عمر بن عبد العزیز خوب بود یا بد؟
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 836
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 9285
بازدید ماه : 62563
بازدید کل : 10454318
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 1 / 1399

او هر چند تلاش مى كرد تا خود را حاكمى عدل پیشه معرفى كند و بعدها روزگارى كه به خلافت رسید، فدك را به آل على علیه السلام برگرداند ولى به گواهى تاریخ ، عنصرى مترف و اشرافى بود و مى توانست در زمره حاكمان اموى با ایشان كنار آید و گوشه‌اى از حكومت ایشان را به نفع آنان بچرخاند.

در همین روزگار كه او گوشه‌اى از كرسى خلافت ولید را بر دوش مى كشید، حجاج بن یوسف - عنصر خونخوار عصر مروانیان - گوشه‌اى دیگر از این كرسى را در چنین حكومتى عهده دار فرمانروایى باشد به هر حال مصون از ظلم و ستم به مردم نمى ماند.

یعقوبى مى نویسد: در سال 88 هجرى ولید به عمر بن عبدالعزیز دستور داد تا براى توسعه فضاى مسجد النبى اقدام كند، خانه هاى اطراف و همچنین حجره هاى همسران پیامبر صلى الله علیه و آله را خراب كند و به فضاى مسجد بیفزاید.

عمر بن عبدالعزیز بر اساس فرمان او دستور داد تا زبیر نزد عمر آمد و به عنوان اعتراض به تخریب خانه‌هاى همسران پیامبر صلى الله علیه و آله گفت: اى عمر تو را سوگند مى دهم از این پس آیه‌اى از قرآن را بردار، آنجا كه خداوند مى‌فرماید: «ان الذین ینادونك من وراء الحجرات» .  

منظور حبیب این بود كه اگر آن حجره‌ها خراب شود، مصادیق این آیه از میان مى رود زیرا آیه درباره حجره‌هایى است كه در حال تخریب بود. حبیب مى‌خواست با این سخن به عمر بفهماند كه حركت او خلاف قرآن است .

عمر از این اعتراض ناراحت شد و دستور داد صد شلاق بر بدن حبیب بزنند و سپس آب سرد بر بدنش بریزند. آن روز، روز سردى بود و حبیب در نتیجه كار عمر از دنیا رفت.

بعدها، زمانى كه عمر به خلافت رسید و جامه زهد به تن كرد و همواره از آنچه نسبت به حبیب روا داشته بود اظهار پشیمانى مى كرد! 1

شاید در همین روزگار بود كه عمر بن عبدالعزیز وارد مسجد شد. امام سجاد علیه السلام با جمعى از یاران در مسجد حضور داشتند. نگاهشان به عمر افتاد كه جامه هایى نفیس و اشرافى بر تن داشت .

امام به اطرافیان فرمود: آیا این جوان خوشگذران و اشرافى را مى بینید! او نخواهد مرد تا این كه به خلافت دست یابد... اما خلافتش دیرى نمى پاید. پس از مرگ و آسمانیان نفرینش مى كنند و زمینیان برایش طلب رحمت مى نمایند! 2

آنچه امام سجاد علیه السلام پیش بینى كرده بود، محقق شد و عمربن عبدالعزیز در سال 99 هجرى بر كرسى خلافت نشیند و در سال 101 بدرود حیات گفت.3

این پیشگویى از یك سوی دیگر نیز بینش امام نسبت به غاصبان خلافت را مى رساند. آنان كه با منطق اهل بیت آشنایند مى دانند كه نفرین آسمانیان و دعاى خیر زمینیان، نظر به این دارد كه عمر بن عبدالعزیز هر چند با مردم نیكى كند اما چون از ریشه و اساس ، حق حكومت بر مردم ندارد و حكومت را از ظالمان به ارث برده ، مورد خشم الهى است.

 

امام سجاد جمال نیایشگران،‌احمد ترابى

 


1-تاریخ یعقوبى 2/284

2-مناقب 4/143؛ اثبات الهداة 5/229

3-مروج الذهب 3/182؛ المختصر فى اخبار البشر 201 - 1/200؛ تاریخ الخلفاء 228.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی