فعاليّت بيرونى و با وساطت اندامهاى بدن، و چنين كمالى را نمىتوان از راه تجارب حسّى و با مقياسهاى كمّى، شناسايى و اندازه گيرى كرد و طبعاً راه رسيدن به آن را نيز نمىتوان با وسايل آزمايشگاهى شناخت. پس كسى كه خودش به چنين كمالى نرسيده و آن را با علم حضورى و شهود قلبى نيافته است بايد آن را از راه برهان عقلى و يا از راه وحى الهى و كتب آسمانى بشناسد.
اما از نظر وحى و بيانات قرآنى و سخنان اهل بيت عصمت و طهارت (س) جاى ترديد نيست كه كمال نهائى انسان، مرتبهاى است از وجود وى كه با تعبير «قرب الهى» به آن، اشاره مىشود و آثار آن، نعمتهاى ابدى و رضوان الهى است كه در عالم آخرت، ظاهر مىگردد و راه كلّى آن، خداپرستى و تقوى است كه همه شئون زندگى فردى و اجتماعى را در برمى گيرد.
و اما از نظر عقلى، براهين پيچيدهاى بر اين مطلب مىتوان اقامه كرد كه نيازمند به مقدّمات فلسفى زيادى است و ما در اينجا مىكوشيم بيان سادهاى را ارائه دهيم:
تبيين عقلى
انسان بالفطره خواهان كمال نامحدود است كه علم و قدرت، از مظاهر آن به شمار مىرود، و رسيدن به چنين كمالى است كه موجب لذّت نامحدود و سعادت پايدار مىگردد. و هنگامى چنين كمالى براى انسان، ميسّر خواهد بود كه با منبع نامحدود علم و قدرت و كمال مطلق يعنى خداى متعال، ارتباط پيدا كند و همين ارتباط است كه به نام «قرب» ناميده مىشود1.
پس كمال حقيقى انسان كه هدف آفرينش اوست در سايه ارتباط و قرب به خداى متعال، حاصل مىشود و انسانى كه نازلترين مرتبه اين كمال يعنى ضعيف ترين مرتبه ايمان را هم نداشته باشد همانند درختى است كه هنوز به بار ننشسته و نوبر آن هم به دست نيامده است و اگر چنين درختى در اثر آفت زدگى، استعداد ميوه دادن را از دست بدهد از درختان بى ثمر هم پستتر خواهد بود.
بنابراين، اهميّت نقش ايمان در كمال و سعادت انسان بدين جهت است كه ويژگى اصلی
---------------------------------
1. براى توضيح بيشتر رجوع كنيد به كتاب «خودشناسى براى خودسازى» از مؤلف.
روح انسان، ارتباط آگاهانه و اختيارى با خداى متعال است و بدون آن، از كمال لايق و آثار آن، محروم مىشود و به ديگر سخن: انسانيّتش به فعليّت نمىرسد. و در صورتى كه با سوء اختيار، چنين استعداد والايى را از بين ببرد بزرگترين ستم را بر خويش روا داشته و مستوجب عقوبت ابدى خواهد شد و قرآن كريم درباره چنين كسانى مىفرمايد:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»1.
تحقيقاً بدترين جنبدگان نزد خداى متعال كسانى هستند كه كفر ورزيدهاند و ايمان نمىآورند.
حاصل آنكه: هريك از ايمان و كفر، جهت اصلى حركت انسان به سوى كمال و سعادت يا سقوط و شقاوت را تعيين مىكند و طبعاً هر كدام مؤخّر باشد تأثير نهائى و سرنوشت ساز را خواهد داشت.
نقش انگيزه و نيّت
با توجه به اصل مذكور، روشن مىشود كه ارزش حقيقى براى كارهاى اختيارى انسان، بستگى به تأثير آنها در رسيدن به كمال حقيقى يعنى قرب به خداى متعال دارد. و هر چند كارهايى كه به نحوى حتى با چند واسطه زمينه تكامل ديگران را فراهم مىكند متّصف به حسن و فضيلت مىشود اما تأثير آنها در سعادت ابدى فاعل، منوط به تأثيرى است كه در تكامل روح وى داشته باشد.
از سوى ديگر، ارتباط افعال خارجى با روح فاعل، از راه اراده، حاصل مىشود كه كار بى واسطه اوست، و اراده كار، از ميل و شوق و محبت به غايت و نتيجه كار برمى خيزد و همين انگيزه است كه حركتى در درون روح به سوى هدف مقصود، پديد مىآورد و در شكل اراده كار، متبلور مىشود. پس ارزش كار ارادى، تابع انگيزه و نيّت فاعل است و حسن فعلى بدون حسن فاعلى، تأثيرى در تكامل روح و سعادت ابدى نخواهد داشت و به همين دليل است كه كارهايى كه با انگيزه هاى مادّى و دنيوى انجام مىگيرد تأثيرى در سعادت ابدى ندارد
------------------------------------
1. انفال / 55.
و بزرگترين خدمات اجتماعى هم اگر به قصد خودنمايى (رياء) باشد كمترين سودى را براى فاعل در بر نخواهد داشت1 بلكه ممكن است موجب زيان و انحطاط روحى او هم بشود. و بر همين اساس است كه قرآن كريم، تأثير اعمال صالحه در سعادت اخروى را مشروط به ايمان و قصد تقرّب (اراده وجه اله و ابتغاء مرضات الله) دانسته است2.
حاصل آنكه: اولا كار نيك، منحصر به خدمت كردن به ديگران نيست. ثانياً خدمت به ديگران هم مانند عبادات فردى در صورتى مؤثر در كمال نهائى و سعادت ابدى خواهد بود كه از انگيزه الهى، سرچشمه گرفته باشد.
پرسش
1- ارزش حقيقى هر موجودى به چيست؟
2- كمال نهائى انسان را چگونه مىتوان شناخت؟
3- اثبات كنيد كه كمال نهائى انسان، تنها در سايه ارتباط و قرب به خداى متعال، حاصل مىشود.
4- اثبات كنيد كه تأثير كارهاى نيك در سعادت ابدى انسان، مشروط به انگيزه الهى است.
---------------------------------------
1. ر. ك: بقره / 246، نساء / 38، 142، انفال / 47، ماعون / 6.
2. ر. ك: نساء / 124، نحل / 97، اسراء / 19، طه / 112، انبياء / 94، غافر / 40، انعام / 52، كهف / 28، روم / 38، بقره / 207، 265، نساء / 114، الليل / 20.
نظرات شما عزیزان: