برخی از خانواده ها در تربیت فرزندان ، سخت گیری می كنند . گروهی دیگر ، خانواده های سهل گیر هستند كه در تربیت فرزندان ، راه مسامحه را در پیش می گیرند . گروه سوم ، والدین مقتدری هستند که روش تربیتی آنها متفاوت است و در ارتباط با فرزندان و رفع نیازهای آنها ، تناسب و اعتدال را رعایت می کنند . حال با شیوه های مختلف تربیتی این خانواده ها آشنا می شویم و پیامدهای هر یك از این روشها را بررسی می کنیم .
در خانواده های سخت گیر ، بر قدرت والدین بیش از اندازه تاکید می شود . تربیت در این نوع خانواده ها ، تابع اصول و مقرراتی سخت و انعطاف ناپذیر است . بطوریكه یک نفر بر اعضای خانواده حاكم است و این اصول را برای آنها تعیین می كند . این فرد غالبا" پدر و گاهی مادر است . در خانواده های سخت گیر ، کودکان از حقوق خاص خود بی بهره می مانند . والدین سخت گیر ، با تشخیص خود ، قواعدی را بر کودک تحمیل می کنند . "هافمن " محقق آلمانی پس از بررسی درباره فرزندان والدین سخت گیر ، چنین نتیجه می گیرد : " کودکانی که در خانواده های سخت گیر بزرگ می شوند ، معمولا" مطیع و فرمانبردار هستند . اما در اکثر موارد ، رفتار آنان توام با پرخاشگری است . آنها در بین همبازیهای خود محبوبیت زیادی بدست نمی آورند . زیرا برای حقوق دیگران احترام قائل نیستند . این کودکان دربرابر انتقاد بزرگترها بی تفاوت هستند و از ثبات عاطفی کمی برخوردارند . " کودکان والدین سخت گیر معمولا" در کارهای گروهی شرکت نمی کنند و استقلال کافی ندارند . آنها کمتر به خود متکی هستند و از خلاقیت کمی برخوردارند . اقای شعاری نژاد روان شناس ایرانی می گوید : " فرزندان والدین سخت گیر ظاهرا در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر به سر می برند ، ولی در واقع دچار هیجان و اضطرابند . چنین افرادی ناخودآگاه با والدین خود ، همانند سازی می کنند و در برخورد با دیگران ، حالت خصومت به خود می گیرند . درنتیجه به بچه های هم سن خود و یا کوچکتر ، آزار می رسانند . "
کارشناسان علوم رفتاری می گویند : تربیت والدین سخت گیر در درازمدت ، در پسران بیش از دختران ، نتایج منفی به بار می آورد .
درمقابل خانواده های سخت گیر ، خانواده های سهل گیر و مسامحه كار قرار دارند . والدین سهل گیر به فرزندان خود اجازه می دهند که به خواسته هایشان ، آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده سازند . در این خانواده ها ، هرکس هر کاری را که میل دارد ، انجام می دهد و دیگران حق دخالت در کار او را ندارند . طرفداران چنین شیوه تربیتی معتقدند که تمایلات فرزندان بر رفتار آنها حاکم است ، چرا که سلب آزادی کودکان موجب پیدایش عقده های روانی در آنها می شود . از نگاه این گروه ، هر خواسته ای از نیازی درونی حکایت می کند و ضرورت دارد که آن نیاز در اولین فرصت تامین و ارضاء شود . درواقع طبق نظر مدافعان روش تربیتی سهل گیرانه ، تمایلات و خواسته های فرزندان ، بهترین راهنما برای تامین سلامت جسمی و روانی آنان است . در خانواده های سهل گیر ، به آموزش رفتارهای اجتماعی توجهی نمی شود ، دخالت پدر و مادر در کارهای فرزندان ، معنا ندارد و هریک از اعضای خانواده هر کاری که بخواهد ، می تواند انجام دهد .
والدین متعادل با شیوه هایی مستقیم یا غیر مستقیم بر رفتار فرزندان ، کنترل و نظارت دارند و به استقلال و آزادی فکری کودکان آسیبی وارد نمی شود .
مسلما" این شیوه تربیتی نیز پیامدهای زیادی را بدنبال دارد . کارشناسان علوم رفتاری می گویند در نتیجه سهل گیری والدین و آزادی فرزندان ، هرج و مرج بر روابط اعضای خانواده حاکم می شود . افرادی که از تمایلات خود پیروی می کنند ، غالبا" در عالم خیال به سر می برند و از واقعیتهای عینی زندگی فاصله دارند . فرزندان این خانواده ها ، بی بند و بار و بی هدف هستند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت نمی کنند . از این رو قادر به ارتباط مطلوب و سازنده با دیگران نیستند . گرچه کودکان خانواده های سهل گیر از استقلال فکری و عملی برخوردارند ، اما به سبب هرج و مرج ، نوعی تزلزل روحی در آنها مشاهده می شود . این تزلزل روحی ، موجب بروز رفتارهای نابهنجار در تعاملات فردی و اجتماعی آنها می شود .
از آنجا که در شیوه سهل گیرانه ، والدین امكانات مختلف را برای ارضای خواسته های فرزندان دراختیار آنها می گذارند ، این فرزندان معنی تلاش و سختی را در زندگی به خوبی درك نمی کنند . درنتیجه خود را در کارهای شخصی ناتوان می بینند و به سبب ضعف اراده ، جرأت رویارویی با مشکلات را ندارند . روان شناسان می گویند کودکان خانواده های سهل گیر ، دچار ضعف تربیتی و اخلاقی هستند و این مسئله ، زمینه بزهکاری را در آنان فراهم می کند .
در مقابل افراط و تفریط این دو روش تربیتی ، روش معقول و متعادل تری نیز وجود دارد . در خانواده های متعادل ، تربیت فرزندان بر اصولی صحیح استوار است و با وجود اینكه والدین با شیوه هایی مستقیم یا غیر مستقیم بر رفتار فرزندان ، کنترل و نظارت دارند ، به استقلال و آزادی فکری کودکان آسیبی وارد نمی شود .
صدای جمهوری اسلامی
نظرات شما عزیزان: