين گروه، مبناي الهيّات را در « احوال قلبي » جست و جو مي كردند؛ نه در « الهيّات عقلي يا نقلي ».(8)

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: خلقت در قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 / 11 / 1394

 

بررسي نظريه داروين

تاكنون شش اصل مبنايي از « نظريّه داروين » بيان شد؛ حال پرسش اين است كه آيا همه تحوّلاتِ زيستي جانوران در طول تاريخِ حيات با اين تئوري قابل تفسير هستند؟ آيا در صورت وجود نارسايي ها، تئوري برتري جانشين آن نشده است؟
بايد گفت: مخالفت هاي متعدّدي از سوي دانشمندان اروپا با اين نظريّه صورت گرفته است كه هر كدام به يك يا چند جنبه آن ايراد گرفته و يا آن را نقض كرده اند؛ از جمله مشكلات اين نظريّه بدين قرار است:
1. هر نظريّه، قانون يا تئوري علمي، هنگامي قابل پذيرش است كه اوّلاً: از نظر منطقي كلّي باشد و نظم مكرّر و دائمي را بيان كند؛ ثانياً: پيش بيني و تفسير پديده اي بر وفق آن ممكن باشد و ثالثاً: نادرستي يك قانون علمي را مي توان با تجربه دريافت ( ابطال پذيري ). بنابراين قضاياي جزئي و واقعيّت خارجي و هم چنين گزاره هاي تجربه ناپذير از قانون علمي خارج اند.
نظريّه داروين بر آن است كه در مكان و زمان و اقليم خاصي، گروهي از جانوران كه شايسته ماندن باشند، حفظ و بقيّه حذف مي شوند؛ وي در پاسخ به اين پرسش كه: « كدام جانور است كه شايسته ماندن باشد؟ » مي گويد: « آن كه حفظ خواهد شد »؛ و اين دور واضح است؛ چرا كه هيچ تعريف صحيحي از شايسته ماندن و حفظ شونده، ارائه نمي كند و نيز معياري براي تشخيص شايسته ماندن از غير شايسته، به دست نمي دهد.
2. اگر « تبدّل انواع » قانوني كلّي است، چرا برخي ازجانداران، برخلاف اين قانون عمل كرده و در همان سرزمين خود به دور از قانون مزبور به همان شكل نخستين خود باقي ماندند؟
3. اصل انتقال صفات اكتسابي به نسل هاي بعدي از راه وراثت، از سوي جنين شناسان ابطال شده است و تنها تغييرات موجود در سلول هال جنسي قابل انتقال به نسل هاي بعدي است.(39)
4. برخلاف اصل « تنازع بقا »، رابطه موجودات زنده، تنها مبتني بر جنگ و جدال نيست؛ بلكه اشكال گوناگون همكاري، كمك و پشتيباني هم ميان آنها برقرار است.(40)
5. فسيل هاي مربوط به انسان هاي دو ميليون سال پيش، با شباهتي كه به انسان داشتند، هيچ وجه شباهتي با ميمون ندارند.(41)
6. پين (42) نود و شش نسل متوالي مگس سركه را در مكاني كاملاً تاريك نگه داشت و با وجود سازش آنان با محيط، چشمان آخرين نسل آنها كاملاً طبيعي بود.(43)
7. فرضيه داروين بيشتر بر « قراين ظنّي » مانند « ديرينه شناسي »، « جنين شناسي » و « تشريح تطبيقي » متكي است و امور جزئي نمي تواند به عنوان قانون كلّي علمي مطرح شوند و صرف شباهت يا مقايسه چند جنين و عناصر حيوانات بيانگر نظريّه علمي نيست.
8. طرفداران نظريّه ترانسفورميسم تاكنون به آخرين حلقه حدّ فاصل ميان انسان و حيوان دست نيافته اند تا زنجيره ادّعايي خود را تكميل كنند.
9. عنصر « انتخاب طبيعي »، هرگز توان تفسير بسياري از پديده هاي اجتماعي، مثل « طلوع و افول تمدّن هاي بشري » را نداشته است.
10. نظريّه داروين از تفسير حقايقي هم چون « غرايز » ، « الهام » ، « عقل » و... عاجز است. او بر كمّي بودنِ شعور انساني و ميمون آدم نما اصرار دارد در حالي كه با اندك دقّتي تفاوت كيفي مراحل رشد و يادگيري و انگيزش بين اين دو موجود ظاهر مي شود.
مكتب چهارم، نئوداروينيسم است؛ اگوست ويسمان پايه گذار اين مكتب، مدّعي شد كه انتقال صفات اكتسابي به نسل هاي بعدي، پذيرفته نيست. او معتقد بود كه سلول ها دو دسته اند: ژرمن ( جنسي )(44) و سوما ( كالبدي )؛(45) ويسمان، پس از يك سلسله آزمايش به اين نتيجه رسيد كه صفات اكتسابي، قابل انتقال به نسل بعدي نيستند و فقط تغييرات موجود در سلول هاي ژرمن كه در غدد تناسلي قرار دارند اثربخش و قابل انتقال مي باشند.(46)
« نظريّه جهش »( موتاسيون )،(47) پنجمين فرضيه تكامل است كه بر اساس آن: دگرگوني هاي دفعي ژن ها، باعث تغييرات موروثي انواع مي شود و تحوّل گياهان و جانوران از اين راه انجام مي گيرد. هوگو دوفريس، مبدع اين نظريّه مي گويد: « تغييرات صفات در گياهان، از طريق ژن ها به نسل هاي بعدي منتقل مي شوند ».(48) اين نظريّه پس از كشف « دانش ژنتيك »، به عنوان نظريّه جانشينِ نظريّات قبلي مطرح شد.

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: خلقت در قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 / 11 / 1394

قرآن و تئوري تحول (1)

 

پيشينه تئوري هاي ثبات و تحوّل انواع

از نخستين مسائلي كه از ديرباز توجّه همگان را به خود معطوف نمود، پرسش درباره چگونگي آفرينش انسان بود: آيا انسان با تغيير و تحوّل به اين صورت رسيده يا از ابتداي خلقت، صورت كنوني را داشته است؟ در كتب آسماني هم، اين مبحث و پاسخ هاي آن به روشني به چشم مي خورد. اين پرسش درباره ديگر جانداران ( حيوانات و گياهان ) هم مطرح است و منشأ نظرات گوناگون شده است.
فيكسيسم (1) يا « نظريّه ثبات انواع » و ترانسفورميسم (2) يا « نظريّه تبدّل انواع »، دو ديدگاه مقابل هم در اين زمينه اند.
انديشه تطوّر در طبيعت، دست كم به عصر يونان باستان باز مي گردد.(3) هراكليتوس مي گفت: « هر چيزي در حال تحوّل است و ما بايد بدانيم كه جنگ در همه چيز وجود دارد و ستيزه، عدل است و همه اشياء به سبب ستيزه به وجود مي آيند و از ميان مي روند ». جمله معروف او: « نمي توان در يك رودخانه دوبار پا نهاد » از همين اعتقاد سرچشمه گرفته است.(4)
در مقابل هراكليتوس، آناكسيمندر معتقد بود كه عنصر اوّلي اشياء، جوهر بي حد، ازلي و بي زمان است؛ او اعتقاد داشت: حيات از دريا سرچشمه گرفته و صور و اشكال كنوني حيوانات به سبب سازش با محيط ظاهر شده اند. انسان نيز در آغاز از نوع ديگري از حيوانات پديد آمده است؛ زيرا حيوانات به سرعت خوراك خود را مي يابند؛ اما انسان بايد مدّت درازي شير بخورد. اگر او در آغاز همانند اكنون مي بود، هرگز نمي توانست زنده بماند.(5)
« نظريّه تحوّل » با وجود سابقه اي طولاني، مورد برخي بي مهري ها قرار گرفت؛ اما افرادي هم چون: لامارك (6) و داروين (7) آن را به جايگاه خود باز گرداندند.
كوويه (8) « نظريّه آفرينش » را كه به « انقلابات عظيم در سطح زمين »(9) مشهور است، مطرح كرد كه بر اساس آن جانوران امروزي و عهد ديرين، هيچ گونه خويشاوندي با هم ندارند. اين نظريّه طرفدار « ثباتِ انواع » است.
اما افرادي مانند لامارك و داروين و بوفن (10) در صحنه تبيين و يا توصيف « نظريّه تكاملِ جانداران » حضور داشتند. نخستين نظريّه مرتبط با مبحث نظريّه تكامل، نظريه لامارك است كه مي كوشد تا علّت تطوّر را بر مبناي « توارث انباشته تغييرات » كه عمل محيط موجب آن است، تعيين كند؛ به عقيده او اثر تغيير محيط بر ساخت فرد كم است؛ در حالي كه لامارك معتقد است اگر تغييرات لازم در رفتارها، ثابت باشد، اعضاي قديمي را تغيير خواهد داد يا بر اثر نياز، اعضاي جديدي توليد خواهد كرد؛ مثلاً: نياكان زرّافه هاي امروزي در اثر سركشيدن به سرشاخه هاي جوان درختان، گردن هاي بلند و بلندتري يافتند، نه از راه وراثت. اتين ژئو فروي سنت هيلر (11) و رابرت چمبرز (12) در سده نوزدهم دو تطوّرگراي ديگري هستند كه به « تأثير مستقيم محيط بر فرد » اعتقاد داشتند.(13)

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: خلقت در قرآن
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی