از سوره نازعات
بـه دنـبـال نـقـل سـرگذشت موسى و فرعون به عنوان يك درس عبرت براى همه طغيانگران و تكذيب كنندگان بار ديگر به مساله معاد و رستاخيز برمى گردد.
نخست منكران معاد را مخاطب ساخته , و ضمن يك استفهام توبيخى مى فرمايد: ((آيا آفرينش شما (و بـازگـشت به زندگى پس از مرگ ) مشكلتر است ياآفرينش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاده است )) (انتم اشد خلقا ام السما بنيها).
ايـن سـخن در حقيقت پاسخى است به گفتار آنها كه در آيات پيشين گذشت كه مى گفتند: انا لمردودون فى الحافرة ;Š آيا ما به حالت اول باز مى گرديم )).
ايـن آيه مى گويد: هر انسانى در هر مرحله اى از درك و شعور باشد مى داند كه آفرينش اين آسمان بلند, اين همه كرات عظيم و كهكشانهاى بى انتها قابل مقايسه باآفرينش انسان نيست كسى كه اين قدرت را داشته چگونه از بازگرداندن شما به حيات عاجز است ؟!.
(آيـه )ـ سـپـس بـه شـرح بـيشتر درباره اين آفرينش بزرگ پرداخته , مى افزايد(سقف آسمان را برافراشت و آن را منظم ساخت )) (رفع سمكها فسويها).
احـتمال دارد كه آيه هم اشاره به ارتفاع آسمان و فاصله بسيار زياد وسرسام آور كرات آسمانى از ما بوده باشد و هم اشاره به سقف محفوظ و قشر عظيم هواى اطراف زمين .
(آيـه )ـ سـپـس بـه يكى از مهمترين نظامات اين عالم بزرگ يعنى نظام نور و ظلمت اشاره كرده , مى فرمايد: ((و شبش را تاريك و روزش را آشكار نمود)) (واغطش ليلهاواخرج ضحيها).
كـه هـركـدام از ايـن دو در زنـدگـى انـسان و ساير موجودات زنده اعم از حيوانان وگياه نقش فـوق العاده مهمى دارد نه انسان بدون نور مى تواند زندگى كند كه همه بركات و روزيها و حس و حركت او وابسته به آن است و هم بدون ظلمت و زندگى او ممكن نيست كه رمز آرامش اوست .
(آيـه )ـ سـپـس از آسمان به زمين مى آيد, مى فرمايد: ((و زمين را بعد از آن گسترش داد)) (والا رض بعد ذلك دحيها).
منظور از ((دحوالا رض )) اين است كه در آغاز تمام سطح زمين را آبهاى حاصل از بارانهاى سيلابى نخستين فراگرفته بود اين آبها تدريجا در گودالهاى زمين جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر برآوردند و روزبه روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلى درآمد ـ و اين مساله بعد از آفرينش زمين و آسمان روى داد.
(آيـه )ـ بـعـد از گسترش زمين و آماده شدن براى زندگى و حيات سخن ازآب و گياه به ميان آورده , مى فرمايد: ((و از آن , آب و چراگاهش را بيرون آورد)) (اخرج منها مـاها ومرعيها).
اين تعبير نشان مى دهد كه آب در لابلاى قشر نفوذپذير زمين پنهان بود, سپس به صورت چشمه ها و نهرها جارى شد و حتى دريا و درياچه ها راتشكيل داد.
(آيـه )ـ ولـى از آنجا كه عوامل مختلفى مى توانست آرامش زمين را برهم زند ـ از جمله طوفانهاى عـظـيم و دائمى و ديگر جزر و مدهائى كه در پوسته زمين براثر جاذبه ماه و خورشيد و همچنين لـرزه هايى كه بر اثر فشار مواد مذاب درونى رخ *مى دهدـ آن را به وسيله شبكه نيرومندى از كوهها كه سرتاسر روى زمين را فراگرفته آرام كرد.
و لذا مى فرمايد: ((و كوهها را ثابت و محكم نمود)) (والجبال ارسيها).
(آيـه )ـ و در پايان مى فرمايد: ((همه اينها براى بهره گيرى شما وچهارپايانتان است ))! (متاعا لكم ولا نعامكم ).
تا از مواهب حيات بهره گيريد و به غفلت نخوريد.