بـسـیـارى از جـوامـع بشرى ، در گذشته و امروز، اسیر تعصب هاى قومى و افكار جاهلى بوده و آنـچـه در مـیان آنان معیارهاى برترى افراد بر یكدیگر به شمار مى رفته ، ارزش هاى مادّى ـ هـمـانـنـد ثـروت ، نـژاد، زبـان ، رنـگ پـوسـت و قـومـیّت ـ بوده است . امّا در آیین اسلام ارزش ها دگـرگـون شـده و نـظـامـى بـراسـاس كـرامـت انـسـانـى و فضایل معنوى بنا گردیده است . از این رو، شناخت خداوند، از یك سو برترین معیار فضیلت مۆ منان بر یكدیگر است و از سویى دیگر درجات قرب آنان در پیشگاه الهى نیز متناسب با درجات معرفت آنان است . قرآن كریم مى فرماید: ((یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ)) (مجادله (58)، آیه 11) خـداونـد [رتـبـه ] كسانى از شما را كه گرویده اند و كسانى را كه دانشمندند [برحسب ]درجات بلند گرداند. ارزش هـر دانـشى به موضوع آن است و چون ذات حق ، برترین موضوع است و هیچ چیز را با او نمى توان مقایسه كرد، خداشناسى ،ا رزشمندتارین و برترین دانشى است كه بشر بدان دست مى یابد. از پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) نقل است كه فرمودند: ((لَیـْسَ شَىْءٌ اِلاّ وَ لَهُ شَىْءٌ یَعْدِلُهُ اِلا اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَاِنَّهُ لا یَعْدِلُهُ شَىْءٌ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ فَاِنَّهُ لا یَعْدِلُها شَىْءٌ)) (ثواب الاعمال ، شیخ صدوق ، ص 17.) هر چیز، برابرى دارد مگر خداوند عزوجلّ كه هیچ چیز با او برابر نیست و [همچنین ]لا اله الا اللّه كه هیچ چیز با آن برابرى نمى كند. روشـن اسـت كـه مـراد از ((لا اله الا اللّه )) اقـرار بـه وحـدانیت خدا است كه از روى شناخت باشد. همچنین ، امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: اگر مردم مى دانستند كه چه ارزشى در شناخت خداى عزّوجلّ هست ، هرگز به متاع دنیا و نعمت هاى آن ، كه خداوند دشمنانش را از آن ها بهره مند ساخته است ، چشم نمى دوختند و دنیا در نظرشان از آنچه بر آن پاى مى گذارند، بى ارزش تر مى نمود و از نعمت معرفت خداوند عزّوجلّ برخوردار مـى شـدنـد و از آن لذت مـى بـردند؛ همچون لذت كسى كه در باغ هاى بهشتى همراه با اولیاى الهى به سر مى برد. (الكافى ، شیخ كلینى ، ج 8، ص 247.) ((فـطـرت ))، كـه در زبـان فـارسـى بـا واژه ((سـرشـت )) بـرابـر اسـت ، در اصـل از ریـشـه ((فـَطـَرَ)) بـه مـعـناى خلقت و ابداع (آفرینش بدون سابقه ) است . بنابراین ، فطرت برگونه اى خاص از خلقت دلالت دارد كه با ویژگى هایى همراه است . این ویژگى ها اكـتـسابى نیستند و براى برخوردارى از آن ها نیازى به تعلیم و تعلم نیست و دیگر آن كه در هـمـه انـسـان هـا یـافـت مـى شـونـد و اگـر در بعضی انسانها بـه ظـهـور نـرسـیده، بـه دلیل موانعى است كه بر سر راه آن ها بوده است. فـطـرت انـسـان داراى دو جـنـبـه اسـت : یـكـى شـناخت (بینش ) و دیگرى ، خواسته ها(گرایش ها). فـطـرت انـسـانى درباره خداوند به هر دو جنبه بازمى گردد و از این رو، انسان داراى فطرت خداپرستى و خداشناسى است . ارزش هـر دانـشى به موضوع آن است و چون ذات حق ، برترین موضوع است و هیچ چیز را با او نمى توان مقایسه كرد، خداشناسى ،ا رزشمندتارین و برترین دانشى است كه بشر بدان دست مى یابد گـاهـى مـى گـویـنـد كـه ((خـداجـویـى )) و ((خداپرستى )) فطرى است ؛ به این معنا كه یكى از گـرایش هاى انسان ، توجه به خدا و جست و جوى اوست . گواه بر این حقیقت آن است كه انسان ها در طـول تـاریـخ ، هـمـواره در جـسـت و جـوى خـدا بـوده انـد و اخـتـلاف هاى نژادى ، جغرافیایى و فـرهـنـگـى نیز او را از این جست و جو بازنداشته اند. گرچه همیشه كسانى خواسته اند او را از گـرایـش بـه جـهـان غـیب و كرنش در برابر خداوند بازدارند، اما در این راه موفق نبوده و شكست خـورده انـد. جـامعه شناسان نیز در تحقیقات خود، به این نتیجه رسیده اند كه زندگى بشر در طول تاریخ ، همواره با دین و اعتقاد به خدا همراه بوده است . ((پـرسـتـش )) به معناى خضوع ، عبودیت و اظهار عجز و نیاز به پیشگاه خداوند است . انسان با فـطـرت خود درمى یابد كه این جهان بى كران ، بدون تكیه بر وجودى بى نیاز، سامان نمى یـابـد و ایـن وجـود، تـوانـا و دانـاست تا از نیازهاى جهان آگاه باشد و آن ها را برآورده سازد. البـتـه ، گـاهی انـسـان در شـنـاخـت ایـن وجـود، بـه بـیـراهـه مى رود و گمراه مى شود و آنچه را شایستگى خدایى ندارد، مى پرستد و به اشتباه خدا مى پندارد. یـكى از اهداف آفرینش جهان ، آگاه ساختن انسان از دانش و توانایى خداوند و کسب این معرفت است . این شناخت ارزشمندتارین و برترین دانشى است كه بشر بدان دست مى یابد. خداوند بخشی از ابزار این شناخت را از ابتدای خلقت به بشر داده که همان فطرت است .شناخت خدا، معیار فضیلت
خداشناسى ، برترین دانش
خداشناسى فطرى
فطرت خداپرستى
خلاصه..
فرآوری: آمنه اسفندیاری
نظرات شما عزیزان: