امام سجاد(علیه السلام) و یاد امام حسین(علیه السلام)
نقش امام سجاد(علیه السلام) در زنده نگه داشتن نهضت امام حسین(علیه السلام) چگونه بود؟
امام زین العابدین(علیه السلام) از نیرومندترین عوامل جاودانه ساختن انقلاب حسینی و تأثیرگذاری آن بر عواطف و احساسات جامعه به شمار می رود و این، به خاطر موضع گیری های آن حضرت است که تاریخ در دنیای شجاعت ها و قهرمانی ها، نظیری برای آن سراغ ندارد و یکی از زیباترین اسناد سیاسی در اسلام، سخنرانی آن بزرگوار در دربار یزید است.
«امام زین العابدین(علیه السلام) در صحنه زندگی اسلامی به سان پرنورترین چراغ سیاسی که تاریخ اسلامی آن را می شناسد، ظاهر شد و در حالی که در بند بیماری و اسارت بود، با مهارتی فراوان، توانست آرمان های انقلاب پدرش امام حسین(علیه السلام) را منتشر سازد و ارزش های اصلی این انقلاب را با شیوه ای روشن و در نهایت مهارت، اصالت و نوآوری، به نمایش بگذارد»[1] ازاینرو آن حضرت نسبت به این واقعه حساس تاریخ شیعه، مسئولیت خاصی احساس می کرد و خود را موظف می دانست که با یادآوری های فراوان و پی در پی، این حادثه تحرک زا و انقلاب خیز را در تاریخ ثبت کند؛ تا همواره منشأ الهام رشادت و روشنگر راه آزادی خواهان و حق طلبان باشد. این در حالی بود که دستگاه حاکم به شدت علاقه مند بود که واقعه عاشورا به عنوان قیامی برضد خلیفه رسول خد(ص)، قلمداد شود که سرکوبی آن، حق و وظیفه خلیفه و دستگاه خلافت بوده است و چون در این جهت ناکام ماند، بنا بر محو و به فراموشی سپردن آن واقعه گذاشت. امام سجاد(علیه السلام) نیز که اهمیت این حادثه را در رسوا سازی حکام جور می دانست، تا آخر عمر شریفش، برای زنده نگهداشتن یاد این جهاد مقدس، با در پیش گرفتن روش های مختلف کوشید. آن بزرگوار بارها داستان قومی از بنی اسرائیل را که حرمت حکم روز شنبه را شکستند و به صید ماهی پرداختند و به کیفر این گناه مسخ شدند، حکایت می کرد و در آخر می فرمود: «خداوند، آن قوم را به خاطر صید ماهی مسخ کرد؛ پس چگونه می بینی نزد خدا حال قومی را که اولاد رسول خد(ص) را کشتند و حریمش را شکستند»[2]
و در پاسخ به ایرادی که بر گریه های مداوم حضرت گرفتند، می فرمود: «یعقوب برای یوسف، با این که نمی دانست حتماً مرده است، آن قدر گریه کرد که چشمانش سفید گردید؛ اما من به چشمان خود دیدم که چگونه شانزده تن از اهل بیت(علیهم السلام) به شهادت رسیدند. چگونه می توانم گریه نکنم»؟[3]
بدین ترتیب، گریه امام نیز خود به خود موجب شد تا در موارد زیادی مردم نسبت به واقعه کربلا، هشیار شوند و علاوه بر این، امام خود وقایع کربلا را در موارد متعدد، نقل می فرمود.[4]
مقابله و مبارزه با به فراموشی سپردن حادثه کربلا با گریه و ذکر مصائب اهل بیت(علیهم السلام)، از همان آغاز ورود امام به مدینه، آغاز شد؛ تا مردم با اشک و اندوه، از او استقبال کنند و او از این عواطف برای انتشار گزارش های کربلا، بهره ببرد و این رویدادها را در دل ها متمرکز سازد؛ تا تردیدها و انکارهای دشمنان و گذشت زمان، آنها را محو نکند؛ چنان که بسیاری از وقایع و رویدادها بر اثر گذشت زمان، از بین رفته، از خاطره ها محو شده اند.[5]
هرچند ممکن است برخی گریه را دلیلی بر درماندگی و ناتوانی و شکست بهشمار می آورند اما گریه می تواند نشانه شدت محبت به خوبی ها و فریاد بلند مظلومیت در برابر ستمگران و اعتراض در برابر آنان باشد و کمترین چیزی که امام سجاد(علیه السلام) با گریه از خود بروز می داد، آن است که مردم و افکار عمومی درباره عوامل گریه، پرسوجو می کنند. تمامی این امور، زمانی شدت می یابند که گریهکننده، شخصیتی بزرگوار و بلندآوازه باشد؛ به ویژه زمانیکه گریه، بسیار فراوان و بهطور دائم، جریان داشته باشد؛ چنانکه امام زین العابدین(علیه السلام) اینگونه بود؛ تا آنجا که از زمره گریه کنندگان جهان به شمار آمد و پس از آدم، یعقوب، یوسف و جده اش فاطمه زهرا(سلام الله علیه) پنجمین گریه کننده بود.
وقتی مردم، امام زین العابدین(علیه السلام) را می دیدند که شب و روز اشک می ریزد و همواره از حسین شهید و مصیبت هایش یاد می کند، از خود می پرسیدند: این همه گریه و اندوه چرا؟ سیلاب اشک و اندوه همیشگی چرا؟ امام برای چه کسی می گرید؟ ازاینرو، گریه امام، سبب شد که یاد حادثه کربلا در دل ها جاودان شود و در خاطره ها زنده شود و اهداف این حادثه، همچنان در دل و وجدان تاریخ، زنده و پر تحرک باقی ماند و دشمنی و نفرت نسبت به قاتلان ستمگر شهیدان کربلا، انباشته شود.
امام از داستان کربلا، انگیزه ای برای مردم ایجاد کرد؛ تا آن را زنده نگه دارند و با قطرات اشک، آن را تقویت و با آب چشم ها آن را سیراب کنند. زیرا آن مصیبت، مصیبت، همه مردمانی است که در زندگی از کرامت برخوردارند یا چیزی را به نام کرامت، احساس می کنند.
امام سجاد(علیه السلام) مؤمنان را بر گریستن، تشویق می کرد و می فرمود: «هر مؤمنی که به خاطر کشته شدن حسین(علیه السلام) بگرید، تا بر گونه اش اشک روان شود، خداوند او را وارد حجره ای در بهشت می کند و او زمانی طولانی در آن جا به سر می برد. هر مؤمنی که بر اثر آزارهایی که از سوی دشمنان ما در دنیا بر ما وارد شده، از چشمانش اشک سرازیر شود، تا این که بر دو گونه او روان گردد، خداوند وی را در منزل صدق، وارد سازد»[6]
گریه، یکی از شیوه هایی بود که امام آن را ابزاری برای زنده کردن یاد کربلا قرار داد؛ البته ایشان شیوه های دیگری را نیز به کار گرفت مانند؛ ترویج زیارت امام حسین(علیه السلام)؛ ابوحمزه ثمالی گفته است: «من از علی بن الحسین(علیه السلام) درباره زیارت حسین(علیه السلام) پرسیدم؟ البته گریه و اعتراض امام به خاطر احساسات و یا انتقامجویی شخصی نبود؛ بلکه تعهد آن بزرگوار به احیای اندیشه ای بود که امام حسین(علیه السلام) به خاطر آن شهید شد.[7]
پی نوشت ها
______________________
[1]. قرشی، حیاه الامام زین العابدین، ج 1، ص 8.
[2]. طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 312.
[3]. مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص 239.
[4]. ن.ک: تاریخ الطبری، ج 5، ص 212، 96.
[5]. محمد رضا حسینی جلالی، پیشین، ص 72-73.
[6]. ثواب الاعمال، ص 83.
[7]. محمدرضا حسینی جلالی، پیشین، ص 208-211.
نظرات شما عزیزان: