« اسرار حواس پنجگانه »
وقتى كه هيچ عضو ديگرى براى ديدگان جايى مناسب نبود بى ترديد، « سر » بهترين جايگاه حواس انسان و همانند خانه و صومعه آنهاست .
براى انسان پنچ حس آفريده شد تا پنچ محسوس را درك نمايد و از درك چيزى از محسوسات عاجز نماند.
ــ ديده آفريده شد تا رنگها و صورتها را دريابد. اگر صورتها و رنگها بودند ولى ديدگانى براى ديدنشان نمى بود چه سودى داشتند؟
ــ گوش آفريده شد تا صداها را بشنود. اگر صدايى بود و گوش نبود، نيازى به آن نبود. ديگر حسها نيز اينگونه است .
به عكس آن نيز صادق است . اگر ديده اى بود اما صورت و رنگى نبود، چه معنى داشت و يا اگر گوش بود ولى صدايى نبود گوش به چه كار
مى آمد؟
بنگر كه چگونه تقدير شده كه هر كدام چيزى را دريابند. براى هر حس ، محسوسى است و هر محسوس ، حسى دارد كه آن را ادراك مى كند.
با اين همه ، چيزهايى در ميان حس و محسوس قرار گرفته كه تنها از طريق آنها، حس صورت مى پذيرد؛ مانند نور و هوا. اگر نورى كه رنگ و
صورت را براى ديده عيان كند نبود ، ديده آن را ادراك نمى كرد و نمى ديد. اگر هوايى نبود كه امواج صدا را به گوش برساند گوش نيز آن را ادراك
نمى نمود.
آيا بر كسى كه در آنچه شرح دادم ، مانند آفرينش خاص حواس و محسوسات و رابطه آنها و نيز ديگر لوازم ادراك و حس ،
نيك تأمل و انديشه كند پوشيده مى ماند كه اين اعمال حكيمانه جز نتيجه هدف ،
تقدير و تدبير از جانب خداوند لطيف و خبير نيست ؟