برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خوب به خاطر دارم؛ قرار بود حسين، پسرم جواد را دكتر ببرد. ساعت چهار بعد از ظهر بود كه فرزندانم را با اشتياق فراوان بوسيد و سپس رو به به من كرد و گفت: «من عصر برمىگردم و جواد را نزد دكتر مىبرم». يك مرتبه احساس عجيبى وجودم را فرا گرفت. به صورتش خيره شدم و در چهرهاش حالتى ديدم كه تا آن لحظه نديده بودم؛ هالهاى از نور اطراف چهرهاش را گرفته بود. از خانه بيرون رفت و من ديگر او را نديدم تا اين كه خبر شهادتش را برايم آوردند.