من موندم و راننده پراید که اتفاقا مقصر تصادف بود و بیشتر فریاد میزد و انگار وسط دعوا به هیچی فکر نمیکرد. آروم که شد بغلم کرد. عذر خواهی کرد ، شروع کرد گریه کردن. زندگیش داستان غم انگیز و با وضعیت امروز تکراری داشت. کارگاهش ضرر کرده و زمین خورده بود. با کلی بدهی، نگهبان شده بود. شب تا صبح و روزها با ماشین مردم کار میکرد. ۲ تا بچه داشت، همسرش و یکی از بچه هاش مریض بودن، ۶ ماه اجاره نداده بود ، صابخونه داشت بیرونش میکرد. ماجرای بنزین هم کلافش کرده بود. انگار همون حساب و کتاب های نیم بندش هم بهم خورده بود. برای درمان زنش از زمین و زمان قرض کرده بود و...
گفتم یکی از مشتهات اگر میخورد به صورت اون راننده میدونی چی میشد !؟ گفت: دیگه برام مهم نیست. من که پول دیه ندارم. میرفتم زندان حداقل جای خواب و غذا داشتم، یا زن و بچه ام می مردن یا یکی کمکشون میکرد، دیگه هیچی واسه باختن ندارم!"
علیخانی همچنین در ادامه ادعا میکند که 90 درصد زندانیان فعلی به دلیل وضعیت اقتصاد کشور در زندان هستند و ما زندانها را از بیکار پُر کردهایم!
این مجری تلویزیونی سپس جامعه ایرانی را یک جامعه خشن معرفی میکند و با تأکید بر مقوله اعتراض؛ اینطور خواستار تعیین تکلیف میشود که "حالا این قشر -معترض- جامعه بالاخره باید دقیقا چیکار کنن؟"
علیخانی از برخی سلبریتیهای مقصّر در مشکلات نیز مظلومنمایی میکند و با تأکید بر اینکه انگار فقط میشود به سلبریتیها فحش داد! مینویسد: وسط این فرهنگ خودساخته، اگر بخشی از مردم بخوان در مورد تصمیمی که تصور میکنن غلط و اشتباهه، اعتراض کنن و فریاد بزنن باید کجا برن؟... بفرمایید صف معترضان دقیقا کجاست و کجا میتونن برن که با صف دیگهای قاطی نشن؟! مگه قانون نداریم برای نحوه اعتراض بدون خسارت و درگیری، چرا اجرا نمیکنیم؟!
این چهره سلبریتی در بخش پایانی یادداشت خود ضمن انتقاد از طرح بنزینی دولت آقای روحانی؛ خواستار همیاری بیشتر اجتماعی نیز میشود.
*آقای علیخانی یک چهره بیحاشیه و کاربلد تلویزیونی هستند که البته چندیست پا به وادی سینما هم گذاشتهاند.
یقینا این بیحاشیه بودن و کاربلدی قابل احترام است. اما در کنار این احترامانگیزی؛ سخنان بالا به شدت قابل نقد هستند.
آمار و اسناد آقای علیخانی برای اعدادی که پیرامون زندان و یا خشونت در جامعه ایرانی اعلام کردهاند، کجاست؟!
او آیا میداند که ایران در شاخص امید به زندگی و طول عمر؛ دومین کشور پیشرو در جهان است؟[1]
علیخانی آیا میداند نرخ بیکاری در ایران سالهاست که در حال کاهش است و بیش از 5 میلیون از بیکاران فعلی در ایران نیز جزو "بیکاران بادرآمد" هستند؟[2]
گناه مردم و جوانان طرفدار آقای علیخانی چیست که او این آمار را نمیداند و یا نمیخواهد که بداند!
ما همچنین قضاوت درباره داستان تعریف شده از سوی احسان علیخانی پیرامون آن تصادف کذایی و انطابقش با سکانسهای سیاهنمای این روزهای سینمای ایران را نیز بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم...
جدای از این نادانستهها و تناقضات؛ اما باید در بحث "اعتراض" هم به آقای علیخانی عزیز این نکته را ارائه کرد که "ندانستن هرگز عیب نیست ولی نپرسیدن عیب است."
چرا ایشان بعنوان یک مرجع اجتماعی که مخاطبان زیادی هم دارند؛ بر صحبت کردن درباره چیزی که تقریبا هیچ دانشی درباره آن ندارند؛ اصرار میورزند؟
چیزی به نام "اعتراض قانونی" در هیچ حکومتی از جهان از گذشته تاکنون هرگز به معنای راهپیمایی تجدیدنظر طلبان و یا مخالفان حکومت نیست. بلکه طبق نوشتههای خانم هانا آرنت در کتاب "انقلاب"؛ اعتراض قانونی در حکومتهای مردمسالار؛ به معنی پناه بردن مردم به هسته اصلی حکومت برای اعتراض به تصمیماتی است که برخی منتخبان خود مردم میگیرند.
همچنین است که باید به آقای علیخانی این نکته را هم گوشزد کرد که اعتراض قانونی در ایران زیاد برگزار میشود و تنها در سال گذشته بیش از 300 تجمع قانونی و با مجوز در کشور برگزار شده است.[3]
اما اینکه این تجمعات قانونی بدون حضور سلبریتیها بوده است، نظرات اصلاحطلبان را تأمین نکرده و فیالجمله حسّ اعتراضخواهی احسان علیخانی را ارضا نکرده؛ مسئله دیگریست...
ما این نکته مهم را بیان میکنیم که اصلیترین مسیر فریاد برای تظلّم و اعتراض، جز "صندوق رأی" و انتخابات نیست و امثال آقای علیخانی اگر دلی در گرو مردم دارند و از خونریزی و خشونت متنفّر هستند یقینا میبایست که آدرس صندوق رأی را به مردم بدهند.
کما اینکه وضع موجود نیز جز حاصل صندوق رأی نیست.
در سایر مسیرهای اعتراض نیز همانطور که گفته شد؛ راه قانون و مجوّز باز است. البته اگر اصلاحطلبان و برخی سلبریتیها بخواهند از راه قانون وارد عرصه اعتراض شوند!
بیان این هشدار ضروریست که سخنان غلط و ناپختهای مثل آنچه که علیخانی با کپیبرداری از حرفهای سعید حجاریان و سایر فرماندهان فتنه اقتصادی گفته است؛ اگر اصلاح نشود! یقینا زمینهساز فریبخوردن جوانان و حضور گروههای میلیشیا در خیابانها میشود.
***
وقتی شیر تبدیل به "بنزین" میشود!
چند روز قبل بود که یک کارشناس انجمن بهداشت به نام بهادر حاجیمحمدی در یک برنامه تلویزیونی مدعی وجود سم در لبنیات شد و از این گفت که در محصول شیر در ایران سم آفلاتوکسین وجود دارد![4]
این مقوله جنجالهای زیادی را برانگیخت و البته مقامات وزارت بهداشت و سازمان استاندارد نیز این ادعا را رد کردند.[5]
گفته میشود علیه برنامه اشاره شده و کارشناس آن نیز اعلام جرم صورت گرفته است.
*"نگرانسازی مردم و تشویش اذهان عمومی" خاصّه پس از پیشلرزههای «فتنه اقتصادی» در دیماه 96 و آبان 98؛ مقولهایست که باید بصورت جدی مراقب آن بود.
فرماندهان کنترل از راه دور این فتنه؛ در این باره به ترویج صحبتهای بدون مطالعه و سخنان بیسند از تریبون رسانهها یا سلبریتیها و مراجع اجتماعی؛ امید زیادی دارند و در این تصور هستند که همچون ماجرای انقلاب فرانسه که طی آن به یکباره همه مشغول سخن گفتن از بحرانی برساخته به نام "خالی بودن خزانه" شدند و شرایط آتشفشانی شد؛ میتوان چنین بلایی را بر سر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز آورد!
و از همین رو بود که نظاره کردیم سعید حجاریان بعنوان یکی از راهبران خیابانی فتنه اقتصادی؛ چگونه صراحتا تأکید کرد که ما باید حرفهایمان را از زبان سلبریتیها بزنیم![6]
توجه ویژه رسانهها و خواص کشور به ترشّح پادتن نگرانسازی، ایمنسازی اطلاعاتی جامعه و بیان نقاط قوت و مثبتات کشور؛ بیتالغزل مبارزه با فرایند شوم پیشگفته است.
در این زمینه اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب نیز ضروریست.
معظمله در بیانات چندی قبل خود در دیدار با خبرگان ملت تأکید کردند که"جمهوری اسلامی در قلهی عزت قرار دارد و مایهی افتخار و مباهات برای اسلام است".
ایشان همچنین فرمودند: دشمن تلاش زیادی را برای سست کردن عزم و ارادهی مردم و ناامید کردن آنان به کار بسته است که باید در مقابل، عزم و ارادهی ملی تقویت شود و این مهم نیز، با دستور امکانپذیر نیست بلکه با استدلالهای صحیح و با حضور بهموقع صاحبان فکر در میان مردم محقق میشود...
رهبر انقلاب همچنین با انتقاد از برخی افراد که در سخنان خود و یا در فضای مجازی مردم را مأیوس میکنند، تصریح کردند: پرهیز از ناامید کردن مردم از مهمترین کارها است، چون اگر امید نباشد هیچ کار بزرگی انجام نمیشود؛ البته امید به آینده یک امید کاذب نیست، بلکه آیندهی کشور واقعاً روشن و امیدوارکننده است. [7]
***
1_ http://fna.ir/bren5w
2_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/278883
6_ http://fna.ir/bn7ye0
نظرات شما عزیزان: