ـ ازدواجهای ناموفق یا به عبارتی شکست، ناکامی و سرخوردگی در زندگی مشترک زناشویی
زمانی که ازدواج بر اساس توافق فکری و اخلاقی پایهگذاری نشود و علاقه و صمیمیت که لازمه زندگی زناشویی است وجود نداشته باشد؛ یا ازدواج جنبه تحمیلی یا تجارتی داشته و یا به علل مختلف دیگر موفق نباشد، زن و مرد از تأمین عاطفی و جنسی برخوردار نباشند در این صورت انحراف یکی از طرفین، یعنی زن و مرد و یا هر دو احتمال زیادی دارد و در واقع از چنین ازدواجی امید خوشبختی نمیتوان داشت. در جامعه ما در چنین شرایطی بیشتر زنان سرخورده از زندگی مشترک به نادیده گرفتن و سرکوب خواستهای خویش تن میدهند و در نتیجه به ناراحتیهای روحی و روانی و دلسردی نسبت به زندگی مشترک خود گرفتار میآیند و برخی نیز دچار انحراف میشوند. اما اکثر مردان وقتی دچار چنین سرخوردگیهایی میشوند سعی میکنند آنچه را که همسرشان نتوانسته به آنها بدهد در وجود دیگری جستجو کنند. در چنین وضعیتی رفتار عدهای از این مردان به ایجاد مزاحمت و خشونت برای دختران و زنان و یا فساد اخلاقی و فحشا منجر میشود.
3ـ سستی ایمان و اعتقادات مذهبی و بیتفاوتی به مبانی مذهبی و اصول اخلاقی
این امر بویژه «در هتک ناموس، عدم آموزش قیود اخلاقی و اصول مذهبی از عوامل بسیار مؤثر میباشد.»(1)
4ـ رشد معیوب شخصیت و اختلال منش
5ـ عدم برخورداری از تربیت صحیح
خانوادگی و پایین بودن سطح شعور اجتماعی بخصوص زمانی که همراه با محرومیت جنسی نیز باشد.
6ـ اثرات ناشی از بیکاری و سرخوردگیهای دیگر.
7ـ هوا و هوس
تنوعطلبی در برخی مردان تا مرز هوا و هوس و لذتطلبیهای بیحد و حصر که خود فرد را نیز دچار مشکل جدی میسازد از جمله عوامل یادشده است. به طوری که این گونه احساسات بر فرد استیلا یافته و ناخودآگاه بر دستگاه ادراکی وی مؤثر افتاده و او را به سوی ارضای هوسها و هیجانهای پایانناپذیری که در او به وجود آمده میکشاند. به طوری که اگر مانعی کامجوییهای وی را مختل سازد، احساس کلافهبودن میکند و حتی ممکن است فکر کند که حافظه و حواس خود را از دست میدهد. طبیعی است وقتی فردی این گونه گرفتار تنوعطلبی و هوا و هوس و هیجانات میشود و به آن عادت میکند؛ به انحاء مختلف در صدد کامجویی برمیآید، که این امر به طور مسلم بر عفت عمومی و اخلاق اجتماعی لطمه وارد میسازد.
8ـ زنانه محسوب شدن عفت
در جامعه، عفت تنها یک کالای زنانه محسوب میشود و تنها از زنان انتظار عفت و پاکدامنی میرود. در حالی که فساد و انحراف دو طرف دارد که در یک سوی آن مردان قرار دارند. این طرز تلقی اگرچه با موازین مذهبی و روح عقاید دینی ناسازگار است و اگر از صاحبنظران اجتماعی و مذهبی در باره آن سؤال شود به نفی این تلقی میپردازند. اما در مقام عمل در جامعه و به عبارتی به اعتبار اخلاق عرفی (که در موارد بسیاری لباس دین پوشیده است) که به ارزشهای غالب در میان مردم تمسک میجوید، این زنان هستند که عفت از آنها انتظار میرود و نقش مردان در سلامت نظام اجتماعی و انضباط در اخلاق جنسی تقریبا به فراموشی سپرده میشود و یا مورد تجاهل قرار میگیرد. بنا به اظهارات دختران و زنان بسیاری، پسرها و مردهای زیادی هستند که به خود اجازه میدهند به نوعی مزاحم دختر یا زنی شوند. برای مثال دختر دانشجویی میگوید: مردان به خودشان اجازه میدهند تا مسافتی دختر و یا زنی را دنبال کنند و یا در حالی که سوار بر خودرو هستند، بوق بزنند و یا با نگهداشتن مصرانه ماشین برای او، اسباب مزاحمت و ناراحتی فراهم آورند. او میافزاید: در حالی که در جامعه همیشه به زنها میگویند، خودتان را حفظ کنید ولی هیچ وقت در عمل، از یک مرد نمیخواهند وقتی به کوچه و خیابان میرود به ناموس مردم نگاه نکند. ممکن است به زبان بگویند، اما واقعا در عمل از او رعایت اصول اخلاقی را نمیخواهند. همچنین توجه به رفتار بعضی از پسرها و مردها در اماکن عمومی مثلاً پارکها که مزاحم دخترها میشوند و حتی گاهی آن چنان خشونت نشان میدهند که بخش قابل توجهی از پارک را تحتالشعاع قرار میدهند این مطلب را تأیید میکند. آنها به واقع این گونه فکر میکنند که این رفتارها از ناحیه آنها زشت نیست بلکه دختران هستند که باید تمام موارد اخلاقی را رعایت کنند. در حالی که همان طور که گفتیم یک سوی انحراف یا عفت، مردان قرار دارند. البته دیدگاهی در بین مردم وجود دارد که میگوید: از آنجا که زنان پرورشدهندگان اصلی نسل هستند، پاکدامنی آنها در محیط خانواده تأثیر اساسی و تعیینکنندهای دارد. این نکته گرچه قابل قبول به نظر میرسد، اما نمیتواند دوطرفه بودن انحراف و فساد اخلاقی که یک طرف آن مردان هستند را انکار کند. از اینرو عفت و پاکدامنی در رعایت اصول اخلاق اجتماعی نیز دو طرف دارد؛ زن و مرد. بعلاوه مقاصد سوءاستفادهگرایانه و کامجویانه برخی مردان که گاه آنها را در مقام فریب دختران و زنان نیز قرار میدهد قابل چشمپوشی نیست.
همچنین از آنجا که اکثر زنان آسیبدیده متعلق به طبقه اجتماعی پایین، در اثر فقر و یا محیط زجرآور و طاقتفرسای خانواده، دچار فساد و فحشا میشوند، عدم انجام اقدامات کافی حکومت یا دولت (و حتی شاید مؤسسات خیر خصوصی) برای زنان آسیبپذیر جامعه (زنان مطلقه و یا بیسرپرست و بیوه به هر علت دیگر، زنان دچار فقر اقتصادی حتی با داشتن سرپرست ـ و دختران و زنانی که در محیط زجرآور و طاقتفرسای خانوادگی از سوی پدر، مادر، نامادری، برادر، شوهر ... مورد ظلم و ستم قرار دارند) و استفاده مردان فرصتطلب از این وضعیت، پاکدامنی و سلامت زندگی، بخشی از این دسته از زنان را مورد تهدید جدی قرار داده است. بعلاوه این زنان آسیبپذیر هستند که مقصر بیعفتی و آثار ناشی از آن قلمداد میشوند. و شرایط حاکم بر زندگی آنها و استفاده مردان (به هر علتی) از این شرایط در تحقق عفت عمومی و سلامت اخلاق اجتماعی و نیز زندگی طبیعی و سالم این دسته از زنان شدیدا مورد اغماض قرار میگیرند.
نظرات شما عزیزان: