تیر غم از داغش بر این دل ها نشسته
از دیدگان یاران، اشك جارى ز داغش
سوزم براى قبر بى شمع و چراغش
اى من فداى قبر بى نام و نشانت
خواهم كه تا سایم جبین بر آستانت
كویَش چرا بى زائر و بى سایبان است
قبر غریبش وعده گاه عاشقان است
جای آن دارد که بارد آسمان خون بر زمین
در عزای سیّد سجّاد، زین العابدین
آنچه او دید از جفای کوفیان و شامیان
کافرم گر هیچ کس دیده است ظلمی این چنین
سی و شش سال از پس قتل پدر در کربلا
روز و شب کاری نبودش غیر زاری و غمین
گاه برنی جلوه گر دیدی سر پاک حسین
گاه خوردی تا زیانه از غلامان حَصین
خویش را از اهل دین خواندند آن بیدین گروه
وانگهی بستند در زنجیر کین، سلطان دین
نصیر اصفهانی
در باره بزرگ تر وکوچک تر بودن علی اکبر (ع) از امام سجاد (ع) اختلاف نظر وجود دارد.
مقرّم می نویسد: علی اکبر در روز یازدهم شعبان(1) سال 33هجری- دو سال قبل از کشته شدن عثمان(2) به دنیا آمد. این قول با قول ابن ادریس در « سرائر » که فرموده: حضرت علی اکبر در خلافت عثمان چشم به دنیا گشود. موافق است
پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27ساله بود. مورّخان و علمای علم نسب گفته اند حضرت علی اکبر از امام سجّاد (ع) بزرگ تر بوده، و امام در روز عاشورا 23سال داشته اند. اینکه بعضی سن آن جناب را 17یا 19سال نقل کرده اند، با این مغایر است، مضافاً بر اینکه شاهدی بر قول خود ندارند.(3)
ابن شهر آشوب می نویسد: علی اکبر هیجده سال داشت، و گفته شده 25سال بوده است.(4)
محدّث قمی گوید: در سن علی اکبر اختلاف است.ابن شهر آشوب و محمّد بن ابی طالب گویند؛ 18ساله بوده، شیخ مفید او را 19ساله دانسته (5)، بنابراین از امام زین العابدین (ع) کوچک تر بود.
بعضی گویند 25ساله بود . پس علی اکبر از برادرش امام سجاد بزرگ تر بود و این اصلح و اشهر اقوال است. ابن ادریس در رد کسانی که می گویند علی اکبر کوچک تر بوده می نویسد:
دراین باب باید به خبره این فن که علمای نسب و تاریخ و اخبارند، مانند زبیر بن بکار رجوع نمود. نام جمعی را می برد که همگی علی اکبر (ع) را بزرگ تر می دانند و بر این قول اتفاق دارند.
محدّث قمی می فرمایند: گفتار ابن ادریس کافی است. (5) مرحوم ملا هاشم می نویسد: حضرت 25ساله بوده که دو سال از حضرت زین العابدین بزرگ تر بوده، احتمالاً این قول اقوی می باشد. بسیاری از مورّخان نقل کرده اند: علی اکبر از امام سجاد بزرگ تر است. (6) طبرسی در«اعلام الوری» می گویند:امام سجّاد (ع) بزرگ تر بوده است . (7)
پی نوشت ها:
1. انیس الشیعه، سید محمدعبدالحسین هندی .
2. الحدایق الوردیه.
3. علی اکبر ، مرحوم مقرم ،ص12.
4. مناقب، ج4، ص 109.
5. ارشادج 2،ص 109.
6. زندگانی قمر بنی هاشم و علی اکبر ، 356.
7. علی اکبر، ص 16تا 20.
جاودانترين صداها از گلوي تو برخاست
و پژواك آن تا ابد رسوايي خونخواران اموي را در گوش زمان تكرار ميكند.
سفاكان اموي، در اين خيال خام بهسر ميبردند
كه با فاجعه كربلا، پيام عاشورا را خاموش كردهاند،
اما پيام حماسه كربلا در دفتر سترگ تاريخ پايدار خواهد ماند.
«فرياد گلبرگهاي پرپر شده عاشورا از لبان تو بر آمده
و براي هميشه در مشام تاريخ ميچرخد و تعفن آن جور و ستم را جار ميزند».
جان باختن در راه سردار عشق برايت سهل بود و زنده ماندن سخت،
اما مشيت الهي بيماري را برايت رقم زد؛
بايد ميماندي و با ياري عمهات زينب(س) وجدان خفته مردمان را بيدار ميكردي.
مبارزه با ستمگري، ريشه در روح آسمانيات داشت، با فشار و اختناق حكام جبار،
دستانت را بهسوي آسمان برداشتي و شِكوهات را
در ظرف مناجات و دعا ريختي و فرياد زدي:
«فرمان خداوند تعطيل شده، كتاب خداوند متروك گشته
و سنتهاي رسول خدا(ص) بهدست تحريف سپرده شده.»
همه مبهوت اين همه شجاعت و ابهت كه تو كيستي؟
«من فرزند مكهام و منا، فرزند زمزمم و صفا، فرزند آن كسي هستم
كه به معراج رفت و فرزند فاطمه زهرا(س)».
اذان دادند تا به سكوت وادارت كنند ... اشهد أنّ محمداً رسول الله... .
«اي يزيد! محمد جد من است يا تو؟
اگر گمان كني جد توست، دروغ گفتي و كافر شدي
و اگر جد من است، چرا خاندان او را كشتي؟»
با فرياد «القتل لنا عادهُ و كرامتُنا الشهاده»،
تشت رسواي يزيديان را از بام قصر شيطانيشان فرو انداختي،
گوشها هنوز صداي آن را از پس قرنها آشكارا ميشنود.
قيام حره، توابين، مختار و دهها خونخواهي ديگر،
ثمره افشاگريهايت در كوفه و دمشق و مدينه بود؛
اما قيامي هنوز هم برپاست و آن قيامتي است كه در دل شيعه
شعله كشيده است و هرگز خاموش نخواهد شد.
دعاهای امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه جمع آوری گشته که هر کدام در موردی خاص ذکر گردیده است. دعای سیزدهم صحیفه برای طلب حوایج از درگاه الهی است:
خواهندگان آنچه بخواهند در انتهای حوایج و خواهش های خویش بذات اقدس تو رسند و ترا منتهای احتیاجات و تمنیات خویش دانند.
تو آن کسی هستی که آرزوی آرزومندان به ذات اقدس و اعلای تو انتها پذیرد و تمنیات بی انتهای ما یکجا در خزانه پایان ناپذیر تو ذخیره و آماده باشد.
ای پروردگار من که نعمای بی قیاس خود را در برابر قیمت اعطا نفرمائی و روزی را به روزی خوران نفروشی.
ای پروردگار من که عطیات و مواهب تو هرگز کدورت منت نپذیرد و بندگان تو که همیشه در نعمای تو غرق باشند هرگز از تو سرزنش و ملامت نگیرند.
ای پروردگار من که همه در سایه عنایات تو از ماسوای تو مستغنی باشند ، ولی هرگز از عنایات تو کسی را استغنا نیست.
ای پروردگار من که همواره دلهای ما به سوی تو پر کشد و جان مشتاق ما از درگاه تو روی برنگرداند.
ای پروردگار من که خزانه غیب تو بی دریغ بر کائنات سیم و زر بیفشاند و کرم بی مانند تو خزانه غیب ترا تهی نسازد.
ای پروردگار من که حوادث روزگار نظام حکمت ترا درهم نشکند و مشیت علیای ترا از نظر خویش نگرداند.
ای پروردگار من که خواهش خواهندگان از درگاه تو یک لحظه وانماند و تمنای بندگان، خسته ات نکند.
خویش را به بی نیازی ستودی و کائنات را در پیشگاه الوهیت خویش مسکین و محتاج شمردی.
بی نیازی ترا سزاست و ما را نیز بدرگاه تو استغاثه و احتیاج سزاوار است.
آنان که همی خواهند از فقر به سوی غنا گرایند دست گدائی به درگاه تو پیش آورند و به هنگامی که گمان اجابت قوی تر باشد حاجت خویش از تو خواهند و حقیقت این است که رشد و صلاح خود دریافته اند و راه خانه ترا شناخته اند، زیرا آن کسان که در گمراهی حلقه بر خانه دیگران کوبند جز حرمان و حسرت بهره ای نخواهند برد و بسزای گمراهی خویش خواهند رسید.
ای پروردگار من! من که اکنون دست دعا به ملکوت اعلای تو پیش آورده ام بنده ای مسکین و محتاج باشم و جز خانه تو خانه ای را نشناسم.
خدای من! هر چه به خاطر حاجت خویش کوشیده ام بیهوده مانده و هر چه حیله و تدبیر بکار برده ام تمنای من صورت نگرفته است.
نفس نابردبار من به وسوسه افتاد و می خواست که دست حاجت مرا به سوی مردمی که خود حاجات خویش را به درگاه تو آورند بکشاند و مرا از خانه خالق به خانه مخلوق ببرد.
نفس من سخت در تب و تاب و اضطراب بود و پای مرا به بی تابی می لرزانید و بیم آن میرفت همچون خطاکاران بلغزم و با گناهکاران از پرتگاه غفلت فرو افتم ولی لطف عمیم تو به فریادم رسید و مرا به خویشتن باز آورد.
دیده از خواب غفلت بگشودم و در پناه تو از لرزش و لغزش، از سقوط و شقاوت بر کنار ماندم و به سوی تو بازگشتم.
گفتم که عظمت و جلال ویژه پروردگار من است و این فکر کودک و کوچک ماست که گاهی کوتهی آورد و تباهی کند و گرنه بدیهی است که هرگز نیازمند حاجت، نیاز دیگری بر نیاورد و محتاج به پیش محتاج، حاجت خویش عرض نکند، و تهی دست دستهای تهی را گرانبار ندارد.
ای پروردگار من! یکباره به جانب تو روی آورده ام و با رغبت و اشتیاق بسیار حلقه خواهش بر در خانه تو کوبیده ام.
به تو عرض حاجت می دارم ای پروردگار من، ایمان من کوه صفت، استوار است که خواهش های من هر چه دشوار باشد برای تو سنگین نخواهد بود و هر قدر بسیار باشد باز هم در پیشگاه تو از هر اندکی اندک تر است.
رحمت وسیع و کرم عمیم تو همه کس را فرا گرفته و همه جا را فرو برده است.
دست بخشنده تو از بخشش های بی شمار هرگز کلیل و علیل نخواهد شد.
بنابراین ای خدای من، به روح پاک محمد و آل محمد رحمت فرست و مرا آنچنان که فضل و عنایت تو اقتضا کند به درگاه خویش بپذیر ، زیرا اگر به استحقاق من حوالت شود از عطیت تو محروم خواهد ماند.
من نخستین کس نباشم که دست حاجت به سوی تو پیش آورده و شایسته اجابت نیست و نخستین خواهنده نیستم که تنها به امید فضل تو با روی سیاه بدرگاه تو روی نهاده است.
به آن کسان که از خزانه غنای تو استحقاق نعمت ندارند نعمت بخشیده ای و بر مردمی که فضل ترا سزاوار نیستند افضال و انعام فرموده ای.
صدای مرا با مرحمت و عنایت بشنو و بر التماس و تضرع من رحمت آور و دعای مرا اجابت فرمای.
پروردگارا مگذار که نگاه امیدوار من از ملکوت مقدس تو نومید بازگردد و رشته ای که قلب مرا با آسمانها پیوند می دهد بریده شود، و هرگز حاجات مرا ای برآورنده حاجات از حضرت خویشتن بدیگران باز مگذار.
حاجات مرا خود برآور و هنوز که دستان گدایی من از در گاه تو فرو نیفتاده آرزوهای مرا به من ببخش.
گره از کار فرو بسته من بگشای و سرنوشت مرا به سعادت و سلامت من پایان فرمای.
به روح نازنین پیامبر اکرم و فرزندان گرامیش رحمتی فرست که همچون ذات اقدس تو بی ابتدا و انتها باشد و از برکت همین صلوات و تحیات مرا به آنچه از فضل و رحمت تو میخواهم برسان زیرا رحمت تو وسیع و کرم تو عمیم باشد.
" در اینجا امام علیه السلام حاجات خویش را به زبان می آورد". " و سپس پیشانی بر خاک می گذاشت و در سجده به درگاه خدا عرضه می داشت. "
مرحمت تو زبان مرا به عرض حاجت گشود و احسان تو مرا بدرگاه تو راهنمائی کرد. اکنون محمد و آل محمد را در پیشگاه تو به شفاعت آورده ام تا مرا از حضرت خویش نومید باز نگردانی.
آمین یا رب العالمین
امام سجاد عليه السلام
خدايا من در کلبه فقيرانه خود چيزي را دارم که تو در عرش کبريايي خود نداري من چون تويي را دارم
عاشوراى حسينى، كتاب سرخى بود كه «تفسيرناب» آن از زبان امام سجاد تراويد.
در برابر خدا، «سجّاد» بود، هرگز در برابر ظالمان، سرِ تسليم فرود نياورد و چهره بر درگاه ارباب قدرت نسود.
کبوتر مجروح و پر وبال شکسته عدالت با پماد عرفان زین العابدین عليه السلام در شفا خانه دعاهایش التیام یافت
تمام خیرات و خوبیهای دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران میبینم (یعنی قناعت داشتن ).
امام سجاد عليه السلام
كسی كه بینش و عقلش كاملترین چیزش نباشد هلاكتش آسانترین چیزش است.
تو را سجاده داران مىشناسند
تو را سجده گزاران مىشناسند
تو سجادى تو سجاده نشینى
تو در زهد و ورع تنهاترینى
- اي سرور عابدان عالم، امشب كه شب رحلت توست، به درگاهت مي آيم تا بر جواني ام دعا كني، تا در لطافت و غلظت و رقت و نورانيت تو شناور شوم و ذوب شوم در زلال نگاهت.
- اي امام سجده كننده بر تربت كربلا، عروجت بر جاده هاي گل آذين بسته آسمان و رها شدنت از بي مهري هاي اهل زمين بر قلب هاي ما تسليت باد.
- امروز روز پر كشيدنِ مردي است كه در ساليان دراز، غم عظيم عاشورا را لابه لاي بغض هاي مناجات، به آسمان هديه كرده است .
- صحيفه سبز تو، نجواي انوار تابناكي است كه تا بي نهايت، شربت آرام بخش روح عطشناك آدمي است . دعاهايت را در اين فصل سرد، بدرقه جواني ام كن.
- امشب اشك هاي داغ ِ روي گونه هايم، در كنار تپش هاي ملتهب قلبم، نظاره گر پر كشيدن سجده دارترين عنصر هستي است . اي امام زمزمه هاي عاشقانه شب، سفرت پرباران!
- اي امام عابدان شب زنده دار، غم فراق علقمه و عاشورا، چگونه بر پيكر تب دارت نهيب مي زد، آن زمان كه در ابتداي اسارتت، زخم هاي گلگون قدم هايت را به شمارش نشستي؟
- در كوچه پس كوچه هاي جواني ام، نجواي دعاي توست كه مي جوشد و ميل رويش را در تمام وجودم ايجاد مي كند. براي سبز شدن و جوانه زدن، لابه لاي صحيفه ات آشيانه مي كنم.
-شهادت بزرگ مرد مناجات، سيد سجده كننده آل طه، امام عابدان و عارفان، بر همه جوانان جوينده راه سبز وصال تسليت باد!
- تسليت باد سالروز شهادت امامِ لحظه هاي مناجات سبز صحيفه عشق و عرفان!
- غم فراق امام كاروان اسراي كربلا، نگين آرامش قلب اهل حرم، بر همگان به ويژه جوانان دلداده كوي دوست تسليت باد!
امام صادق علیهالسلام : «امام سجاد علیهالسلام هرگاه به نماز میایستاد، چونان تنه درختی بود که چیزی از آن نمیجنبید، مگر آنچه را که باد میجنباند».
خدايا من در کلبه فقيرانه خود چيزي را دارم که تو در عرش کبريايي خود نداري من چون تويي را دارم ولي چون خودي را نداري.امام سجاد(ع)
امام سجاد عليه السلام فرمودند: بهترین گشایندۀ کارها ، راستی و بهترین پایان برندۀ آن ، وفاداری است
امام سجاد عليه السلام فرمودند: حق آنکه بزرگتر است این است که او را به خاطر سنش احتـــرام کنی و او را به خاطر اینکه بر تو در مسلمانی پیشی داشته است،بزرگ شماری
امام سجّاد عليه السلام فرمودند: کسی که به آنچه خداوند بر او واجب ساخته عمل کند از بهترین مردمان است.
امام سجاد عليه السلام فرمودند: هر کس به قسمتى که خدایش داده قانع باشد ، همو ، بى نیازترینِ مردم است
نظرات شما عزیزان: