ترا نديده پسنديده ام خدا را شكر
چنين پسند به هر ديده تري نرسد
به ديدن آمده بودم امام نداد بكاء
برات رؤيت روي تو سر سري نرسد
در ره عشق تو آن کو که زند گام ز صدق
هست معلوم که گلگون بود آخر کفنش
شود اينكه از ترحم دمي اي سحاب رحمت
من خشك لب هم آخر ز تو تر كنم گلوئي
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سوی شما ایها العزیز
جان را گرفتهام به سردست و آمدم
از کوره راههای بلا ایها العزیز
نظرات شما عزیزان: