تا صبحدم آن شب به یادت گریه كردم
هر قطره اشكم در پى تو در سفر شد
قابل نبودم تا جمالت را ببینم
اما قسم بر تو كه شوقم بیشتر شد
دل صنوبریم زین هوای مه آلود
نه از فراق که از انتظار می گیرد
نه از فراق که از انتظار می گیرد
داني که انتظار تو با ما چه ميکند؟
توفان ببين به پهنه دريا چه ميکند
آشفته ام چو موج به درياي زندگي
آشفتگي ببين به دل ما، چه ميکند
توفان ببين به پهنه دريا چه ميکند
آشفته ام چو موج به درياي زندگي
آشفتگي ببين به دل ما، چه ميکند
در مقام از تو گفتن، ناتوان ناتوانم
مي کنم تو را تکلم، با زبان بي زباني
ديدن تو آرزويي، از تبار غيرممکن
پشت خلوت خيالم، مثل بوي گل، نهاني
مي کنم تو را تکلم، با زبان بي زباني
ديدن تو آرزويي، از تبار غيرممکن
پشت خلوت خيالم، مثل بوي گل، نهاني
نظرات شما عزیزان: