معناشناسی «تدبّر» در قرآن کریم
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19605
بازدید دیروز : 1923
بازدید هفته : 33622
بازدید ماه : 64133
بازدید کل : 10455888
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 3 / 5 / 1394

 

3. 3 تدبّر و مفاهیم مرتبط

3. 3. 1. «تدبّر» و «قلب»

تدبّر در قرآن در آیه ی 24 سوره ی محمد ارتباط معناداری با «قلب» دارد:
«أفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أم عَلَی قُلُوبٍ أقفَالُهَا».
مخاطب این آیه به دلالت آیات پیشین (24) منافقان هستند که مورد توبیخ قرار گرفته اند که آیا در قرآن تدبّر نمی کنند یا بر دل هایشان قفل زده شده است. در این آیه به طور مشخص عضو مُدرِک و قوه عملگر در تدبّر، قلب دانسته شده که اگر قفل باشد و عمل نکند تدبّر صورت نمی پذیرد. منافقان در زمره کسانی هستند که قلوبشان عمل نمی کند و در نتیجه توانایی تدبّر ندارند. این مضمون به بیانی دیگر در آیه ی قبل از آن آمده است: « أولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ الله فَأَصَمَّهُم وَ أَعمی أَبصارَهُم» ایشان را خداوند لعنت کرده، آنها را کر و کور نموده است.
فعالیت انسان در مقام تعامل ادراکی با «آیات الهی» اعم از افعال ادراکی «عقل، سمع، إبصار، تفّکر، تذکّر و ....»، عضو مُدرِک «قلب / فؤاد، لبّ، أُذن، أبصار / أعین»، تعابیر مربوط به درک نکردن آیات «طبع، ختم، اَکِنَّه، وَقر، حجاب، غشاوه، غطاء و ...» و واکنش نهایی انسان در مواجهه با آیات «تصدیق(می شود) ایمان، تکذیب(می شود) کفر» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است (25) و طرح دوباره آنها در اینجا ضرورتی ندارد. آنچه مهم است توجه دادن به این نکته است که این آیه به روشنی تدبّر را با مفاهیم و روابط حوزه معنایی ادراک در قرآن کریم مرتبط می کند. در نتیجه همه آنچه را که درباره ی فرآیندی ادراکی مانند «عقل» بر اساس تحلیل کاربردهای گسترده آن در قرآن کریم می دانیم، می توانیم در مورد تدبّر نیز انتظار داشته باشیم؛ اعم از اینکه «تدبّر» در کنار افعالی ادراکی نظیر عقل، تفکر، سمع و ... قرار می گیرد؛ قوه و عضو مدرک در تدبّر نیز «قلب» می باشد که ممکن است به دلایلی مشخص مانند انکار آیات و تعمد در ندیدن و نشنیدن آنها توانایی ادراکی خود را از دست بدهد؛ و در نهایت تدبّر اگر محقق شود مانند دیگر افعال ادراکی به ایمان منجر خواهد شد. تدبّر در قرآن ایمان به نزول آن از جانب پروردگار را در پی خواهد داشت.
البته تدبّر ویژگی ها و وجوه تمایز خاص خود را نیز دارد. تدبّر تنها در مورد قرآن به عنوان مجموعه وحی به کار رفته است. قرآن از سنخ نشانه های کلامی است و ارتباط و تعامل انسان با کلام از طریق گوش صورت می پذیرد؛ در نتیجه تدبّر به مفاهیمی نظیر «سمع» و «تذکّر» نزدیکتر خواهد بود تا مفاهیمی نظیر «إبصار» و «تفکّر» که عمدتاً در مورد آیات غیر کلامی (آیات آفاقی و انفسی) به کار رفته اند و یا حتی مفهوم «عقل» که کاربردی عام در موارد آیات کلامی و غیر کلامی دارد.
در بیان ارتباط تدبّر با «سمع» تنها به ذکر مواردی از آیات قرآن کریم بسنده می کنیم.
تدبّر در مورد آیات کلامی (قرآن) به کار رفته است. سمع نیز چنین کاربردی دارد. برای نمونه به این آیات بنگرید:
«قَالوا یَا قَومَنَا إنَّا سَمِعنَا کِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعدِ مُوسَی مُصَدِّقاً لَّمَا بَینَ یَدَیهِ یَهدِی إلَی الحَقِّ وَ إلَی طَریقٍ مُستَقِیمٍ». (احقاف: 30)
«قُل أُوحِیَ إِلَیَّ أنَّهُ استَمَعَ نَفَرٌ مَّنَ الجِنِّ فَقَالُوا إنَّا سَمِعنَا قُرآناً عَجَبًا *یَهدِی إلَی الرُّشدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا». (جن: 1 - 2)
«وَ إذَا سَمِعُوا مَا أُنزِلَ إلَی الرَّسُولِ تَرَی أعیُنَهُم تَفِیضُ مِنَ الدَّمعِ ممَّا عَرَفُوا مِنَ الحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکتُبنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ». (مائده: 83)
این آیات به خوبی نشان می دهد که «استماع کلام الله» به معنای شنیدن ظاهری الفاظ و کلمات نیست، بلکه دریافت دعوت هدایت قرآن کریم و در نهایت ایمان آوردن به آن است.
در کاربردهای تدبّر سه آیه به طور مشخص خطاب به منافقان بود که در کلام الهی تردید داشتند. تحلیلی از این وضعیت که مشابه حال مشرکان در مواجهه با قرآن است در کاربردهای «سمع» نیز نمونه دارد:
«مَا یَأتِیِهِم مَّن ذِکرٍ مَّن رَّبِّهم مُحدَثٍ إلاَّ استَمَعُوهُ وَ هُم یَلعَبُونَ» (انبیاء: 2)
«وَ مَا أَنتَ بِهَادِی العُمیِ عَن ضَلاَ لَتِهِم إن تُسمِعُ إلاَّ مَن یُؤمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُسلِمُونَ». (نمل: 81)
«وَ مَا أَنتَ بِهَادیِ العُمیِ عَن ضَلاَلَتِهِم إن تُسمِعُ إلاَّ مَن یُؤمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مَسلِمُونَ» (روم: 53)
«وَ لَقَد مَکَّنَّاهُم فِیمَا إِن مَّکَّنَّاکُم فِیهِ وَ جَعَلنَا لَهُم سَمعاً وَ أبصَارًا وَ أَفئِدَةً فَمَا أغنَی عَنهُم سَمعُهُم وَ لاَ أبصَارُهُم وَ لاَ أَفئِدَتُهُم مِّن شَیء إذ کَانوا یَجحَدُونَ بِآیَاتِ اللهِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا کَانوُا بِهِ یَستَهزِؤُون». (احقاف: 26)
چنان که پیداست کسی که نخواهد آیات خداوند را بشنود، آیات را به بازی می گیرد(انبیاء: 2)، تسلیم آیات و دلالت مشخص آنها نمی شود و به آنها دل نمی سپارد (نمل: 81، روم: 53) و آیات را انکار می کند. (احقاف: 26) درباره ی ارتباط و قرابت تدبّر و تذکّر در ادامه خواهیم گفت.

3. 3. 2. «تدبّر» و «تذکّر»

«تدبّر در قرآن» در آیه ی 29 سوره ی ص در رابطه ی عطفی با «تذکّر اولوا الالباب» به کار رفته است:
«کِتَابٌ أَنزَلنَاهُ إِلَیکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الأَلبَابِ».
می دانیم که «تذکّر» از این نظر که یکی از افعال ادراکی در قرآن کریم است با تدبّر مرتبط است. اما همنشینی این دو واژه در یک متن چیزی بیش از ارتباطی معنایی میان واحد های یک حوزه معنایی ارتباطی را نشان می دهد. این متن خاص و همنشینی مفاهیم تدبّر و تذکّر از ارتباطی خاص تر میان این مفاهیم حکایت دارد.
«تذکّر» از ماده «ذکر» بوده و در برداشت غالب، تفکر و عبرت گرفتن معنا شده است (26). این برداشت قطعاً به سبب کاربرد این واژه در متن هایی است که مربوط به مواجهه انسان با آیات است و رابطه ی جانشینی که این واژه با واژه هایی نظیر «عقل»، «تفکر» و غیرِ آنها دارد. اما به رغم این تناظر و قرابت معنایی، «تذکّر» معنایی مخصوص به خود دارد که کاملاً مرتبط با معنای لغوی آن است.
ماده ی «ذکر» به معنای «یاد آوردن» است. این واژه در قرآن کریم هم در معنای لغویش به کار رفته و هم به عنوان مفهومی دینی با معنای خاص تر و مضیق تر «ذکر الله» به کار رفته است. در واقع در همان آیات و متن هایی که تذکّر به نوعی مفهومی مانند «عقل» را تداعی می کند باز هم منظور همین ذکر الله و یاد آوردن خداوند است: خداوند از آیات و نشانه هایی که برای بشر قرار داده است می گوید؛ از خلقت آسمان ها و زمین و از نعمت هایی که به بشر داده است؛ از عذاب هایی که بر سر کافران و سرکشان نازل کرده است و از نشانه هایی که برای پیامبرانش قرار داده و همچنین از معجزات آنها گرفته تا کتابهایی که بر ایشان نازل کرده است. در همه این موارد کاربرد ذکر (عمدتاً در ساخت «ذِکری») را می بینیم. همه این آیات و نشانه ها جز این اینکه خود معنایی ظاهر و بارز برای انسان دارند، کارکرد مهم یادآوری توحید، یگانگی و حضور همیشگی پروردگار را نیز دارا می باشد؛ به این آیات بنگرید:
- «أَفَلَم یَنظُرُوا إِلَی السَّمَاء فَوقَهُم کَیفَ بَنَینَاهَا وَ زَیَّنَّاهَا وَ مَا لَهَا مِن فُرُوجٍ* وَالأَرضَ مَدَدنَاهَا وَ أَلقَینَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَ أَنبَتنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوجٍ بَهِیجٍ *تَبصِرَةً وَ ذِکرَی لَکُلِّ عَبدٍ مُّنِیبٍ». (ق: 6-8)
- «فَاستَجَبنَا لَهُ فَکَشَفنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ آتَینَاهُ أَهلَهُ وَ مِثلَهُم مَّعَهُم رَحمَةً مِّن عِندِنَا وَ ذِکرَی لِلعَابِدِینَ». (انبیاء: 84)
- «وَ مَا أَهلَکنَا مِن قَریَةٍ إِلاَّ لَهَا مُنذِرُونَ*ذِکرَی وَ مَا کُنَّا ظَالِمِینَ». (شعراء: 208 - 209)
- «وَ لَقَد تَّرَکنَاهَا (کشتی نوح) آیَةً فَهَل مِن مُّدَّکِرٍ». (قمر: 15)
- «وَ کُلاًّ نَّقُصُ عَلَیکَ مِن أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ و جاءک فِی هَذِهِ الحَقُّ وَ مَوعِظَةٌ وَ ذِکرَی لِلمُؤمِنِینَ». (هود: 120)
- «وَ لَقَد آتَینَا مُوسَی الهُدَی وَ أَورَثنَا بَنِی إِسرَائِیلَ الکِتَابَ*هُدًی وَ ذِکرَی لأُولِی الأَلبَابِ». (غافر: 53-54)
- «وَ لَقَد آتَینَا مَوسَی الکِتَابَ مِن بَعدِ مَا أَهلَکنَا القُرُونَ الأُولَی بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدًی وَ رَحمَةً لَّعَلَّهُم یَتَذَکَّرُونَ». (قصص: 43)
- «أَوَلَم یَکفِهِم أَنَّا أَنزَلنَا عَلَیکَ الکِتَابَ یُتلَی عَلَیهِم إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحمَةً وَ ذِکرَی لِقَومٍ یُؤمِنُونَ». (عنکبوت: 51)
- «کِتَابٌ أنزِلَ إِلَیکَ فِلاَ یَکُن فِی صِدرِکَ حَرَجٌ مِّنهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَ ذِکرَی لِلمؤمِنِینَ». (اعراف: 2)
در این آیات از گروه های مختلف نشانه ها، نمونه ای ارائه شده است. به ترتیب آیه ای از آیات مربوط به آفرینش، از رحمت خداوند، از عذاب او و از نشانه هایی که برای پیامبرانش قرار داده است: از کشتی نوح گرفته تا کتاب موسی (ع) و کتاب محمد (ص). چنان که در واژه هایی که زیر آن خط کشیده شده است نشان داده شده؛ برای هر یک از نشانه ها دو وجه و دو کارکرد برشمرده شده است:
1. کارکرد نخست وجه بارز نشانه و در پیش چشمان انسان است؛ اینکه انسان از پدیده ای که قرآن آن را نشانه معرفی می کند چه برداشتی دارد. آیا این پدیده به نفع اوست یا به ضرر او، رحمت است یا نقمت. نشانه های مربوط به آفرینش برای او «تبصره» است و شفای ایوب و بازگشت خانواده اش رحمت (رحمه). هلاک شدن اقوام، عذاب ( ما کنّا ظالمین: تلقی نخستین انسان این است که بر آن اقوام ظلم شده است) است و حکایت پیامبران وعظ و عبرت (موعظه). و کتاب های پیامبران که همه ی این نشانه ها را برای انسان بیان می کنند وسیله بصیرت، انذار، هدایت و رحمت (بصائر، لتنذربه، هدی، رحمه).
2. کارکرد دوم این نشانه ها که در نگاه اول به چشم انسان نمی آید این است که اینها همگی و هر کدام به طریقی یادآور خداوند (ذکری) هستند؛ یادآوری کننده فعل و قول خداوند با انسان. نشانه حضور همیشگی خداوند و یگانگی او و... .
اما کتاب های پیامبران در میان این نشانه ها جایگاه ویژه ای دارند. این دسته از آیات، خود نشانه و آیتی از آیات پروردگارند و یادگاری از سخن گفتن خدا با انسان هستند؛ و واسطه ای برای بیان و حکایت دیگر آیات و نشانه های پروردگار و افعال او درباره ی انسان به شمار می روند. از این رو تعابیر «ذکر» و «تذکّره» برای این دسته از آیات (مجموعه کلام الهی) در قرآن کریم فراوان به کار رفته است:
- «ذَلِکَ نَتلُوهُ عَلَیکَ مِنَ الآیَاتِ وَ الذِّکرِ الحَکِیمِ». (آل عمران: 58)
- «وَ هَذَا ذِکرٌ مُّبَارَکٌ أنزَلنَاهُ أَفَأَنتُم لَهُ مَنکِرُونَ». (انبیاء: 50)
- «وَ قَالوُا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیهِ الذِّکرُ إِنَّکَ لَمَجنُونٌ». (حجر: 6)
- «إنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ». (حجر: 9)
- «بِالبَیِّنَاتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنزَلنَا إِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لَلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِم وَ لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرُونَ». (نحل: 44)
- «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکرِ لَمَّا جَاءهُم وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ». (فصلت: 41)
- «وَ لَقَد کَتَبنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ أَنَّ الأَرضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ». (انبیاء: 105)
- «فَمَا لَهُم عَنِ التَّذکِرَةِ مُعرضِینَ». (مدثر: 49)
- «کَلاَّ إِنَّهُ تَذکِرَةٌ». (مدثر: 54)
- «إِنَّ هَذِهِ تَذکِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَی رَبَّهِ سَبِیلًاً». (مزمل: 19، انسان 29)
- «کَلاَّ إِنَّهَا تَذکِرَةٌ». (عبس: 11)
- «أَوَعَجِبتُم أن جَاءکُم ذِکرٌ مِّن رَّبَّکُم عَلَی رَجُلٍ مِّنکُم لِیُنذِرَکُم وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ». (اعراف: 63)
- «وَ مَا عَلَّمنَاهُ الشِّعرَ وَ مَا یَنبَغِی لَهُ إن هُوَ إِلاَّ ذِکرٌ وَ قُرآنٌ مُّبِینٌ». (یس: 69)
- «هَذَا ذِکرٌ وَ إِنَّ لِلمُتَّقِینَ لَحُسنَ مُآبٍ». (ص: 49)
- «إِن هُوَ إِلاَّ ذِکرٌ لَّلعَالَمِینَ». (ص: 87؛ تکویر: 27)
قرآن جز اینکه برای انسان رحمت است و او را انذار، هدایت و بصیرت می دهد، «ذکر» نیز می باشد؛ ذکری از جانب پروردگار عالمیان. خداوند این «ذکر» را بر انسان نازل کرده است و طبیعی است که از او می خواهد در مقابل این ذکر، متذکّر باشد. تذکّر انسان همان رفتار مطلوب و خواست الهی در مواجهه با «ذکر» و «آیه» اوست. همان گذر کردن از ظاهر و معنای نشانه و پی گرفتن دلالت آن بر حضور و یگانگی خداوند.
بدین ترتیب اگر به آیه مورد بحثمان، آیه ی 29 از سوره ی ص باز گردیم، «لَیِتَذَکَّرَ أُولُوا الأَلبَابِ» را به معنای عبرت گرفتن و خرد ورزی در کلام الله نخواهیم دانست، چرا که اینها همان مواجهه نخستین انسان با کلام الله می باشد.
آیاتی که گذشت به خوبی نشان داد که ذکر و تذکّر مواجهه ای ویژه و متوجه بودن و به یاد داشتن حضور همیشگی و یگانگی خداوند است:
- «هَذَا بَلاَغٌ لَّلنَّاسِ وَ لِیُنذَرُوا بِهِ وَ لِیَعلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الأَلبَابِ». (ابراهیم: 52)
از این رو است که اولوا الالباب یعنی کسانی که به خداوند متذکّرند و به تقوی و مغفرت این کمال را یافته اند؛ ایشان همان «مؤمنین» و «عابدین» هستند و «کسانی که به سوی پروردگار بازگشته اند» (من ینیب). به این آیات دوباره می نگریم و جانشین های «اولوا الاباب» را مقایسه می کنیم:
- «کَلاَّ إِنَّهُ تَذکِرَةٌ* فَمَن شَاء ذَکَرَهُ* وَ مَا یَذکُرُونَ إِلاَّ أَن یَشَاء اللهُ هُوَ أَهلُ التَّقوَی وَ أَهلُ المَغفِرَةِ». (مدثر: 54-56)
- «تَبصِرَةً وَ ذِکرَی لِکُلِّ عَبدٍ مُّنِیبٍ». (ق: 8)
- «فَاستَجَبنَا لَهُ فَکَشَفنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ آتَینَاهُ أَهلَهُ وَ مِثلَهُم مَّعَهُم رَحمَةٍ مِّن عِندِنَا وَ ذِکرَی لِلعَابِدِینَ». (انبیاء: 84)
- «وَ وَهَبنَا لَهُ أَهلَهُ وَ مِثلَهُم مَّعهُم رَحمَةً مِّنِّا وَ ذِکرَی لِأُولِی الأَلبَابِ». (ص: 43)
- «وَ کُلاًّ نَّقُصُّ علیک مِن أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَ جَاءکَ فِی هَذِهِ الحَقُّ وَ مَوعِظَةٌ وَ ذِکرَی لِلمُؤمِنِیِنَ». (هود: 120)
- «وَ لَقَد آتَینَا مُوسَی الهُدیَ وَ أَورَثنَا بَنِی إِسرَائِیلَ الکِتَابَ * هُدیً وَ ذِکرَی لِأُولِی الأَلبَابِ». (غافر: 53-54)
- «أَوَلَم یَکفِهِم أَنَّا أَنزَلنَا عَلَیکَ الکِتَابَ یُتلَی عَلَیهِم إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحمَةً وَ ذِکرَی لِقَومٍ یُؤمِنُونَ». (عنکبوت: 51)
- «کِتابٌ أُنزل إِلیکَ فلا یکن فی صدرکَ حرجٌ مِّنهُ لتنذرَ بهِ وَ ذکرَی للمؤمنینَ». (اعراف: 2)
- «سیذَّکَّرُ مَن یَخشی». (أعلی: 10)
با توجه به آنچه در معنای تدبّر گفتیم دیگر وجه ارتباط و قرابت تدبّر و تذکّر روشن است. هم در تدبّر و هم در تذکّر کلام الله، مدلول، «خداوند» است. مدِلول «تدبّر» و «تذکّر» چیزی از جنس معنا و مقصود کلام نیست، بلکه خارج از دایره ی بسته کلام است و به متکلم (خداوند) باز می گردد. تدبّر دیدن حضور خداوند در انتهای این الفاظ و کلمات است و تذکّر به یاد آوردن خداوند و ایمان به حضور یگانه ی او می باشد.

4. نتیجه گیری

1. درباره ی تدبّر در قرآن کریم برداشت های بعضاً متفاوتی وجود دارد. در رایج ترین برداشت تفسیری، تدبّر در قرآن کریم به معنای تأمّل در جنبه های شگفتِ محتوای قرآن و اعجاز بیانی آن، دانسته شده است. در این برداشت، به تدبّر به عنوان فرآیندی ادراکی نگریسته می شود؛ فرآیند و حرکتی از لفظ و ظاهر آیات قرآن به سوی زیر ساخت های معنایی (پیام ها و مقاصد قرآن) و ادبی (وجوه فصاحت و بلاغت) آن. اما تحلیل معنا شناختی آیات مرتبط با تدبّر در قرآن کریم نشان دهنده ی ویژگی های ظریف معنایی این مفهوم است. تحلیل آیات تدبّر مشخص می کند که «تدبّر در قرآن » از «قرآن»؛ آغاز می شود و از آنجا که قرآن با دریافت کننده ی مستقیم آن (پیامبر اکرم (ص)) سنجیده می شود، در نتیجه ی این سنجش دریافت و معرفتی حاصل می شود که این سخن نمی تواند از او (پیامبر) باشد؛ پی جویی به منظور رسیدن به انتها و خاستگاه قرآن ادامه می یابد و نهایتاً مدلول تدبّر در قرآن یعنی همان انتها و اصل و منشأ (دبر) این سخن نه در خود آن (زیر ساخت معنایی، ادبی یا... ) بلکه در ارتباطی که با خداوند دارد، به دست می آید. این خداوند است که در جایگاهِ خاستگاه و گوینده این کلام قرار دارد. به این ترتیب تدبّر در قرآن زمینه ی ایمان آوردن و باور به اینکه این کلام از آن خداوند است را فراهم می آورد.
2. تدبّر از آنجا که فعالیتی ادراکی محسوب می شود در حوزه ی معنایی مفاهیم مرتبط با ادراک در قرآن کریم می گنجد. در نتیجه، آنچه که درباره ی فرآیندی ادراکی مانند «عقل» در قرآن کریم وجود دارد در مورد «تدبّر» نیز می توان انتظار داشت؛ اینکه «تدبّر» در کنار افعال ادراکی نظیر عقل، تفکّر، سمع و ... قرار می گیرد؛ قوه و عضو مُدرک در تدبّر نیز «قلب» است که ممکن است به دلایلی مشخص مانند انکار آیات و تعمد در ندیدن و نشنیدن آنها توانایی ادراکی خود را از دست بدهد؛ و در نهایت تدبّر اگر محقق شود مانند دیگر افعال ادراکی به ایمان منجر خواهد شد. ایمانی مشخص درباره ی اینکه قرآن، نازل شده از جانب خداوند است.
3. در میان مفاهیم مرتبط با ادراک در قرآن کریم «تدبّر»، ارتباط و قرابت مشخصی با «تذکّر» دارد. هم در تدبّر و هم در تذکّر کلام الله، مدلول، «خداوند» است. مدلول «تدبّر» و «تذکّر» چیزی از جنس معنا و مقصود کلام نیست، بلکه خارج از دایره ی بسته کلام است و به متکلم (خداوند) باز می گردد. بنابراین تدبّر دیدن حضور خداوند در انتهای این الفاظ و کلمات است و تذکّر به یاد آوردن خداوند و ایمان به حضور یگانه ی او.

5. مسائل و فرضیه هایی برای مطالعات آینده

پرونده ی تحقیق و تأمل درباره ی «تدبّر» مانند هر موضوع قرآنی دیگر همچنان مفتوح است. دست کم همین تحقیق، مسائل بسیاری درباره ی تدبّر را پیش کشیده که به آنها نپرداخته است برای نمونه:
1. «تدبّر» ارتباطی پر رنگ و مشهود با «قرائت» و به ویژه «تلاوت» قرآن دارد. این ارتباط که در روایات بیشتر بدان پرداخته شده جای تحقیق و مطالعه دارد.
2. دغدغه ای در طول این تحقیق همواره ذهن نگارنده را به خود معطوف داشته و آن رابطه ی میان «تدبیر» با «تدبّر»، «ذکر» (به معنای «انزال ذکر» )، با تذکّر و ... است. آنچه در نگاه نخست جلب توجه می نماید ساخت های تفعیل و تفعّل می باشد. با توجه کاربرد ساخت تفعیل برای تعدیه و کاربرد ساخت تفعّل برای مطاوعه و پذیرش اثر فعل انتظار می رود که ارتباطی بسیار تنگاتنگ میان تدبیر و تدبّر برقرار باشد و بتوان از متن های قرآنی «تدبیر» (27) در تحلیل متن های «تدبّر» نیز استفاده کرد. اما چنین نیست و دست کم مفسران این دو ساخت قرآنی را کاملاً متمایز معنا کرده اند. در این میان شاید کوشش مصطفوی در تحلیل معنایی پیوسته و مرتبط تدبیر و تدبّر کم نظیر باشد. او «تدبّر» را به دلالت مفهوم مطاوعه، حصول مفهوم «تدبیر» و تحقق آن دانسته است. (28)
اما ذکر این مطلب خالی از لطف نمی باشد که مقصود و دغدغه نگارنده صرفاً بحثی زبانی و لغت شناسی نیست؛ مقصود استفاده از تقابل معنایی [تفعیل] (مفهوم تعدیه) / [تفعّل] (مفهوم مطاوعه) در رابطه ی خدا - انسان و افعال آن دو در تعامل با دیگری است. مقصود این است که خداوند «تدبیر» می کند و انسان «تدبّر». خداوند «انزال ذکر» می کند و کار انسان «تذکّر» است. همین طور می توان مفاهیم دیگری را در این الگو جای داد: خداوند بر پیامبر (ص) «إقراء» می کند و او «قرائت». آیات بر مردم «تلاوت» می شود (یُتلی علیهم) و کار ایشان «تلاوت» (دنبال گرفتن و پیروی) آن آیات است. بنابراین ما با یک مدل نزولی صعودی مواجه هستیم: نزول از جانب خداوند بر انسان (تعدیه) و صعود انسان به جانب خداوند (مطاوعه).
3. مسائلی هم هست که به حوزه ی اندیشه ی دینی و رویکردهای دینداران مربوط است و مسائل قرآنی صرف محسوب نمی شود. مانند آنچه از علی صفایی حائری در ارتباط با تدبّر نقل کردیم و یا نوع انتخاب و چینش روایات باب «فضل التدبّر فی القرآن» بحار الانوار توسط علامه مجلسی. هر کدام از این ها تحقیقی مستقل را می طلبد و شاید زمان بعضی از آنها هنوز فرا نرسیده باشد. مثلاً ایده ی علی صفایی درباره ی تدبّر را می توان تحت عنوان ایده ی انس با قرآن مطرح و پی جویی کرد اما این ایده هنوز در حال شکل گرفتن و کامل شدن است. برای به دست آوردن نمونه های بیشتر جهت مطالعه و تحقیق درباره ی موضوعاتی از این دست باید منتظر ماند.

پی نوشت ها :

1. برای نمونه نک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، 3 / 125، 9 / 158؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، 5 / 290.
2. ج 89 / 106-107
3. المیزان، 5 / 19.
4. روش برداشت از قرآن، ص 18.
5. همان، 3 / 125.
6. جامع البیان، 5 / 114، نیزنک: 26 / 36.
7. همان، 23 / 98، نیزنک: همان، 26 / 36.
8. الکشاف، 4 / 326.
9. البحر المحیط، 8 / 82.
10. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، 5 / 287، 290.
11. التحریر و التنویر، 3 / 483.
12. المیزان، 5 / 19.
13. همان، 12 / 221.
14. همانجا.
15. مخزن العرفان، 13 / 182.
16. همان، 15 / 192.
17. الدر المنثور، 5 / 308.
18. نیز نک: زمخشری، الکشاف عن حقائق التنزیل، 3 / 194: یقول: أفلم یتدبّروه لیعلموا أنه الحق المبین فیصدّقوا به و بمن جاء به.
19. نک: ابن منظور، لسان العرب، 4 / 273؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، 2 / 324؛ مفردات، راغب اصفهانی، 171.
20. الفروق اللغویه، ص 121.
21. فرهنگ تطبیقی عربی ...، 1 / 236-237.
22. نک: ابن منظور، همان، 4 / 269: دبره یدبره و یدبره: تلا دبره. و الدابر: التابع، نیز نک: ابن فارس، همان، 2 / 325.
23. نک: ابن فارس، همان، 2 / 324: «دبّرت الحدیث عن فلان، إذا حدّثت به عنه»، نیز نک: ابن منظور، همان، 4 / 273.
24. نک: محمد: 20-23: «و یقولُ الَّذینَ آمنوا لَو لا نزِّلت سورةٌ فإذا أنزلت سوره مُّحکمةٌ و ذکرَ فیها القتالُ رأَیتَ الَّذین َ فی قلوبهم مَّرضٌ ینظرون إلیکَ نظرَ المغشیِّ علیهِ مِنَ الموتِ فأَولی لهم* طاعةٌ و قولٌ مَّعروفٌ فإِذا عزم الأَمر فلو صدقوا اللهَ لکان خیراً لهم* فهل عسیتم إِن تولَّیتم أَن تفسدوا فی الأَرضِ و تقطِّعوا أَرحامکم* أُولئکَ الَّذینَ لعنهم فأَصمَّهم و أَعمی أَبصارهم».
25. نک: ایزوتسو، تو شیهیکو، خدا و انسان در قرآن، 168-177؛ کرمانی، سعید، معنی شناسی عقل در قرآن کریم، سراسر اثر.
26. برای نمونه نک: طبرسی، همان، 6 / 500 و 643، 7 / 271.
27. برای نمونه نک: «إِنَّ ربَّکم الله الذی خلق السَّماوات والأرض فی ستَّه أَیَّامٍ ثمَّ استوی علی العرش یدبِّرُ الأَمر» (یونس: 3)؛ «الله الذی رفع السَّماوات بغیر عمدٍ ترونها ثمَّ استوی علی العرش و سخَّر الشَّمس و القمر کلٌّ یجری لأَجلٍ مسمٍّی یدبِّرُ الأَمر یفصِّلَ الآیاتِ لعلَّکم بلقاء رِّّبکم توقنون». (رعد: 2)
28. نک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 3 / 176.

کتابنامه:
1. قرآن مجید، ترجمه ی عبدالمحمد آیتی، تهران، سروش، 1374ش.
2. ابن عاشور، محمد الطاهر، التحریر و التنور؛ altafsir. com
3. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، به کوشش عبد السلام محمد هارون، مکتبه الإعلام الإسلامی، 1404 ق.
4. ابن منظور، لسان العرب، قم، 1405 ق.
5. ابوحیان، محمد، البحر المحیط، به کوشش عادل أحمد عبدالموجود و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422 ق.
6. ابو هلال عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1412 ق.
7. ایزوتسو، تو شیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه ی احمد آرام، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1361 ش.
8. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، به کوشش محمد خلیل عیتانی، بیروت، دار المعرفه، 1418 ق.
9. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، بیروت، 1393 ق.
10. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407 ق.
11. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، قم، کتابخانه ی آیت الله العظمی مرعشی، 1404 ق.
12. صفایی حائری، علی، روش برداشت از قرآن، قم، لیله القدر، 1385 ش.
13. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1417 ق.
14. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، 1406 ق.
15. طبری، محمد، جامع البیان، بیروت، دار المعرفه، 1412 ق.
16. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364 ش.
17. کرمانی، سعید، معنی شناسی عقل در قرآن کریم، پایان نامه ی کارشناسی ارشد الهیات، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، 1384 ش.
18. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق.
19. مشکور، محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1357 ش.
20. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 ش.
21. نصرت بیگم، مخزن العرفان، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361 ش.
منبع: رهنما، هادی؛ (1386)، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم، اسوه (وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه)، چاپ اول

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی