كافی است به دریای پرفیض قرآن سری بزنیم تا از گوهرهای ناب معارف آن بهرهمند شویم .
از جمله مطالبی كه در قرآن به طور تفضیل بیان شده ، مسائلی است كه از رووس موضوعات علم روانشناسی به شمار میرود .
• یكی از امور مهم زندگی انسان «چگونه اندیشیدن » است . چرا كه نحوه تفكر هر فرد به طور مستقیم بر احساسات و عملكردهای او تاثیر میگذارد و به این ترتیب ، شخصیت انسان را تحت الشعاع خود قرار میدهد .
اندیشهی صحیح ، تفكری است كه ابعاد بالقوه وجود انسان را به فعلیت برساند و او را به سوی رشد و فلاح رهنمون شود.
به میزانی كه اندیشه مثبت داشته باشیم حیات طیبه روزیمان میشود از سلامت روح و روان برخوردار میشویم و از جنبههای مختلف زندگیمان لذت میبریم .
، فقر ، نفراز سوی دیگر به میزانی كه تفكرمان منفی باشدت ، گریز از خلق و دیگر اموری كه در این راستاست دامنگیرمان میشود.
بنا به نقش مهمی كه « اندیشه صحیح » در زندگی ما ایفا میكند، در محضر قرآن قرار میگیریم تا بیاموزیم كه چگونه بیندیشیم .
(مطالب برگرفته شده از سلسله صحبتهای سرکار خانم بروجردی مدیر موسسه علمیه علی بن موسی الرضا علیه السلام می باشد )
«سوره مباركه حمد»
• الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ (2)
خداوند « رَبِّ الْعالَمینَ» است ، یعنی مربی و رشد دهنده تمام موجودات عالم هستی است پس مربی من هم هست .
طبق این آیه ، باوردارم كه من هم قابل رشد و تربیت هستم، و خدای سبحان دائما مرا مشمول ربوبیت خود قرار میدهد .
اگر در مرحلهای از زندگی تصورم این باشد كه : دیگر ازمن گذشته است و دیگر قابل اصلاح و تربیت نیستم ، دچار اندیشهای نادرست شدهام .
تفكر صحیح این است كه در هر مقطعی از زندگی، خود را تحت تربیت « رَبِّ الْعالَمینَ» قرار دهم ، و باور داشته باشیم كه درهرمرتبه و مرحلهای كه هستم ، قابلیت ارتقاء به مرحلهای بالاتر و والاتر را دارم .
در هر سنی كه باشم تربیت پذیریام جریان دارد و به فرموده امیرالمومنین(ع) «اللهم انت الرب و انا المربوب» (مناجات مسجد كوفه)
اگر دائم به دیگران بگوییم : جوانهایمان را دعا كنید ، حاكی از تفكریاشتباه است. قرار نیست خودمان در سطحی از معرفت و معنویت متوقف شویم و جوانهایمان رشد كنند و بالا روند.
اندیشه درست این است كه همه ما،در تمامی مقاطع زندگی، نیازمند رشد و تربیت هستیم.
اینكه تصور كنیم رشد و پیشرفت منحصر به گروه سنی خاص و با ویژگیهای خاص است، اندیشه ناسالمی است كه شریعت آن را امضا نمیكند .
إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعینُ (حمد/5)
در این آیه مباركه فعلهای « نَعْبُدُ» و «نَسْتَعینُ» به صورت متكلم مع الغیر آمده است. گویی قرآن به ما میآموزد كه برای حركتهای مثبت، باید با جمعهای سالم همراه شویم .
برخی افراد مردم گریز و جمع گریزند، تصور میكنند تواناییها و آموختههای خودشان برای پیمودن راه كمال و وصال كافی است ، و نیازی ندارند كه به جمع خوبان بپیوندند .
اما این دیدگاه، تفكری است اشتباه .اندیشه صحیح این است كه بپذیریم خداوند در جمع بركتی قرار داده كه در حركتهای فردی ، از آن میزان بركت برخوردار نمیشویم. برای به ثمر رسیدن امور مثبت و ارزشمند ، باید با گروهی از خوبان همراه گردیم .
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ (حمد/6 )
« لاصلاة الا بفاتحة الكتاب» هیچ نمازی نیستمگر اینكه سوره حمد در آن خوانده شود .
به عنوان یك فریضه، بر همه امت پیامبر(ص) واجب است كه در نمازهایشان این آیه را بر زبان جاری كنند و از خداوند هدایت را طلب نمایند
خواندن همه ادعیه مستحب است و عبارت « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» ، دعایی است واجب.
طبق این آیه همه ما قابلیت هدایت پذیری داریم مگر نه خداوند امر نمیكرد در نمازهای روزانهمان این خواهش و طلب را مطرح كنیم .
اندیشه صحیح این است كه باور كنم میتوانم مسیر درست را بیابم و با طی طریق به مقصود برسم. باید این نیاز را به خدای سبحان اعلام كنم و رسیدن به مطلوب را طلب نمایم ، و خداوند همین درخواست را مقدمه وصول قرار خواهد داد.
تصور اشتباهی است كه از ابتدا خود را ناكام تصور كنیم. گمان بریم كه پا در راه میگذاریم ولی در نیمه مسیر میمانیم و به مقصود مان نائل نمیشویم .
ضمیر ناخودآگاه ما هوشیار است آنچه كه در ذهنمان جای میدهیم و برزبانمان جاری میكنیم، به عنوان برنامهای جدی ، توسط ضمیر ناخودآگاهمان پیگیری میشود. اگر بگوییم به مقصودت نمیرسی نمیرسد ، و اگر به او القا كنیم كه طبق آموزش الهی، با درخواست از خداوند میتوانی به مطلوبت كه راه یابی ، به وصال نائل میشود .
• هدایت به صراط مستقیم ، قرار گرفتن در خط اعتدال است، زندگی كردن به گونهای كه نه در آن طریق افراط پیش گرفته شود نه طریق تفریط .
حركت در صراط مستقیم ، یعنی نه به خاطر امور ظاهری از امور باطنی كم بگذاریم ، نه از امور باطنی به خاطر امور ظاهری .
وقتی به عنوان یك فریضه ، هر روز باید از خدا درخواست كنیم ما را به صراط مستقیم هدایت كند ، به این معناست كه همه میتوانیم در خط اعتدال قرار بگیریم. اگراین قابلیت را نداشتیم ، به درخواست كردنش امر نمیشویم .
اگر هر روز بخواهند آب استخری را در یك استكان جای دهند، كار عبثی است . همین طور هم اگر ما نمیتوانستیم درزندگی اعتدال را رعایت كنیم و به ما دستور میدادند همواره از خدا بخواهیم « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» ، امری بود عبث و بیهوده .
صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ
در فرهنگ قرآن ، نعمت به معنای موهبتی است كه موجب راحت و لذت باشد . با قرائت سوره حمد در هر نماز، هر روز در محضر قرآن ، به خود یادآور میشویم كه با اعتدال زندگی كردن ، لذت بخش است .
و از آنجا كه بین لذت و خوشی و سختی تعارض وجود دارد ، پس هیچ كار درستی ، سختی ندارد، چرا كه مملو از لذت است .
در اندیشه صحیح ، نه تنها معتدل بودن سخت نیست، بلكه برای انسان او ج لذت را به همراه دارد، باید در باورهایمان ، لذت اعتدال را دریافت كنیم تا دیگر به نظرمان سخت و دشوار جلوه نكند .
غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ (حمد/7)
اندیشه صحیح این است كه هر كدام از ما، در هر موقعیت و شرایطی هستیم ، برای خود دو احتمال را در نظر بگیریم :
ممكن است در پیمودن صراط مستقیم ثابت قدم نباشم .
شاید در مسیر زندگیام ، با زاویهای انحرافی پیش میروم .
تصور كنیم كه چون از دوران كودكی در خانواده مذهبی بودهایم، در میان جمعهای سالم بزرگ شدهایم و با اطلاعات دینی و باورهای مذهبی زندگی كردهایم ، دیگر امكان منحرف شدنمان وجود ندارد !
اگر نسبت به خود چنین دیدگاهی داشته باشیم ، دچار اندیشهای ناصحیح شدهایم .
اجازه نداریم در هیچ مرحلهای از خودمان خاطر جمع باشیم . هنگامیكه خیالمان از خودمان راحت شود ، همان زمان ، آغاز لغزش ماست . چرا كه به دنبال آن، احساس استغناء از خدا، و از حفاظت و حمایت او خواهیم كرد و این امر ما را تا اوج انحراف پیش میبرد.
همواره باید برای خود امكان انحراف و سقوط را در نظر بگیریم، تا بكوشیمدر اعتقاداتمان ثابت قدم تر شویم و بیش از پیش برای حفظ دستاوردهای دینی و ایمانیمان به عروة الوثقای الهی متمسك گردیم .
«پایان سوره مباركه حمد»
نظرات شما عزیزان: