بسم الله الرحمن الرحیم
درس یازدهم ـ سوره بقره آیات 70 تا 76
واژگان
1ـ اِدَّارَاَتُم (دَرأ: دفع كردن): اختلاف كردید و یكدیگر را دفع نمودید. (اصل آن «تَدارَأتُم» بوده است.) (آیه72)
2ـ یَتَفَجَّرَ (فَجر: شکافتهشدن): شکافته میشود. (آیه74)
3ـ اَفَتَطمَعونَ (طَمَع: آرزو، امید) : آیا امید دارید؟ (آیه75)
4ـ یُحَرِّفُونَهُ (تَحریف: دست بردن در كلام صریح و چند وجهی كردن آن): آن را تغییر می دهند. (آیه75)
5ـ لِیُحَاجُّوكُم (مُحاجَّة: حجّت آوردن، بحث و جدل): تا با شما بحث و جدال کنند. (آیه75)
نکات تفسیری
آیه 71:
1/71ـ سؤالات بیجا
هنگامی که حضرت موسى علیهالسلام فرمان خداوند در ذبح گاو را به مردم گفت، بنىاسرائيل مامور بودند گاوى را ذبح كنند، بدون شك اگر قيد و شرط خاصى مىداشت خداوند حكيم در همان لحظه كه به آنها امر كرد، بيان مىفرمود، بنا بر اين وظيفهی آنها در اين زمينه قيد و شرطى نداشت. ولى آنها بىاعتنا به اين اصل مسلم، به موسى علیهالسلام گفتند: «آیا ما را مسخره مى كنى؟» وی سخن آنان را رد كرد و گفت: «پناه به خدا مى برم كه از نادانان باشم و شما را مسخره كنم.» سپس آنها شروع به سؤالات گوناگون كردند، شايد براى اينكه مىخواستند حقيقت، لوث گردد و قاتل معلوم نشود، و اين اختلاف هم چنان ميان بنى اسرائيل ادامه يابد، جمله «فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ ـ آنها گاو را ذبح كردند ولى نمىخواستند اين كار انجام گيرد» نيز اشاره به همين معنى است.
از ذيل آيه 72 همين داستان نيز استفاده مىشود كه گروهى از آنها قاتل را مىشناختند اما كتمان مىكردند، زيرا در آيه مىخوانيم: «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ـ خداوند آنچه را شما پنهان مىداريد آشكار و بر ملا مىسازد».
از اين گذشته افراد لجوج و خود خواه در اغلب موارد پر حرف و پر سؤالند، و در برابر هر چيز بهانهجويى مىكنند.
اگر بنیاِسرائیل در همین مرحله هر نوع گاوى را مى كشتند، كفایت مى كرد، ولى با سؤالهای بی مورد خود مشخصات بیشتری از آن گاو را پرسیدند و مجبور شدند به بهای گزاف آن را خریداری کنند.
2/71ـ بیمعرفتی
قرائن نشان مىدهد كه آنها نه معرفت كاملى نسبت به خداوند داشتند و نه نسبت به موقعيت موسى علیهالسلام (که پیامبر خدا بود) به همین دلیل بعد از همهی اين سؤالها گفتند: «الان جئت بالحق ـ حالا حق را بيان كردى»! گويى هر چه قبل از آن بوده، باطل بوده است!
3/71ـ پاداش نیکوکاری
از امام رضا علیهالسلام نقل شده است:
«ماجرای گاو ماده از این قرار است که جوانی نیکوکار، به پدرش بسیار احترام می گذاشت. روزی برایش معامله ای پُرسود پیش آمد و نزد پدرش رفت تا کلید صندوق یا اتاق را از او بگیرد؛ امّا چون پدرش خواب بود، او را بیدار نکرد و از آن معامله صرف نظر کرد. پدرش که از ماجرا خبردار شد به او آفرین گفت و آن گاو ماده را به او هدیه داد. جوان نیز، پس از امر خداوند و به اصرار بنی اِسرائیل، گاو را در مقابل پوستینی از طلا فروخت و این چنین نیکی به پدر، در زندگی او تأثیر گذاشت».
آیه 74:
1/74ـ قساوت قلب
یهودیان، به دلیل انکار پی در پی آیات الهی و بی اعتنایی به فرمانهای حضرت موسی، دچار قساوت قلب گردیده و در پست ترین درجات اخلاقی قرار گرفتند. قساوت قلب ـ که نتیجهی غفلت و بی خبری از یاد خداست ـ سرانجامی جز هلاکت و گمراهی ابدی در پی نخواهد داشت.
جالب آن که در جای دیگر قرآن، خداوند برخی مسلمانان را به جهت فراموشی یاد خداوند و قساوت قلب به اهل کتاب تشبیه نموده و فرموده است:
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (حدید/16)
«آیا وقت آن نرسیده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حقّ نازل كرده، خاشع گردد و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا كرد؟!».
2/74ـ عوامل قساوت قلب
در احادیث عوامل مختلفی برای قساوت قلب ذکر شده که چند نمونهی آن عبارتاند از: آرزوهای طولانی، سخن گفتن بسیار، شنیدن لهو، زیادی مال دنیا و صید حیوانات.
امام علی علیهالسلام میفرماید: «اشک چشم خشک نمى شود؛ مگر به سبب قساوت قلبها و قلبها قساوت نمى یابند؛ مگر به جهت زیادی گناهان».
3/74ـ هبوط سنگ ها در اثر خوف خدا
مقصود، شکافته شدن صخره های فراز کوههاست که در اثر زلزله یا جاری شدن سیل، به درّه ها و شیب ها سقوط می کنند. ذکر این نکته نیز لازم است که اگرچه افتادن سنگ ها از کوه ها عللی طبیعی همچون زلزله دارد، ولی چون تمام اسباب و علل در آخر به خداوند میرسد و تأثیرپذیری سنگ از علل طبیعی هنگامی که از کوه می افتد، در واقع، تأثیرپذیری از قوانینی است که خداوند در جهان هستی قرار داده است؛ گویی سنگ برای اطاعت از فرمان خداوند و ترس از نافرمانی او به پایین افتاده است. البته قرآن در آیات متعددى از جمله آیهی 44 سورهی اسراء، تصریح مینماید که جمادات نیز شعور داشته و خدا را تسبیح مى گویند.
تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً
آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مىگويند؛ و هر موجودى، تسبيح و حمد او مىگويد؛ ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد؛ او بردبار و آمرزنده است.
آیه 75
به یهودیان امید نداشته باشید
از این آیه، خداوند روی سخن خویش را از یهودیان برگرفته و خطاب خویش را متوجه مسلمانان زمان رسول خدا صلیاللهوعلیهوآلهوسلم نموده است. کفار و مشرکان مکه، از هجرت پیامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم به مدینه نگران بودند؛ زیرا با توجه به اعتقادات دینی شان و پیش بینی های تورات، انتظار میرفت به پیامبر اسلام ایمان آورده و او را یاری نمایند. پس از آن که پیامبر به مدینه هجرت نمود، یهودیان رفتار خویش را تغییر داده و به دشمنی با اسلام برخاستند. خداوند در این آیات، به مسلمانان هشدار میدهد که انتظار ایمان این قوم را نداشته باشند و آگاه باشند که تحریف، دورویی، جاهطلبی و خیانت از خصیصههای آنان است.
آیه 76
چرا حق را بیان میکنید؟!!!
در شأن نزول این آیه آمده است:
گاهی بعضی از یهودی های ساده دل ـ که معاند نبودند ـ پیش مسلمانان آمده و مطالبی را که در وصف پیامبر اسلام صلیاللهوعلیهوآلهوسلم از تورات شنیده بودند، بازگو می کردند. هنگامی که سران یهود و علمای آن ها خبردار می شدند، آن ها را توبیخ نموده و می گفتند: «چرا اسرار تورات را به مسلمانان انتقال می دهید تا آن ها را دستاویزی علیه شما قرار دهند و در پیشگاه خداوند به ضرر شما احتجاج کنند؟!».
پیامها
1ـ رضایت به گناه دیگران، به منزلهی انجام آن است؛ خداوند به یهودیان زمان پیامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم نسبت قتل داده است، گویا آنان به قتل زمان موسى علیهالسلام راضى بودند. «وَ اِذ قَتَلتُم » (آیه72)
2ـ این آیه، نمونه اى از قدرت خداوند بر زنده كردن مردگان در دنیا به عنوان رجعت و در قیامت براى پاداش است. «كَذلِكَ یُحیِ اللَّهُ المَوتى » (آیه73)
3ـ لجاجت و عدم خضوع در مقابل حقّ، قساوت و سنگدلى را به دنبال دارد. «ثُمَّ قَسَت قُلُوبُكُم مِن بَعدِ ذلِكَ» (آیه74)
4ـ داروى قساوت، توجّه به علم خداوند است. «ثُمَّ قَسَت قُلُوبُكُم... وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعمَلُون» (آیه74)
5ـ همه توفیق ایمانآوردن را ندارند. شما هم انتظار آن را نداشته باشید. «اَفَتَطمَعُونَ اَن یُؤمِنُوا» (آیه75)
6ـ در انتقاد، انصاف را مراعات كنیم. همهی یهودیان اهل تحریف نبودند. «فَرِیقٌ مِنهُم» (آیه75)
7ـ به اصلاح عوام فاسد امیدى هست، ولى به اصلاح دانشمند منحرف و لجوج، امیدى نیست. «بَعدِ ما عَقَلُوهُ» (آیه75)
8ـ در نظر منحرفان، نفاق و كتمان حقیقت براى حفظ موقعیّت، نشانهی عقل و عاقلانه عمل كردن است. «اَ تُحَدِّثُونَهُم... اَفَلا تَعقِلُونَ» (آیه76)
سؤالات پژوهشی
1ـ تفاوت معنایی میان (خَشیَة) و (خَوف) چیست؟ (مفردات، قاموس)
2ـ پیام مستمرّ قصه گاو بنی اسرائیل چیست؟ (تسنیم)
3ـ با دقت در آیهی 76 بگویید از کدام بخش این آیه، اعتقاد یهود به جسمانیت و مادی بودن خداوند، برداشت می شود؟ (المیزان)
دریافت فایل بروشور درس يازدهم PDF | ||
دریافت فایل word درس يازدهم | ||
پرده نگار(پاورپوینت) درس يازدهم | ||
فایل صوتی درس یازدهم ذکر مبارک |
نظرات شما عزیزان: