ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: عذاب آخرت حکیمانه است، نه کینهجویانه؛ پس ابتدا باید اهانت، افترا و اتهامی که به خداوندِ منزه از عیبها و نقصها مبنی بر «کینهتوزی» زده شده، اثبات گردد و بعد یک سؤال بر اساس آن حکم قطعی داده شده، طراحی و مطرح گردد. دقت نمایید که گاهی در قالب سؤال یا شبهه، ابتدا یک معنای غلطی را به عنوان «حکم قطعی» القا میکنند و بعد سؤال خود را روی قاعدهی آن معنا و حکم غلط میسازند. بدیهی است که در این صورت، پاسخ هر چه باشد، فرقی نمیکند و آن معنا دیگر به ذهن القا شده است. کینهتوزی: کینهتوزی یا رفتارهای کینهجویانه، ویژگی انسان و برخی از حیوانات است، که البته در حیوان از روی غریزه است، اما در انسان، از روی انتخاب غریزه حیوانی به جای عقل میباشد. کینه به دل گرفتن، عواملی دارد که از جمله آنها: نداشتن فضیلت - وسوسه های شیطان - جدال و خرده گیری از دیگران – حرصها و توقعات بیجا و ...، میباشد. حال العیاذ بالله کدام از این صفات به خداوند سبحان راه دارد؟! سوء استفاده از سبوحیت پروردگار: برخی از همین معنا سوء استفاده میکنند؛ میگویند: ما هم همین را میگوییم؛ چون خدا کینهتوز نیست، پس عذاب جهنم هم ندارد! حال چه کسی گفته که «کینه علت عذاب» و «جهنم معلول کینه» است که گفته شود، اگر آن علت وجود ندارد، پس این معلول نیز وجود نخواهد داشت؟! پس، با همین جملهبندی ساده، هم حکمت خدا را رد میکنند – هم عدالت خدا را رد میکنند - هم معاد را رد میکنند و هم آیات صریح قرآن کریم را رد میکنند؛ و لفظ "عذاب جهنم" در این میان، بهانهای برای رد کلّ "توحید و معاد" است. حال عکسش را فرض کنید: برخی از خدا نشناسها و بیاعتقادها به توحید و معاد، از راه دفاع کردن از خدا وارد میشوند و سعی دارند با «بد دفاع کردن»، بهترین حمله را به حقایق هستی و اعتقادات مؤمنین و مسلمین بنمایند. البته طبق معمول بدون هیچ دلیل عقلی یا سندی از وحی؛ بلکه فقط با شعار پوچ. حال فرض کنید که هیچ جهنمی در کار نباشد! خب یعنی چه؟ یعنی ایمان و کفر – تقوا و فسق – علم و جهل – ظلم و عدالت و ... [العیاذ بالله] نزد او یکسان هستند؟! آیا انسان برای خود و جامعهاش چنین بیمنطقی و ظلمی را میپذیرد که حال به خدا نسبت میدهد؟! این ادعا یعنی، هر کس هر کاری کرد، مهم نیست، عاقبت وارد بهشت میشود؟! خُب، پس چرا به انسان عقل داد؟ چرا قوه اختیار و انتخاب داد؟ چرا الهام کرد؟ چرا رسولان و وحی و امامان را فرستاد؟ چرا "امر و نهی" کرد؟ چرا بشارت و انذار داد؟ چرا تشویق و تهدید کرد؟! پس راهی نمیماند مگر آن که منکر تمامی این معانی شوند. یعنی همان کفر محض. باید توحید، معاد، وحی، علم و حکمت خدا، عدالت و ... را رد کنند تا بگویند جهنم و عذابی نیست و همه مساویند. «قُل لاَّ يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُواْ اللّهَ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائده، 100) ترجمه: بگو: هرگز پليد و پاك (چه از روان انسانى باشد و چه از عقايد و اخلاق و عمل وى) يكسان نيستند هر چند زيادى پليدها تو را به شگفت آورد. پس اى صاحبان خرد، از خدا پروا كنيد، شايد رستگار گرديد. اکنون که خداوند علیم و حکیم، وعدهی "عدالت" و رسیدن به نتیجه را داده است، میگویند: کیفری نیست و اگر کیفر کند منطقی نیست – حال اگر خودش میفرمود: "فرقی نمیکند که چه کسی چگونه باشد و چه کند؛ بلکه همه در نهایت مساوی هستند" چه میگفتند و چه میکردند؟! پاداش و کیفر، نتیجهی اعتقادات و اعمال است: به نظام خلقت در جهان ماده نگاه کنید. آیا اگر کسی دستش را روی آتش گرفت و سوخت، یعنی خدای خالق نسبت به او کینهورزی کرده است؟! اگر کسی سمّ یا زهری را سرکشید و دورنش متلاشی شد، یعنی کسی با او کینه داشته است ...؟ خیر؛ بلکه خلقت قانونمند و نظاممند است؛ پس هر اعتقاد، هر کار، هر رفتار و هر گفتاری، نتایج، آثار و بازتاب خودش را دارد. آن که عالَم هستی و از جمله ما را خلق کرد، فرمود: شما فقط این جسم مادی کوچک نیستید، حیات نیز منحصر به دنیا نمیباشد، بلکه همان گونه که از عالَم نطفه به عالَم رحم و از آنجا به عالم دنیا منتقل شدید، از اینجا نیز به عوالم برزخ و قیامت منتقل میشوید. پس همانطور که اگر نطفه یا جنین آسیب ببیند، نوزاد بیمار و ناقص به دنیا میآید، کسی که چشمش را در دنیا به حقایق عالم هستی ببندد، آن دنیا کور به دنیا میآید و کسی که در این دنیا آتش به شکم خود بریزد، در آن دنیا حقیقت آن چه به دورن ریخته، او را میسوزاند و ... . یعنی نتیجه و بازتابِ چگونگی "ایمان و عمل"، بر اساس حکمت و عدل. پس ربطی به کینه توزی ندارد. بیایمانی - «وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا» (الإسراء، 72) ترجمه: و هر كه در اين [دنيا] كور [دل] باشد، در آخرت [هم] كور[دل] و گمراهتر خواهد بود. عمل بد – «تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْفَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (النّحل، 63) ترجمه: سوگند به خدا كه به سوى امتهاى پيش از تو [رسولانى] فرستاديم [اما] شيطان اعمالشان را برايشان آراست و امروز [هم] سرپرستشان هموست و برايشان عذابى دردناك است. خودسوزیِ اعتقادی- «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُولَـئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (البقره، 174) ترجمه: به درستى (به یقین و حتمی) آنهايى كه از كتاب خدا آنچه را كه خدا نازل كرده كتمان مىكنند و با كتمان آن ثمن اندك (فایدهی کم) به دست مىآورند، آنها آنچه مىخورند جز آتشى نيست كه به درون خود مىریزند و خدا روز قيامت با آنها سخن نخواهد گفت و تزكيهشان نخواهد كرد و عذابى دردناك خواهند داشت. خودسوزی عملی - «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا» (النساء، 10) ترجمه: در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند و به زودى در آتشى فروزان درآيند. ترفند (حقهی) ابلیسی: ابلیس و بالتبع پیروانش (شیاطین انس و جنّ)، برای منحرف کردن انسان، راهکارهای بسیاری دارند و به هر شخص و جامعهای (امتی)، از راه خودش وارد میشوند. یک گروه را تماماً به کفر و شرک کشاندهاند، با آنها دیگر بحثی از بهشت و جهنم، یا پاداش و کیفر ندارند، چون دیگر اساس را تکفیر میکنند. اما به گروه معتقدین و به ویژه مسلمانان که معرفت و ایمان بیشتری نسبت به خدا (توحید و معاد) دارند (او را واحِد، احد، رحمان، غفار و ... میشناسند، نه فرزند این یا پدر آن)، از راه خودشان وارد میشوند. میگویند: مگر نه این که خداوند متعال رحمان و رحیم است، غفار و ستار است، بینیاز و حمید است، قادر مطلق است – همه بندگان او هستند و او با کسی دشمنی ندارد ...؛ پس جهنمی هم در کار نیست، بروید هر فسق و فجوری که دلتان خواست بکنید، هر ظلمی که دلتان خواست به خود و دیگران روا کنید، عاقبت همه یکسان هستید و یکجا قرار میگیرید! مثلاً العیاذ بالله شمر و خولی و یزید و امثالهم، به همان بهشتی میروند که سیدالشهداء امام حسین و یاران با وفایش علیهم السلام میروند! خب این حرفها، نه تنها کفر محض است، بلکه دروغ و افترا بستن به خداوند متعال نیز هست. این شیاطین با نام خدا و رحمت خدا وارد میشوند، تا مردم را نه تنها به کفر و ضلالت بکشانند، بلکه در انکارِ معاد، حکمت و عدل الهی، و دشمنی با دعوت انبیاء، کلام وحی (قرآن کریم) و تمامی بشارتها و انذارها و وعدهها و وعیدهای الهی در قرآن و...، فعالشان کنند. یعنی این شیاطین، نه تنها از انسان، کافر و مشرک میسازند، بلکه از آنها "منافق" (ظاهر توحیدی و باطن تکفیری) میسازند و رسماً آنها را وارد جبهه مخاصمه با خداوند متعال مینمایند. «اَعُوذُ باللّه مِنَ الشَيطانِ الرّجيم». اصلاح و بازدارندگی: پس از مرگ و به ویژه در قیامت، نه امکانی برای فساد وجود دارد و نه اختیاری. لذا عذاب برای بازدارندگی در قیامت، معنا و مفهومی ندارد. بازدارندگی مخصوص دنیاست که به حکم عقل، به حکم وحی، به اجبار نظام اجتماعی اسلامی، به حکم وعدهها و وعیدهای محکم و متقن و ... اِعمال میشود. پس هیچ لزومی ندارد که عذاب اخروی، بازدارنده باشد، بلکه بازتاب و نتیجه است و معنا ندارد که کار بینتیجه باشد، این دور از حکمت است. حتی از انسان عاقل نیز فعلی که از آن نتیجهای انتظار نداشته باشد، صادر نمیگردد. و اما اصلاح – اولاً برخی که به لحاظ ایمانی مشکلی نداشتهاند، اما در عمل خودسوزی کردهاند، در صورتی که با عذابهای دنیوی، سکرات مرگ، عذابهای برزخی و ... پاک نشوند و مشمول شفاعت نیز نگردند، به جهنم میروند و پس از اصلاح و برون رفت ناخالصیها، از جهنم بیرون میآیند. اما برخی که کافر و مشرک بودند، و وجودشان یک پارچه آتش شده است، و هیچ نقطهی سفیدی در ظلمات وجودشان باقی نمانده است، خودشان آتش هستند و جای آتش نیز در جهنم است. ثانیاً اصلاح، فقط فردی نیست که مثلاً یک نفر اصلاح شود. بلکه جوامع و خلقت اصلاح میشوند. جدا کردن مؤمن و کافر – موحد و مشرک – متقی و فاسق – ظالم و عادل و ...، عین اصلاح و کمال نظام خلقت است. لذا فرمود همان گونه که در دنیا جدایی حق و باطل را برای شما تبیین کردم، رسول، کتاب، معلم، مربی و امام قرار دادم، در آخرت نیز جداسازی میکنم و همه یکجا نیستند: «فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ * وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ * هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ» (الصّافات، 19 تا ترجمه: پس جز اين نيست كه سبب برانگيختن، يك بانگ و نهيب (آسمانى به واسطه نفخه دوم صور) است كه به ناگاه همگى (از قبرها بيرون شده) مىنگرند * و مىگويند: اى واى بر ما، اين روز جزاست * (آرى) اين همان روز داورى (خداوند) و جدا شدن (نيكان از بدان) است كه آن را تكذيب و انكار مىكرديد.
نظرات شما عزیزان: