نامه سوم :إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعِينُ
(پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم؛ و تنها از تو یاری میجوییم.
می دانم که دل شما مجذوب قدرت ها و زیبایی ها می شود و ناخودآگاه به سوی آن ها جذب می شوید، امّا من به یادشما می آورم روزی این همه قدرت ها نابود می شوند و آن روز فقط من هستم که قدرت دارم ! روز قیامت را می گویم ! آن روز همه کسانی که به سویشان رفتیدو آن ها را بُت خود قرار دادید، زبون و خوار می شوند،و آن روز چقدر نزدیک است !و فقط من هستم که همیشه بوده ام و خواهم بود، پس چرا اندیشه نمی کنیدکه فقط مرا را بایدبپرستید و تنها از من یاری بخواهید.
خوب می دانم اصلِ همه بُت ها، بُتی است که درون شما هست، باید در هراس باشید از اینکه نفس تان، بُتِ شما شود، تا خودتان را نشکنید نمی توانید به سویم بیایید. باید دل خود را از عشق به خود خالی کنید، در دلتان باید فقط محبّت من باشد، مبادا خودپرست باشید ! تا هر چیزی که بخواهد جای مرا را در قلبتان بگیرد،وشما از من دور کند، دل شما باید حرمِ من باشد، ودر این حرم باید فقط یاد و محبّت من باشد.
لحظه ای باید فکر کنید ! به راستی به یاری چه کسی دل بسته اید؟ اگر من نخواهم، هیچ کس نمی تواند برایت کاری کند، هر کس که قدرتی دارد، از من دارد، پس آیا بهتر نیست در مشکلاتت، فقط از من یاری بخواهیدومرا را صدا بزنیدکه من صدای همه بندگانم را می شنوم و آنان را یاری می کنم.
نظرات شما عزیزان: