مدعیان دروغین مهدویت
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 44101
بازدید دیروز : 63316
بازدید هفته : 257249
بازدید ماه : 579530
بازدید کل : 10971285
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 21 / 10 / 1398

فعالیت های جریان احمدالحسن

در کنار رهبری جریان الیمانی که بر عهده احمد اسماعیل گاطع معروف به احمد الحسن الموعود می‌باشد، رهبری معنوی، نظامی و رهبری سازمانی هم وجود داشته است.شیخ کاظم العقیلی مسؤول شاخه نظامی و استاد عبدالرحیم ابومعاذ مرشد و رهبری معنوی سازمان هستد. معاون مؤسس این جریان، شخصی به نام شیخ حیدر المنشداوی (ابن ابو فعل ) از شاگردان شهید سید محمد صدر بود.

المنشداوی در زمان صدام به ایران آمد و به ترویج این فکر پرداخت؛ لذا توسط حکومت ایران دستگیر شد، و شش ماه در زندان به سر برد. وی پس از سقوط صدّام به عراق بر گردانده شد. او ادّعا نمود که وصی امام ‌زمان (عبدالله بن الحسن القحطانی) می‌باشد و از همه اموری که مردم از آن‌ها اطلاعی ندارند، مطلع است؛ حتی از محل قبرحضرت فاطمه علیها السلام مطلع می‌باشد.

وی دفتری را در منطقه قدیم نجف در شارع الرسول صلی الله علیه و آله و سلم افتتاح کرد و به نشر افکار خود همّت گماشت. بعد از این اتفاقات، مؤسس جریان با صدور بیانیه‌ای المنشداوی را فردی فاسق معرفی کرد؛ [16] لذا قاسم عبد حسن از عناصر سابق حزب بعث، عباس خلف الچبیناوی از عناصر سازمان بدر، عباس زوری عگله و هامل محیی حمود نیز همراه المنشداوی از این جریان خارج شدند.

شیخ حیدر المنشداوی پس از آن، در بغداد توسط یک گروه مسلح کشته شد.از طرفداران یمانی، شخصی از بیت حمامی، به نام سید حسن الحمامی ـ فرزند مرحوم سید محمد علی حمامی متوفای 1998 م از علمای معروف نجف ـ بود. این شخص که با دستگاه بعثی مرتبط بود، به عنوان روحانی ارشد آن گروه فعالیت داشت.

فعالیت تبلیغی

این جریان به فعالیت تبلیغی‌ ـ‌ از جمله نشر کتاب ـ بهای زیادی می‌داد. احمد حسن با استفاده از این تبلیغات، به بعضی از افراد بی اطلاع از مبانی دینی، تلقین کرد که وی یمانی، نائب امام زمان است.وی کتاب هایی با نام های جذاب و فریبنده همچون «الجواب المنیر عبر الاثیر»، «نصیحت به طلاب حوزه علمیه»، «حاکمیت خداوند نه حاکمیت مردم» و «کرامات وغیب گویی ها»، نشریاتی با نام «روزنامه القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف» و «نشریه قمر بنی هاشم»، و منشوراتی با نام «انصار المهدی» منتشر کرده است.

او در شماره 3 نشریه هفتگی «قمر بنی هاشم» مورخه جمعه 14 محرم 1425ق آورده است:معرکة الامام المهدی تشتعل فی مصر، حرب آمریکا علی العراق، بدایة الحرب ضد المهدی المنتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف. علماء السوء فی روایات اهل البیت علیهم السلام العجل العلمی عند فقهاء الشیعة.

در ضمن مقاله اخیر، کاریکاتور یک گاو نر که بر شکم آن، عبارت «علم اصول» نوشته شده است. در این مقاله، علم اصول فقه به گوساله سامری تشبیه گردیده است که توسط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از بین خواهد رفت. در آن نشریه تحت عنوان «نُبُوءَة» به معنای پیش گویی، خبر از خروج قریب الوقوع نفس زکیّه در نجف داده است که تا به حال رخ نداده است.

طرفداران این جریان با توزیع اعلامیه‌ها و بروشورهایی همه علمای ایران و عراق را به مناظره دعوت کردند؛ از جمله در سال 1382ش بعد از سقوط صدّام، همزمان، گروه های معدودی از جوانان فریب خورده عراقی که به صورت غیر قانونی وارد ایران شده بودند، در نماز جمعه شهرهای اهواز، قم، کرج، مشهد، و جاهای دیگر بین صفوف نماز جمعه ایستاده و از ظهور یمانی خبر دادند. در آن شهرها، آن افراد دستگیر و به کشورشان بازگردانده شدند. در برخی شهرها مثل قم و اهواز، مبلّغین آن‌ها به تبلیغ مرام خود پرداختند که در برخی موارد، بازداشت و محکوم شدند.

فعالیت نظامی

این جریان، آموزش نظامی را برای اعضای خود لازم دانسته، عناصر خود را در باغ‌های «العماره» و مناطق «الفاس» و «التیره» با انواع سلاح های اهدایی اربابانشان آشنا می‌کردند. یکی از آموزش های آن‌ها آموزش سر بریدن افراد بوده است.اولین اقدام نظامی آن‌ها بعد از ایزوله برخی از عناصر منشعب مثل حیدر المنشداوی، هماهنگی با جماعت جند السماء به رهبری گرعاوی در تاسوعای سال 1428 ق، در منطقه الزرگه کوفه بود. در آن عملیات، حدود دویست نفر از جماعت یمانی کشته شدند. جالب این جاست که رهبر یکی از این دو جریان خود را قائم آل محمد می‌دانسته و دومی خود را فرزند و وصیّ امام زمان معرفی می‌کرده است.

آنان طی یک فعالیت نظامی بر ضد دولت شیعی عراق و حوزه های علمیه به صورت مشترک در یک عملیات وارد شدند و سرکوب گردیدند. این امر، حاکی از این است که هر دو جریان از پشت پرده توسط رهبری واحدی اداره می‌شدند و ادّعاهای عقیدتی آن‌ها غیر واقعی بوده است. بعد از حادثه فوق، جریان یمانی به صورت سرّی فعالیتش را ادامه داد.

با سرکوب قیام گرعاوی در منطقه الزرگه نجف، یمانی تصمیم گرفت در عاشورای سال 1429ق قیام کند؛ اما یک ماه پیش از وقت مقرّر با دستگیری چهل نفر از پیروانش در نجف، توانایی‌اش کاهش یافت و نتوانست در نجف و کربلا و طی مراسم عاشورا اقدامی انجام دهد. این گروه تصمیم داشت روز تاسوعا قیام کند و زایران حرم امام حسین علیه السلام وحضرت عباس علیه السلام را قتل عام کرده، دو حرم مقدس را به اشغال درآورد. سپس با رهبری شخصی دارای سابقه بعثی به نام «سید حسن الحمامی» به سوی نجف حرکت کند و مراجع دینی را ترور نمایند.[17] سپس با شخصی به نام «ابن بثینه» به عنوان امام مهدی بیعت کنند و فعالیت آن‌ها به سوی بصره و ناصریه کشیده شود.

این گروه در ساعت 30/9 صبح تاسوعا فعالیت خود را با حمله به هیأت های عزاداری در بصره آغاز کردند و توانستند وارد مقر شرکت نفت جنوب شوند. همچنین در ناصریه فعالیت خود را با حمله به تیپ واکنش سریع آغاز کردند. در پی آن، سرتیپ ابولقاء الجابری فرمانده این تیپ و سرهنگ ابومحمد الرمیض مسؤول اطلاعات تیپ کشته شدند. پلیس نجف اشرف 45 نفر از عناصر مسلح گروه الیمانی تحت عنوان «انصار المهدی» از جمله 15 نفر از رهبران و فرماندهان این گروه را دستگیر کرد که حسن الحمامی رهبر مذهبی این گروه در بین دستگیرشدگان بود.

حسن الحمامی بعد از دستگیری اعتراف کرد که اعضای گروهش قصد داشتند در روز عاشورا مراجع دینی و هیأت های حسینی را مورد هدف قرار دهند. وی در کنفرانس خبری در اعترافاتش گفت: «این گروه دارای طرفدارانی است و هدف آن، حمله به مراجع و دیگر علمای دینی و از هم پاشیدن اوضاع امنیتی عراق است».

الحمامی در ادامه اعترافاتش گفت: «تعدادی از عناصر این گروه، مسؤولیت هایی همچون مسؤول امور مالی، تبلیغاتی و نظامی را برعهده داشتند».وی افزود: «هزینه های ما از کشورهای خارجی به ویژه امارات تأمین می‌شود و شعار ما ستاره داوود است».چند روز بعد از حادثه یمانی، پایگاه خبری «ملف پرس» از خبرگزاری های معتبر در عراق در خبری فاش کرد که احمد الحسن یمانی بعد از حادثه بصره و ناصریه، به کشور امارات متحده عربی گریخته و در دبی اقامت گزیده است.[18]

بررسی احادیث یمانی


1. وجود ویژگی های مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در کلمات پیشوایان دین از او شده، می تواند انگیزه ای برای شیادان و فرصت طلبان باشد تا به منظور جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده کنند؛ لذا این احتمال همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی کنند و از این رهگذر، عواطف و امکانات مردم را به سوی خود جلب کنند و چه بسا با این عنوان تا مرز تشکیل حکومت نیز پیش بروند. از این رو بجاست تا در حد ممکن جزئیات این حادثه بر اساس اصول علمی شناسایی شود، تا بتوان در مقام تعیین مصداق، مدعیان دروغین را شناسایی کرد.

2. از دیگر ثمرات این بحث، اثبات آن است که امامان معصوم علیهم السلام قیام های اصلاح طلبانه را در عصر غیبت تأیید کرده‌اند. ‌چنان‌که خواهد آمد، پیشوایان معصوم علیهم السلام از یمانی و جنبش او جانبداری کرده اند. بنابراین، می توان گفت که از نظر معصومان علیهم السلام در عصر غیبت، جنبش های نظامیِ تأیید شده نیز وجود دارند. بر این اساس، دیدگاه معروفی که حرکت های اصلاحی را در عصر غیبت محکوم به شکست و بر خلاف میل و ارادۀ پیشوایان دینی می داند، پذیرفتنی نیست، و در صورت وجود روایاتی که این اندیشه را تأیید می‌کنند، باید آن‌ها را به صورتی تأویل کرد که با روایات یمانی جمع‌پذیر باشند.

3. در میان مجموعه احادیث علائم ظهور، فقط حدود پنج پدیده به شکل مستقل، نشانه های ظهور شمرده شده‌-اند. تأکید پیشوایان معصوم علیهم السلام بر این علائم که در برخی روایات از آن‌ها با عنوان علائم حتمی تعبیر شده و جداسازی آن‌ها از سایر نشانه های ظهور، دلیل بر اهمیت این نشانه هاست که توجه ویژه ای را می‌طلبد. یمانی یکی از این نشانه هاست و معمولاً در زمره پنج علامت یاد شده، به شمار می‌رود.

خروج یمانی از علائم ظهور

در این باره به ذکر دو حدیث بسنده می‌کنیم:

1. امام صادق علیه السلام دراین‌باره فرمود: خَمسٌ قبلَ قیامِ القائِم الیَمانِیُّ وَالسُّفیانیُّ، وَالمُنادی مِنَ السَّماءِ وَ خَسفٌ بِالبِیداءِ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکِیَّةِ (نعمانی، 1376: ص255؛ مجلسی، 1384: ج52، ص223)؛پیش از قیام قائم پنج نشانه رخ خواهد داد؛ یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، فرو رفتن [سپاه سفیانی] در سرزمین بیداء و کشته شدن نفس زکیه.

2. مرحوم کلینى با سند صحیح از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده است که فرمود:قَبلَ قِیامِ القائمِ خَمسُ عَلاماتٍ مَحتُوماتٍ ألیَمانِیُّ وَ السَّفیانِیُّ وَ الصَّیحَةُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکیَّةِ وَ الخَسفُ بِالبَیداءِ (کلینی، 1401: ج8، ص258؛ صدوق، 1310: ج2، ص48)؛ پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است؛ یمانی، سفیانی، بانگ آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء.مرحوم کلینى این حدیث را با پنج واسطه از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده است که همه آن‌ها از نظر اهل رجال مورد وثوق مى‏باشند.[19]

مشخصات (نسب، اسم، لقب، ملیت) یمانی


نسب یمانى: در ضمن یک حدیث طولانى امام صادق علیه السلام‏ نشانه‏هاى ظهور را برشمرده، در پایان مى‏افزاید:… وَ خُروج رَجلٍ مِن وُلْدِ عَمِّى زَیدٍ بِالیمَن، وَ انْتِهاب سِتارَةِ البَیت؛ (ابن‌طاووس، 1388: ص171؛ مجلسی، 1384: ج86، ص62) و خروج مردى از تبار عمویم زید در یمن و به یغما رفتن پرده کعبه (ابن طاووس1388، ص 171؛ مجلسى1384: ج 86، ص 62).اگر منظور از این شخصى که از یمن خروج مى‏کند، یمانى موعود باشد، حدیث تصریح می‌کند که نسب او به جناب زید بن على بن الحسین‏ علیه السلام مى‏رسد.

ملیت یمانی: اما در مورد ملیت یمانی و اینکه یمانی اهل کجا است و از چه منطقه‌ای قیام خواهد کرد، آنچه در روایات آمده، این است که وی از منطقة «یمن» خروج خواهد کرد، اما آیا مراد از «یمن» همین کشور یمن فعلی است یا اینکه منطقة گسترده‌ و وسیع تری را شامل می‌شود؟ با توجه به اینکه در روایات، از اهل یمن به دلیل نقش با اهمیت آنان در زمینه سازی ظهور و یاری حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، تجلیل و ستایش شده است، این احتمال تقویت می‌شودکه وی از اهل یمن فعلی باشد. علاوه بر این هیچ قرینه‌ای وجود ندارد که دلالت کند «یمن» در گذشته دارای قلمرو بیشتر از یمن فعلی بوده باشد.

در کتاب بشارة الاسلام روایتی نقل شده که در آن از یمانی به عنوان «حسین» یا «حسن» نام برده شده است. در این روایت آمده است:…یخرج ملک فی صنعاء الیمن اسمه حسین أو حسن. (کاظمی، بی‌تا: ص187)؛فرمانروایی از صنعای یمن به نام حسین یا حسن قیام خواهد کرد. در پرتو قیام او که خجسته و طاهر است، فتنه‌ها از میان می‌رود و حق پس از پنهان شدن، آشکار می‌شود.

روایت دوم، هم در کتاب بشارة الاسلام و هم در کتاب نور الابصار از امام صادق علیه السلام نقل شده است. در این روایت که به نسب یمانی اشاره دارد، آمده است:…خروج رجل من ولد عمی زید بالیمن (همو، ص178)آنچه که در کتاب‌های متاخران دربارة مشخصات اسمی یا نسبی یمانی ذکر شده، بر همین دو روایت است.نویسنده عصر ظهور با اشاره به روایت اول، می‌نویسد:

در قسمتی از روایات وارد شده است که او از یمن و از آبادی به نام «کرعه» خروج می‌کند وی احتمال داده است که بعید نیست این شخص همان یمانی باشد که قبل از قیام حضرت خروج می‌نماید (کورانی، 1378: ص159).آیت الله صافی گلپایگانی نیز در منتخب الاثر بیان می‌کند که وی از یمن خروج می‌کند. (صافی گلپایگانی، 1374: ص563)

آیین یمانی

از احادیث یادشده به روشنى استفاده مى‏شود که او تابع مذهب اهل‏بیت علیهم السلام مى‏باشد. روایتی نیز آن را تأیید مى‏کند. امام صادق‏ علیه السلام فرمود: … لا، اَلیمانى یُوالى عَلیّاً وَ هذا یَبْرَأُ مِنه (طوسی، 1385: ص661؛ مجلسی، 1384: ج47، ص297)؛ … نه، این طور نیست، یمانى از على‏علیه السلام پیروى مى‏کند، درحالیکه او از آن حضرت بیزارى مى‏جوید.

تقارن قیام خراسانی و یمانی و سفیانی

خروج یمانى از نشانه‏هاى حتمى و در آستانه ظهور مى‏باشد. همان‌گونه که کسى نمى‏تواند براى ظهور، وقت تعیین کند، براى خروج یمانى و سفیانى نیز هرگز کسى نمى‏تواند وقت تعیین کند. مسلم است که خروج یمانى، مقارن با خروج سفیانى است؛ چنان‌که در احادیث فراوان به آن تصریح شده است.فضل‏بن شاذان با سند صحیح از امام صادق علیه السلام‏ روایت مى‏کند که ضمن یک حدیث طولانى فرمود:

قَدیَکونُ خُروجُه وَ خُروج الیمانىِّ مِنَ الیمن مَع الرَّایاتِ البیضِ فى یَومٍ واحِدٍ وَ شَهرٍ واحِد وَ سَنَةٍ واحِدَة (میرلوحی، 1384: ص262؛ خاتون آبادی، بی‌تا: ص169)؛ خروج سفیانى با خروج یمانى از یمن با پرچمهاى سفید در یک روز، در یک ماه و در یک سال رخ خواهد داد.فضل ‏بن شاذان این حدیث را با سه واسطه از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که هر سه در اوج وثاقت مى‏باشند.[20] در نتیجه از بالاترین سطح صحت برخوردار است.

از امام صادق‏ علیه السلام روایت شده است که فرمود:یمانى و سفیانى همانند دو اسب مسابقه به دنبال یک‌دیگر فرا مى‏رسند. (نعمانی، 1376: ص305؛ طوسی، 1385: ص661)محمد بن مسلم گوید:یَخرجُ قَبلَ السُّفیانى مِصْرىٌّ وَ یَمانى (طوسی، 1369: ص447، عاملی، 1379: ج3، ص728)؛پیش از سفیانى مصرى و یمانى خروج مى‏کنند.در این حدیث به نام معصوم تصریح نشده است؛ ولى بى گمان محمد بن مسلم آن را از غیر معصوم نقل نمى‏کند. از این حدیث استفاده مى‏شود که اگر چه سپاه سفیانى و سپاه یمانى همانند دو اسب مسابقه وارد کوفه مى‏شوند، خروج یمانى پیش از خروج سفیانى خواهد بود.

محل خروج

در احادیث فروانى، تصریح شده است که یمانى از یمن خروج مى‏کند. از جمله فضل ‏بن شاذان با سند صحیح از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده است که ضمن یک حدیث بسیار طولانى فرمود:وَ خُروجُ السُّفیانى مِن الشَّام، وَ الَْیمانىِّ مِنَ الَیمن (میرلوحی، 1384: ص280؛ خاتون آبادی، بی‌تا: ص182)؛ سفیانى از شام و یمانى از یمن خروج مى‏کند.فضل‏بن شاذان این حدیث را فقط با دو واسطه از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده که آن‌ها هر دو مورد وثوق هستند.[21]روایات دیگری هم در این خصوص می‌باشد که به سبب رعایت اختصار از ذکر آنان خودداری می‌کنیم.[22]

ویژگی‌ها و اهداف قیام یمانی


در میان شخصیت‌های موثر در زمینه سازی و قیام برای دفاع و حمایت از حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، هیچ شخصیتی همانند یمانی و قیام او در روایات مورد تجلیل و عنایت قرار نگرفته است. قیام یمانی بیش از دیگران از جهت قداست هدف و خلوص انگیزه و دعوت به سوی حق از سوی ائمه علیهم السلام، مورد تأیید و تکریم قرار گرفته است.

امام صادق علیه السلام در توصیف قیام یمانی می‌فرماید:و لیس فیها رایة باهدی من رایة الیمانی یهدی إلی الحق؛ (طوسی، 1369: ص446)هیچ پرچمی و حرکتی در هنگامه ظهور، رشد یافته تر ازحرکت یمانی نیست که به سوی حق هدایت و راهنمایی می‌کند.در روایت ابو بصیر از امام صادق علیه السلام نیز آمده است:

و لیس فی الرایات رایة أهدی من رایة الیمانی هی رایة هدی لأنه یدعو إلی صاحبکم. فإذا خرج الیمانی حرم بیع السلاح علی الناس و کل مسلم و إذا خرج الیمانی فانهض إلیه فإن رایته رایة هدی و لایحل لمسلم أن یلتوی علیه. فمن فعل ذلک فهو من أهل النار لانه یدعوا إلی الحق و إلی طریق مستقیم؛ (نعمانی، 1376: ص253)تعابیر و فرازهای به کار رفته در این حدیث شریف، گویای درخشش شخصیت ممتاز یمانی درهنگام ظهور و صحت قیام و انقلاب وی می‌باشد.

جالب این است که این توصیفات دربارة یمانی که وی را به عنوان شخص مورد تایید و لازم الاتباع معرفی کرده، بعد از قراردادن آن در کنار سید خراسانی در صدر روایت است؛ یعنی قیام یمانی با قیام خراسانی همزمان ذکر شده است. فرازهای ذیل روایت در مقام تجلیل از شخصیت منحصر به فرد وی و تأیید کامل قیام ایشان، با تأکید مکرر بیان شده است که قیام یمانی را از نظر خلوص انگیزه و صداقت در اهداف، از دیگران متمایز می‌کند.

تناقضات جریان احمد الحسن

1. بنا بر شهادت افراد مطّلع و آگاه، مدّعی جریان یمانی شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع صیمری از طایفه صیامر منطقه زبیر است که از بنی هاشم نیستند؛ امّا با این حال، نامبرده با پوشیدن عمامه سیاه و یدک کشیدن عنوان «سید احمد»، خود را سیّد و از بنی هاشم معرفی کرده است. قطعاً این کار از باب دروغ‌گویی و فریب دیگران، شرعاً حرام است

2. در فیلمی که از او موجود است، می‌گوید: «من یک روستایی ساده هستم و هیچ گونه ادّعایی ندارم»؛ امّا در عین حال می‌گوید: «خدا مرا برگزیده و ائمه همراه من هستند. من صاحب نفس مطمئنه ام و نور، سراسر وجود مرا فرا گرفته است و…».قطعاً این ادّعاهای بزرگ با بی ادّعا بودنش در تناقض است.

3. در همان فیلم، وقتی به عربی فصیح تکلم می‌کند، در لحن کلام او اشتباهات زیاد (نحوی و صرفی) وجود دارد که نشان می‌دهد سواد کافی ندارد. این واقعیت با ادّعاهای بزرگی که دارد، سازگار نیست.

4. احمد اسماعیل گاطع از یک سو ادّعای فرزندی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌کند و از سوی دیگر، ادّعا می‌کند که برای اولین بار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در عالم خواب و سپس در ماه شعبان 1420 ق (1378 ش) امام زمان را برای دومین بار در بیداری دیده است، یعنی در آن زمان که بیش از 25 سال از عمر او گذشته است. چطور امکان دارد فرزند امام زمان تا آن موقع پدر خود را ندیده باشد؟!

5. وی با وجود ادّعای فرزندی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، خود را احمد بن الحسن می‌نامد؛ در حالی که می‌بایست خود را «احمد بن محمد» می‌نامید؛ چون نام امام زمان، حسن نیست؛ بلکه حسن، نام پدر امام زمان است. گویی «قاعده دروغ‌گو فراموشکار است» در این جا جریان دارد.

6. وی خود را یمانی می‌داند و روایاتی را که درباره خروج یمانی صادر شده است، بر خود منطبق می‌داند؛ در حالی که در روایات آمده است: یمانی، خراسانی و سفیانی در یک سال و یک ماه و یک روز خروج می‌کنند و پس از چند ماه، در همان سال، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم قیام می‌کند. مدّعی یمانی بیش از ده سال است که خروج کرده؛ در حالی که تاکنون نه خراسانی قیام کرده ونه سفیانی و هنوز هم امام زمان قیام نفرموده است.

7. وی در عین این که خود را فرزند امام زمان و سید هاشمی می‌داند، خود را یمانی نامیده است؛ در حالی که دو عنوان «یمانی» و «هاشمی» آن هم برای کسی که اهل عراق است، قابل جمع نیست. «یمانی» ظهور در این دارد که اهل یمن است؛ در حالی که وی به اعتبار محل تولد و نشو و نما عراقی است. البته گویی خود متوجه این تناقض شده؛ لذا با این مغالطه، این لقب را توجیه نموده است که چون مکّه از تهامه است و تهامه از یمن است، پس محمد و آل محمد علیهم السلام همگی یمانی هستند.

وجه مغالطه بودن توجیه فوق، این است که تهامه یک منطقه جغرافیایی است که از شمال جزیرة العرب یعنی بالاتر از مکه و مدینه آغاز می‌شود وجنوب آن به یمن می‌رسد. بنابراین مکه و مدینه جزء تهامه هستند و یمن هم از تهامه است؛ ولی تهامه از یمن نیست، بلکه یمن در جنوب جزیرة العرب قرار دارد و شامل شمال و میانه جزیرة العرب نیست.

بنابراین محمد و آل محمد علیهم السلام حجازی و تهامی هستند؛ امّا یمانی نیستند.اصولاً مردم عرب به دو دسته عدنانی و قحطانی تقسیم شده‌اند. مقصود از عرب عدنانی خصوص قریش و از جمله بنی هاشم است؛ در حالی که عرب قحطانی فقط اعرابی را شامل می‌شود که ریشه آن‌ها از یمن است و به هیچ وجه به عرب عدنانی، یمانی گفته نمی شود.

8. وی در پیامی که به مردم عراق فرستاده است، از یک سو ادّعا می‌کند که من از طرف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وبا تأیید جبرئیل و میکائیل آمده ام؛ بنابراین پیروزی او با امدادهای غیبی باید حتمی باشد؛ در حالی که از مردم عراق یاری می‌طلبد و می‌گوید: «اگر نصرتم ندهید، شما سابقه بی وفایی به مسلم بن عقیل را داشتید» وبدین صورت خود را به مسلم بن عقیل تشبیه می‌کند.

9. وی به خواب های خودش و خواب های دیگران استناد می‌کند؛ در حالی که خواب در مسائل شرعی و عقیدتی برای دیگران هیچ گونه حجیّت و اعتباری ندارد. هیچ پیامبر و حجت خدایی، حقانیت خود را با خواب اثبات نکرده است. مخصوصاً که خواب صرف ادّعا است و امکان دارد آدم دروغ‌گو هم آن را ادّعا بکند.

10. استناد دیگر او به وقوع حوادث آینده، مثل سقوط صدام هم مضحک است؛ زیرا این پیش‌گویی توسط هر آدم آگاه به مسایل سیاسی امکان پذیر است و به نامبرده اختصاص ندارد؛ مخصوصاً که پیش از همه امام خمینی; فرموده بود: «صدّام، رفتنی است».

11. آمادگی برای مناظره و مباهله با علمای شیعه، سنی، یهودی و نصرانی هم صرف ادّعا است و هیچ چیزی را ثابت نمی کند. بله؛ اگر مناظره و مباهله صورت گرفت و طرف مقابل که دارای صلاحیت علمی باشد، محکوم شد یا عذاب الهی بر او نازل گردید، قابل استناد است؛ در حالی که این اتفاق برای مخالفان جریان یمانی پیش نیامده است.

12. درباره استناد جریان یمانی به احادیث که قبل از این مفصّلاً توضیح داده شد که احادیث مورد ادّعا، به مدّعای او ربطی ندارد. چون احادیث می‌گوید: «مهدیین بعد از ظهور و وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌آیند، نه قبل از او»؛ در حالی که مدعی جریان یمانی می‌گوید: «من الآن وصیّ امام زمان هستم». معلوم است که وصی باید بعد از مرگ مُوصی وارد عمل شود، نه در حال حیات مُوصی و قبل از مرگ او.

13. مدّعی جریان یمانی در تبلیغات خود، پیوسته بر ضد علمای دین، حوزه علمیه و مراجع تقلید هتّاکی و جسارت می‌کند و صریحاً می‌گوید: «ما آمده ایم که وساطت علما بین مردم و دین و خدا را حذف کنیم»؛ در حالی که این حرف بر ضد تعالیم اهل بیت علیهم السلام است. در تعالیم اهل بیت علیهم السلام علما واسطه مردم و اهل بیت هستند و فقهای ربّانی، مراجع دینی مردمند. امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرماید:

فأمّا مَن کان مِن الفقهاء صائناً لنفسه محافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یقلّدوه؛ (عاملی، 1403: ج18، ص94)در توقیع منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است:وامّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة أحادیثنا فانّهم حجّتی علیکم و أنا حجة الله؛ (صدوق، 1379: ج2، ص483؛ طوسی، 1369: ص290 و 293)

14. جریان یمانی در امر ضدیت با علما، از تبلیغات سوء گذشته، وارد فاز عملی ونظامی شده است؛ لذا در جریان توطئه ترور علمای نجف که در عاشورای سال 1385ش توسط جریان «جند السماء» برنامه ریزی شده بود، مشارکت داشت و دویست نفر از آن‌ها به هلاکت رسیدند. از این واقعیت، این نتیجه به دست می‌آید که آن‌ها پادوی استعمار در مبارزه با روحانیت هستند؛ روحانیتی که مهم ترین سنگر مقاومت اسلامی در مقابل استعمار است.

15. استفاده از ستاره داوود که نشان مخصوص صهیونیست‌‌ها می‌باشد، نشان دیگری از وابستگی این جریان به استعمار است.

16. حضور افرادی با سابقه بعثی بودن در تشکیلات جریان یمانی از قبیل: سالم عبد حسن، وحسن الحمامی (رهبر مذهبی گروه که دستگیر هم شده است)، وهمین طور برادر احمد اسماعیل گاطع که از افسران حزب بعث بوده، نشانه دیگری از وابستگی جریان به «الحملة الایمانیّة» صدّام حسین معدوم است.

17. اخیراً در یکی از برنامه های ماهواره‌ای سلفی (صفا) یک شخص مصری غیر معمم به نام عبدالعال سلیمه که به دروغ به عنوان عالم شیعی معرفی شده است، از جریان یمانی و احمد الحسن با تجلیل و به عنوان مهدویت نام برده است. این پدیده نشان می‌دهد که جریانات سلفی و وهابی، در پی تبلیغ جریان یمانی از ماهواره های خود می‌باشند. این هم قرینه دیگری از وابستگی جریان به استکبار جهانی است.[23]

وظیفه منتظران در برابر این گونه جریان‌ها

فتنه های رنگارنگ که از سوی شیاطین و یاران او برای فریب و انحراف مردم از صراط مستقیم تدارک دیده می‌شود، همیشه بوده و هست؛ مخصوصاً در آخر الزمان که بنا بر صریح احادیث، فتنه‌ها فراوان‌تر می‌شوند و دجّال‌ها به صورت پیچیده‌تر ظهور می‌کنند.در مقابل آن فتنه‌ها و دجّال‌ها هیچ پناهگاه امن و تضمینی برای سلامتی، جز تمّسک جستن به ثقلین (قرآن و عترت) وجود ندارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أبداً[24]امّا استفاده صحیح از کتاب وعترت، بدون مراجعه به کارشناسان و متخصّصان این فن، یعنی علمای دین، امکان پذیر نیست. این یک مطلب عقلایی و عرفی است که برای شناخت هر چیزی باید به متخصّص آن رجوع کرد.اکنون توجه شما را به روایاتی جلب می‌کنیم که از ائمه علیهم السلام درمورد هدایت‌گری علما و پیروی امت اسلامی در عصر غیبت از ایشان آمده است:

امام حسین علیه السلام فرمود:ذلک بأنّ مجاری الأمور و الأحکام علی أیدی العلماء بالله الأمناء علی حلاله وحرامه؛ (حرانی، 1383)چرا که مجاری امور و احکام به دست علمای الهی و امنای بر حلال وحرام خدا گذاشته شده است.امام صادق علیه السلام نیز فرمود:العلماء ورثة الانبیاء؛ (کلینی، 1401: ج1، ص32) علما وارثان انبیا هستند.

از امام هادی علیه السلام نقل شده است:لو لا من یبقی بعد غیبة قائمنا من العلماء الدّاعین الیه والدّالین علیه… لما بقی أحد الّا ارتدّ عن دین الله… اولئک هم الأفضلون عند الله عزّ وجلّ؛ (مجلسی، 1384: ج2، ص6)اگر علمایی نباشند که در زمان غیبت، مردم را به سوی او راهنمایی می‌کنند، هر آینه کسی نمی ماند، مگر این که از دین مرتد شود … آن‌ها (علما) نزد خدا برتر هستند.

ــ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:وأما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فانهم حجّتی علیکم وأنا حجّة الله؛ (طوسی، 1369: ص290)در حوادث واقعه باید به راویان حدیث ما (علما) رجوع کنید؛ زیرا آن‌ها از طرف من حجّت هستند و من حجّت خدا هستم.بنابراین، مطمئن ترین و بهترین راه برای شناخت حقیقت مدّعیان، و تمیز دادن راست‌گویان از دروغ‌گویان، و حلّ شبهه های دینی، پناه بردن به علمای دین است. بر علمای دین هم واجب است حقایق را روشن کنند، و در مقابل بدعت‌ها سکوت ننمایند. [25]
کتابنامه
16. حلی، حسن بن یوسف، الرجال، بی‌جا، بی‌تا.
17. خاتون آبادى، محمد صادق، کشف الحق، تصحیح میر صابری، تهران موسسه اهل البیت، بی‌تا.
18. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر آثار شیعه، 1399ق.
19. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ترجمه مهدی‌پور، تهران، آفاق، 1381ش.
20. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام، بی‌تا.
21. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، چ2، قم، انتشارات حضرت معصومه علیها السلام، 1374ش.
22. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، تهران، 1310ق.
23. ـــــــــــــــــــــــــــ، الخصال، قم، انتشارات اسلامی، 1365ش.
24. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، بی‌جا، 1370ق.
25. ـــــــــــــــــــــــ، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی، تهران، فراهانی، بی‌تا.
26. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، تحقیق حسن مصطفوی، مشهد، دانشکده الهیات، 1348ش.
27. ــــــــــــــــــــــــ، الامالی، تهران، بعثت، 1385ش.
28. ــــــــــــــــــــــــ، الرجال، بی‌جا، بی‌تا.
29. ــــــــــــــــــــــــ، الغیبة، تهران، نینوا، 1369ش.
30. ــــــــــــــــــــــــ، الفهرست، نشر الفقاهه، 1375ش.
31. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی؛ بیروت، دار صعب، 1401ق.
32. کاظمی، سیدمصطفی، بشارة الاسلام، تهران، نینوا، بی‌تا.
33. کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه جلالی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1378ش.
34. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمه علی دوانی، تهران، دارالکتب، 1384ش.
35. ـــــــــــــــــــ، مرآة العقول، تهران، مشیر السلطنه، 1322ق.
36. محمدی ری شهری، محمد، موسوعة احادیث امیر المؤمنین، قم، موسسه دار الحدیث، 1388ش.
37. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، قم، بصیرتی، 1412ق.
38. میر لوحى سبزواری، محمد بن محمد، کفایه المهتدى فی معرفه المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ، قم، دارالتفسیر، 1384ش.
39. نجاشی، احمد بن علی، الرجال، تهران، بی‌تا.
40. نعمانی، محمد بن ابراهیم بن جعفر، الغیبة، ترجمه غفاری، تهران، صدوق، 1376ش.
41. www.//farsi.almahdyoon.org
42. www.rasanews.ir
43. www.youtube.com
[2]. فتوای جهاد برعلیه استعمار در تاریخ معاصر(جهادیه میرزا بزرگ فراهانی، محمد علی آشتیانی) رساله فوق نخست در سال 1233ق و بار دوم در سال 1234ق در تبریز چاپ شد.
.[3] این شعار بارها در اوایل تأسیس حزب بعث عراق از گوینده رادیوی آن رژیم شنیده شد (روزنامه جمهوری اسلامی، 3/6/81).
.[4] انتفاضة شعبانیه: (15 شعبان 1412ق): این قیام، نتیجه ظلم و ستمى بود که بر ملت عراق روا شد. و با استفاده از فرصتى که در جنگ اول خلیج فارس پیش آمد، شکل گرفت؛ زیرا در ارکان نظام بعثى، تزلزلى واقع شده بود و مؤمنان این فرصت را غنیمت شمرده و به قیام برخاستند. در آن زمان که رژیم صدام، ساقط شده و حکومتش جز در شهر بغداد از بین رفته بود، مى بایست مراجع، رهبرى را به دست مى گرفتند؛ ولى تنها آیت اللّه سبزوارى و آیت‌الله سید محمد صدر0 براى رهبرى انتفاضه پیش قدم شدند و فتواى جهاد دادند. آن دو، با تشکیل گروه هایى و برپایى جلساتى مردم را اداره مى کردند، تا این که جریان‌ها و افرادى با ایجاد اختلاف در میان این تشکل و هسته هاى مردمى، سبب شدند تا بغداد کاملاً به دست رژیم افتاد و نهایتاً تمام عراق دوباره تحت سیطرة صدام در آمد؛ خانه‌ها ویران شد، مردم قلع و قمع شدند و جنایات صدام که بر کسى ـ به ویژه ایرانیان ـ پوشیده نیست، فزونى یافت. پس از سرکوبى انتفاضه، آیت اللّه سبزوارى چون کهن سال بود، کنار زده شد، و آیت الله سید محمد صدر به زندان افتاد.
[5]. www.rasanews.ir
[6]. www.//farsi.almahdyoon.org
.[7] این ادعاها بر اساس سایت www.youtube.com می‌باشد:
[8]. www.//farsi.almahdyoon.org
[9]. همان.
[10]. همان.
[11].www.almahdyoon.org// www.youtube.com
[12]. یعنی «بعد از او ]امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف [دوازده نقر مهدی ]هدایت یافته[ خواهند آمد، پس وقتی وفات او ]امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف‌[ فرا می رسد، باید آن را به فرزندش که اولین نفر از مهدیین است، تحویل دهد».
[13]. www.almahdyoon.org
[14]. ابی بصیر می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ای پسر رسول خدا! من از پدرت شنیدم که فرمود: «بعد از قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف دوازده نفر مهدی خواهند آمد»امام فرمود : «بله؛ امّا پدرم فرمود: دوازده نفر مهدی و نفرمود: دوازده امام. بلی؛ آن‌ها قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به ولایت ما و معرفت حقمان دعوت خواهندکرد.»
[15]. فرقه ای از شیعه که امام موسی کاظم علیه السلام را آخرین امام می دانند و قائلند که آن حضرت زنده و مهدی منتظر می باشد. بنیان‌گذار آن، علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی و احمد بن ابی بشرسرّاج بودند (قاموس الرجال، ج 7، ص 268- 269، شماره 4984).
[16]. www.rasanews.ir
[17]. www.//farsi.almahdyoon.org
[18]. همان.
[19]. این پنج واسطه عبارتند از: محمد بن یحیى العطار، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 353، رقم 946؛ احمد بن محمد بن عیسى، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الرجال، ص 366؛ على بن الحکم، براى وثاقتش: ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 151، رقم 376؛ ابو ایوب خزاز - ابراهیم بن عیسى - براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 20، رقم 25؛ عمر بن حنظله، براى وثاقتش ر.ک: کلینى، الکافى، ج 3، ص 275.
[20]. این سه واسطه عبارتند از: محمد بن ابى عمیر، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست،ص 218،رقم 617؛ جمیل بن دراج، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 126؛ رقم 617؛ زرارةبن اعین، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 175،رقم 463.
[21]. آن دو واسطه عبارتند از: صفوان‏بن یحیى، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 197، رقم 524؛ محمدبن حمران، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 359، رقم 965.
[22]. شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 1، ص 331، باب 32، ح 16؛ نعیم بن حماد، الفتن، ص 231، ح855؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 339؛ بحار الانوار، ج52، ص210؛ نعمانى، الغیبة، ص 255، ب 14، ح 13؛ فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة ـ مخطوط ـ؛ تراثنا، ش 15، ص 215، ح 16 و ص276، ح17؛ میر لوحى، کفایة المهتدى، ص 262؛ خاتون‏آبادى، کشف الحق، ص 169؛ خاتون آبادى، کشف الحق، ص 173، ح 29.
[23]. www.//farsi.almahdyoon.org
.[24] حدیث متواتر و متفق علیه بین کتب فریقین.
[25]. «إذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه وإلا فعلیه لعنة الله».(کافی، ج1، ص 54، باب البدع و الرأی والمقاییس، علل الشرایع، باب العلة التی من اجلها قیل بالوقف علی موسی بن جعفر، ص 236؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص 113).


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مدعیان دروغین
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی