به هر حال جو عمومی جامعه جوی پر از استرس و اضطراب است و پر شده از پیامها یا رسانههایی که سعی دارند با انتشار اخبار دروغ بر این استرس بیفزایند.
در چنین وضعیتی مردم نه تنها به خلاقیت و نوآوری های رسانه ملی احتیاج دارند تا در مقابل اخبار دروغ و شایعات آنان را مصون کند، بلکه نیاز به غذای روح هم دارند تا بتوانند بدرستی با آلام درونشان کنار بیایند. نیازی بهنام سرگرمی و لحظههایی شاد و مفرح. در این بین رسانه ملی که به قول منتقدان رسانه ای بی رقیب و انحصاری است چقدر توانسته خوراک شادی و سرگرمی مردم را در این شرایط تأمین کند؟ چقدر توانسته مرز شایعه را از حقیقت روشن کند؟به نظر میرسد صداوسیما هم در مدیریت بحران با ضعفهای جدی مواجه است. چرا که در ایام دشوار و سخت اخیر هم همچنان همان برنامهها و سریالها با مضامین کسلکننده و غمبار پخش میشوند و معلوم نیست مردمی که اینهمه واقعه تلخ و دردناک را پشت سر گذاشتهاند چگونه باید لحظاتی شاد را در جمع خانوادهشان شاهد باشند.لحظات شاد در این چند روزهمان برنامه دورهمی است. برنامهای که توسط مهران مدیری اجرا و اداره میشود. از انتقادهای برخی رسانههای اصولگرا نسبت به این برنامه بهخاطر حضور مردم در آنکه بگذریم براستی قابل تحسین است که در این شرایط چنین برنامهای پخش میشود.
سؤالی که ذهن مخاطبان رسانه ملی را به خود جلب میکند این است که چرا در این شرایط برنامههای تلویزیونی هیچ تغییری نکرده است؟ چرا برنامهها و فیلمهای شاد و مفرح پخش نمیشود و چرا آنطور که مردم انتظار دارند برنامههای آموزشی برای مقابله با کرونا خیلی کم پخش میشود؟ چرا در شرایطی که مردم مجبورند در خانه بمانند تلویزیون همواره آگهیهایی پخش میکند و باعث دلخوری مردم و فرزندانشان میشود؟ در شرایطی که مردم کمتر میتوانند برای خرید بیرون از خانه بروند پخش آگهی انواع خوراکیها بیشتر برای کودکان و خانوادهها آزاردهنده است.
وظیفه رسانه ملی است که در قالب قصه و طنز آموزش دهد
خسرو دهقان منتقد فیلم و مدرس سینما در این باره میگوید: «تلویزیون ایران در حقیقت یک کانال دارد و هر کاری بخواهد یکطرفه انجام میدهد. چون یک تلویزیون منحصر به فرد است.»
او پخش آگهی و تبلیغات را در این شرایط طبیعی میداند و آن را منافاتی با شرایط کنونی جامعه نمیداند. اما معتقد است «در کنار آگهی پخش هر خوراکی به مردم آموزش داده شود که نحوه صحیح خرید کردن در این شرایط چگونه است؟ یا نحوه صحیح استفاده از موادی که خریدیم چیست؟»
بسیاری از مردم نمیدانند حتی سبزیجات بخرند یا نخرند؟ خیلیها میپرسند چه موادغذایی میتوانیم بخریم. آنها معتقدند که وقتی میخواهیم خرید کنیم اضطراب داریم موادی که میخریم آلوده هستند یا نه؟ حتی وقتی به خانه میآوریم باید چه برخوردی با آنها داشته باشیم.کیسههایی که برمیداریم و مواد مورد نیازمان را در آن میگذاریم چه؟ آنها را چگونه باید ضدعفونی کرد؟ و سؤالات بیشمار دیگری که ذهنها را به خود مشغول میکند.دهقان منتقد تلویزیون و سینما در این باره میگوید: «این وظیفه اصلی رسانه ملی است که بخش آموزش را بیشتر کند و با دعوت از پزشکان حاذق به سؤالات مردم پاسخ دهند. اینکه آگهی تبلیغ بیسکویت را پخش میکنند، باید در کنارش به کودک هم آموزش دهند که چگونه آن را بخورد.بنابراین برنامههای آموزشی باید حجمی، طولی، کیفی و کمی باشد.»
او در خصوص آموزش توضیح میدهد:«آموزش حرف اول را میزند البته نه آموزش بهصورت مستقیم بلکه در قالب قصه، فیلم، کاریکاتور یا حتی در قالب طنز میتواند تأثیرگذار باشد.»
تلویزیون باید دهان دستگاههای دروغپرداز را میبست
رضا درستکار منتقد تلویزیون در پاسخ به اینکه چرا تلویزیون ملی نمیتواند در شرایط بحران برنامه مناسب تولید کند و متناسب با نیاز مردم حرکت کند، میگوید: «اگر عاقلانه راجع به تلویزیون بحث کنیم واقعاً این رسانه جامعالاطراف بودن وجه ملی خود را از دست داده است. چرا؟ چون مناسبات چند فامیلی در تلویزیون گسترش پیدا کرده است. من اخیراً در جشنواره فیلم فجر در دو برنامه تلویزیونی شرکت کردم. یکی شبکه 4 و دیگری شبکه 5 . پشت صحنه هر دو را هم خانواده دیدم یعنی فضای اندیشه و نگاه ملی یا در تلویزیون دیگر نیست یا خیلی ضعیف و کمرنگ شده است. مردم هم به مفهوم سابق از آن استقبال نمیکنند. البته مردم به این رسانه نیاز دارند.اکنون در آستانه نوروز هستیم وضعیت سال 98 در کشور ما فاجعه بود؛ از سیل در شیراز شروع شد، درگیریهای آبان ماه، گرانیها، زلزله، ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیما و حالا کرونا هر مملکت دیگری بود را ناامید و افسرده میکرد. اما مردم ما مردم خوبی هستند. تلویزیون باید از این فرصت استفاده میکرد و دهان دستگاههای دروغ پرداز را میبست اما متأسفانه تلویزیون این کار را نکرد. تلویزیون نسبتهای خود را با فرهنگهای عمومی و جامعه از دست داده است و در یک تفکر خاصی قرار گرفته و خیلی دوست دارد با فیلتر همه چیز را پاستورال کند. در حالی که متعلق به اقشار و اقوام مختلف است و مدیران هم باید نگاه مختلفی داشته باشند.»
او دو مشکل را متوجه تلویزیون میداند؛ یکی مدیران محافظه کاری که با دانش روز فاصله دارند و دوم اینکه پیرو انتقاد برخی رسانهها از جوانترها استفاده کردند البته جوانترهایی که نه روحیه بالا دارند و نه دانش که نتیجه آن اتفاقاتی است که مردم شاهد آن هستند.
درستکار در ادامه تصریح کرد:«تلویزیون نباید هر دم بحران آفرینی کند و یک گروه را کاملاً حذف کند؟ اگر بخواهیم تلویزیونمان فرح بخش شود، باید به سمت تحول بزرگ ساختاری و مدیریت میانی تلویزیون برویم.تلویزیون از جریان روز دنیا خارج شده است. اگر فوتبال نداشت هیچ سرگرمی دیگری ندارد. برنامههای مونوپولی را هم که فقط به چند نفر ثابت مثل رضا رشیدپور، مهران مدیری، رامبد جوان و... دادهاند. مگر میشود 24 شبکه با چهارتا شومن داشته باشیم.رسانه ملی قبلاً نقش مهمی در ساختار قدرت ایفا میکرد اما اکنون تبدیل به یک رسانه منزوی شده است.»
او با انتقاد از فیلمهایی که در فضای مجازی به ائمه معصومین توهین کردهاند و تلویزیون و برخی عالمان دینی نسبت به آن سکوت کردهاند، تأکید کرد:«وقتی یک آدم از سر جهل و نادانی ضریح متبرکی را لیس میزند و فیلمش در فضای مجازی پخش میشود و عدهای هم اینگونه به دین میتازند، یک نفر نیست که در تلویزیون برنامهای بسازد و روشنگری کند.»
حالا با این اوصاف مردم ترجیح میدهند به جای دیدن رسانه ملی بیشتر با شبکههای مجازی آگاهی بخشی کنند و اوقات فراغتشان را با خواندن کتاب یا فیلمهای سینمایی ای که دوست دارند پرکنند؛ اوقاتی که رسانه ملی میتوانست در آن نقشی اساسی ایفا کند.
نظرات شما عزیزان: