جوانی، بهترین فصل شکفتن ها، رویش ها و زیبا ترین دوران درخشش و نیل به سعادت، نشاط، معنویت و کمال است. فصل جوانی، بهاری است که در آن شخصیت، شکل می گیرد و استعدادها بارور شده و پایه های دینی و عقیدتی انسان مستحکم می گردد.
حضرت امام خمینی (ره) با توجه به این که بهترین توفیقات و کمالات را در بهار جوانی به دست آورده است، در توصیه به جوانان در جای دیگر چنین می فرماید: " شما جوان ها بهتر می توانید تحصیل نفس کنید، شما به ملکوت نزدیک تر هستید."
دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده شخصیت فرد است. در این دوران غرور، هیجان، احساسات، شهوت، ناپختگی عقلی و ... بر شخص سایه می افکند.
چیزی که می تواند این احساسات را در مسیر هدایت و هیجان و غرور را در طریق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نماید، قانون الهی، یعنی قرآن و احادیث معصومین –علیهم السلام- است.
در این بخش به برخی راه کارهای قرآن و روایات در موفقیت و شخصیت جوان اشاره می گردد.
جوانی، بهترین و حساس ترین دوره عمر هر موجودی به ویژه انسان به حساب می آید. در همین دوره است که انسان می تواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده خود را روشن و درخشان و یا آن را تیره و تار سازد.
قالب وجودی یک انسان در دوره جوانی شکل می گیرد و آینده او هم بر این اساس رقم می خورد. در هر عصری جوانان بیشتر مورد توجه اند و در شکل گیری موضوعات مختلف در جوامع نقش موثری ایفا می کنند و در این میان برخی افراد، احزاب، قدرت ها و ... از احساسات چاک، شور و تحرک و نیروی سازنده جوانان در راستای منافع فردی و گروهی خود سود می برند.
قرآن کریم و روایات اسلامی به دوره حساس نوجوانی و جوانی عمر انسان اهمیت ویژه ای داده اند؛ چنان که حضرت امام صادق (علیه السلام) به یکی از یاران خویش می فرمایند:
برتو باد توجه به جوانان؛ زیرا آنان به هر کار خیر از دیگران پیش تازترند.
همچنین می فرماید:
"چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته گردد و خداوند متعال او را در زمره پیامبران والا مقام نزد خود قرار می دهد و خداوند خود در قیامت مدافع وی باشد."
قرآن کریم با طرح الگوهایی از جوانان شایسته، همانند جوانان اصحاب کهف، و برخی از پیامبران جوان الهی و یادآوری برخی از داستان ها و نکات اخلاقی و تربیتی، سیمای جوان شایسته را ترسیم می کند. گوشه هایی از تبیین سیما و ویژگی های یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم و نیز روایات اسلامی را در پی می آوریم:
قرآن کریم می فرماید:
"... وَاتٌقُوا الله وَاعلَمُوا اَنً اللهَ مَعَ المُتًقینَ؛ و از خدا پروا نمایید و بدانید خدا با پرهیزکاران است."
و در جایی دیگر می فرماید:
"انً اَکرَمَکُم عِندَ اللهِ اَتقیکُم...؛ گرامی ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست..."
یک جوان شایسته از نظر قرآن، کسی است که تقوا و پرهیز کاری را پیشه می کند.
پیامبر اکرم –صلی الله علیه و آله- می فرماید:
خداوند متعال به وجود جوان عبادت پیشه (و با تقوا) بر فرشتگان می نازد و می فرماید:"این بنده مرا بنگرید به خاطر من از هوای نفس خود دست کشیده است."
قرآن کریم می فرماید:
"یا ایّهَا الّذینَ ءامَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِه وَ الکِتابِ الّذی نَزّلَ عَلی رَسولِه....؛
ای کسانی که ایمان آورده اید به خدا و پیامبرش و کتابی که بر او نازل کرده ایمان بیاورید..."
و در جایی دیگر به نقل از سفارش های جضرت لقمان به فرزندش، همه انسان ها به ویژه جوانان را از هرگونه شرک بر حذر می دارد و می فرماید:
"یا بُنَیّ لا تُشرِک بِاللهِ اِنّ الشّرکَ لَظُلمٌ عَظیمً؛...
پسرم چیزی را همتای خدا قرار نده که شرک، ظلم بزرگی است."
و به این ترتیب لقمان حکیم، اساسی ترین رکن ایمان و دین داری (توحید) را به فرزند جوانش، یاد آوری می کند.
از آن جا که جوان هنوز در نابرابری های محیط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالت طلبی و حمایت از مظلومان در او بیشتر تجلی دارد.
قرآن کریم به نمونه هایی در این باره اشاره می کند:
از جمله این جوانان عدالت طلب و حامی مظلوم، حضرت موسی (علیه السلام) است. در سوره قصص، آیات 15 و 23-28، آمده است که حضرت موسی (علیه السلام) جوانی عدالت طلب و حامی مظلومان بود و به همین جهت در سرزمین مصر به حمایت از شخص مظلومی برخاست و در مدین نیز این جوان، مردانه به کمک دختران حضرت شعیب رفت و برای گوسفندان آن ها از چاه آب کشید.
4.کوشش و تلاش:
دوره جوانی زمان تلاش، کوشش، تحرک و نشاط است. قرآن کریم باز حضرت موسی _علیه السلام_ را سمبل و الگوی یک جوان فعال، تلاشگر و پر تحرک معرفی می کند که بدون سرمایه و ثروت، ولی با تلاش و کوشش، برای حضرت شعیب کار کرد و بعد از انتخاب همسر و تشکیل خانواده، با ثروت فراوان به شهر خود (مصر) بازگشت.
بنابراین، یک جوان باید با اراده و پشت کاری قوی و عزمی راسخ بکوشد و از بحران ها و فراز و فرودهای زندگی به سلامت عبور کند.
5.حق پذیری:
جوانان، زودتر به حقایق دل می بندند و در عمل نیز بی باک و جسورند و اگر چیزی را حق ببینند، در تثبیت آن، مقاومت می کنند. قرآن کریم، برخی از جوانان اصحاب کهف را چنین می داند و می فرماید:
"نَحنُ نَقُصّ عَلَیکَ نَبَاَهُم بِالحَقّ اِنّهُم فِتیَة ءامَنُوا بِرَبّهِم و زِدنا هُم هُدًی؛
ما داستان آنان را به حق برای تو بازگو می کنیم، آن ها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم."
و در جایی دیگر، داستان جوانی را (حضرت اسماعیل) که حاضر شد در راه حق حتی جان خود را فدا کند یادآور می شود و میفرماید:
"فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السّعیَ قالَ یا بُنَیّ انّی اَری فِی المَنامِ اَنی اَذبَحُکَ فَنظُر ماذا تَری قال یا اَبَتِ افعَل ما تُومَرُ سَتَجِدُنی اِن شاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرینَ؛
(هنگامی که(حضرت ابراهیم _علیه السلام_با او(حضرت اسماعیل _علیه السلام_ به مقام سعی رسید، گفت:
"پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: هر چه دستور داری اجرا کن؛ به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت."
از آیات یاد شده بر می آید که یک جوان مومن و شایسته باید در مقابل حقایق سر تعظیم و تسلیم فرود آورد.
برگرفته از مجله بصائر(شماره ٣٤)
شبکه تخصصی قرآن
نظرات شما عزیزان: