بعد از این که کتاب را خواندید پی میبرید که تمام حروف و کلمات و جملهها و بخشهای مختلف آن کاملًا مربوط و متناسب هستند و هدف واحدی را تعقیب مینمایند. تمام این حروف و کلمات با نظم و ترتیب مخصوصی کنار هم قرار گرفتهاند و هر یک جایگاهی ویژه دارند. به خوبی درک میکنید که در تنظیم و تألیف این حروف و کلمات، منظور و هدفی در نظر بوده است. پی میبرید که نگارنده کتاب، عقل و شعور داشته و قبلًا از کار خود آگاه بوده و با پیشبینی و هدفگیری، حروف و کلمات را این چنین تنظیم کرده است و در این کار توانایی و مهارت داشته است. در یک مجموعه منظم همه اجزا به هم پیوسته و مربوطند و هدف واحدی را تعقیب مینمایند.
هر یک از اجزا در جایگاه خاصی قرار گرفته و کاری را بر عهده دارد که اگر در جای دیگر قرار گیرد یا وظیفهاش را انجام ندهد کار آن مجموعه ناتمام میماند و نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
آیا احتمال میدهید آن کتاب خود به خود و از روی تصادف و بیهدف به وجود آمده باشد؟ آیا احتمال میدهید که یک موجود بیدرک و شعور- مثلًا باد- قلم را روی کاغذ کشیده باشد و چنین کتابی را پدید آورده باشد نه هیچگاه احتمال نمیدهید که آن کتاب خود به خود و بیهدف به وجود آمده باشد و هیچگاه احتمال نمیدهید که بهوسیله یک موجود بیدرک و شعوری تصادفاً چنین کتابی تألیف شده باشد، چون میدانید که هر پدیدهای علتی متناسب با خود دارد و اگر کسی چنان احتمالی را بدهد، شما به او میخندید و سخنش را غیر عاقلانه میشمارید بنابراین از وجود کتاب و نظم و همآهنگی کلمات و حروف آن به دو موضوع پی میبرید:
اول این که: کتاب، مؤلف و نگارندهای دارد؛
دوم این که: نگارنده کتاب دارای عقل و علم و مهارت و توانایی است و در کارش هدفدار بوده است.
همچنین هر دستگاه منظم و هدفداری را ببینید به عقل و تدبیر و توانایی سازندهاش پی میبرید و از ظرافتکاری و نظم آن دستگاه بر مقدار علم و توانایی سازندهاش اطلاع پیدا میکنید.
کتاب بزرگِ جهان آفرینش نیز دارای حروف و کلمات و جملاتی است، هر یک از موجودات و پدیدهها و حوادث حرفی یا کلمهای یا جملهای از این کتاب بزرگ است. حوادث و پدیدههای جهان درهم و برهم و بیربط نیستند، بلکه همانند حروف و کلمات کتاب، نظم و همآهنگی و پیوستگی دارند.
به این کتاب بزرگ بنگرید در ساختمان بدن انسان- که کلمهای از کتاب آفرینش است- صدها دستگاه ظریف و منظم وجود دارد که در ساختمان هر یک از آنها صدها ظرافت و ریزهکاری مشاهده میشود. این مجموعه با عظمت یک واحد را تشکیل میدهد که اجزائش همه به هم پیوسته و مربوطند. تعاون و همکاری دارند و نیاز یکدیگر را برطرف میسازند، هر یک از دستگاههای مختلفِ بدن به منزله کارخانه عظیمی است و همه این کارخانهها به یکدیگر وابستهاند. مجموع اعضای بدن انسان با نظم و همآهنگی کامل کار میکنند تا انسان زنده بماند و به زندگی خویش ادامه دهد.
بدن انسان نیز نمیتواند به تنهایی به حیات خویش ادامه دهد بلکه به موجودات دیگری مانند آب و هوا و غذاهای گوناگون، درختان و گیاهان و حیوانات و منابع طبیعی زمین وابسته و نیازمند است و بدون اینها نمیتواند زندگی کند و همه اینها به تابش خورشید و حرکت منظم زمین و توالی شب و روز و فصل تابستان و زمستان وابستهاند.
تا آن جا که گویی همگی یک واحد حقیقی را تشکیل میدهند که کمال نظم و همآهنگی در بینشان برقرار است. با دقت به این کتاب بزرگ آفرینش، به جهان بنگرید، به کلمات پویا و زیبایش نگاه کنید، ارتباط و نظم و همآهنگیِ کلماتش را دقیقاً ملاحظه نمایید، چه میبینید؟ به خوبی درک میکنید که این مجموعه بزرگ آفرینش، تصادفاً و بدون هدف بوجود نیامده است، طبیعت بیدرک و شعور نمیتواند چنین نظام دقیق و هدفداری را برقرار سازد، نمیتواند چنین کتاب پر حجم و پر معنایی را به نگارش درآورد. با مشاهده جهان و فهم ارتباط و همآهنگی آن به خوبی به علت
حقیقی آن پی میبرید، در مییابید که جهان را آفریدگاری است دانا و توانا که با علم و تدبیر و هدفداری جهان را آفریده است و اداره میکند. به این ترتیب به هر جا بنگری، در هر پدیدهای که مطالعه کنی آثار علم و قدرت خدای جهان آفرین را مشاهده خواهی کرد. و این طریقِ نگرش و تفکر، یکی از بهترین راههای خداشناسی است که «برهان نظم» نامیده میشود.
در بسیاری از آیات قرآن سفارش شده که در آفرینش زمین و آسمان، خورشید و ستارگان، حیوانات و گیاهان، پیدایش منظم شب و روز، شگفتیهای وجود انسان، اختلاف الوان و اشکال و زبانها، بیندیشید تا به آفریدگار جهان پی ببرید.
امينى، ابراهيم، خداشناسى، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388
نظرات شما عزیزان: