نشان ولایت و جریان خاتم بخشی
اشاره
روز بیست و چهارم ذی الحجه در تاریخ اسلام، روزی بسیار مهم و سرنوشت ساز است، روزی است که بر اثر یک حادثه کوچک، ولی بسیار عظیم و دارای اهمیت، یکی از آیات الهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. در اثر نزول همین آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله پرده از یک مسئله بسیار مهم برداشت و جریان خاتم بخشی علی علیه السلام را به اطلاع مردم رساند.
آیه ای که نازل شد، آیه ولایت بود و خبر مهم، اعلام ولایت و جانشینی امیرمؤمنان علیه السلام بود، که پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی پروردگار، از این واقعیت خبر داد و پرده برداشت.
خاتم بخشی امیرمؤمنان علیه السلام
«انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون»(1)؛ ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند ؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.
از سدّی، مجاهد، حسن، اعمش، عتبة بن ابی حکیم، غالب بن عبد الله، قیس بن الربیع، عبایة بن الربعی، ابن عباس، ابوذر، عبید الله بن عمر بن علی بن ابی طالب، انس، عمار، عبد الله بن سلام و جابر بن عبد الله انصاری چنین روایت کرده اند که: روزی گدایی به مسجد پیامبر آمد و از مردم تقاضای کمک کرد، امّا هر چه درخواست کرد، کسی به او کمک نکرد. او که از کمک مردم مایوس گشته بود، رو به سوی آسمان کرد و اظهار داشت: خدایا! من به مسجد پیامبرت آمدم و از مردم تقاضای کمک کردم، امّا کسی به من کمک نکرد. امیرمؤمنان علیه السلام با دست خود به او اشاره نمود. او نیز به طرف علی علیه السلام رفته و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد و از مسجد خارج شد. این جا بود که آیه ولایت توسط جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و آله برای پیدا کردن مصداق واقعی آیه شریفه، با جمعی از یاران خود به مسجد آمد. آن ها گدایی را دیدند که از درب مسجد بیرون می آید.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا کسی چیزی به تو داد؟ گدا گفت: آری. آن حضرت پرسید: چه چیزی داد؟ فقیر گفت: این انگشتر را. آن حضرت فرمود: چه کسی این را به تو داد؟ گدا گفت: آن که در حال نماز است. و به امیرمؤمنان علیه السلام اشاره کرد. آن حضرت فرمود: در چه حالتی بود؟ گدا گفت: در حال رکوع.
پیامبر صلی الله علیه و آله که می دید نشانه های آیه، به خوبی بر علیّ بن ابی طالب علیه السلام انطباق پیدا کرده است، بی درنگ تکبیر گفت و اهل مسجد به دنبال تکبیر پیامبر، تکبیر گفتند.
حسان بن ثابت (شاعر معروف زمان پیامبر) که شاهد گفتار و خوشحالی پیامبر صلی الله علیه و آله بود، بلافاصله این صحنه را در چند بیت به نظم در آورد. ترجمه اشعار او چنین است:
ای ابا الحسن! جان من و جان هر آن که دیر یا زود به هدایت و ایمان روی می آورد، به فدای تو باد! این تویی که در حال رکوع زکات خود را پرداختی. ای بهترین رکوع کننده! جان ها فدایت باد. خداوند در باره تو بهترین نوع ولایت را نازل کرد و آن را در کتاب آسمانی ثبت گردانید.(2)
خاتم بخشی علی علیه السلام به روایت جابر انصاری
جابر بن عبد الله انصاری می گوید: در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که مرد عربی با لباس های کهنه و با حالت پریشانی ـ که فقر و بیچارگی از میان دو چشمش کاملاً آشکار بود.ـ وارد شد. وقتی که نگاه مرد به پیامبر صلی الله علیه و آله افتاد، گفت: به سوی تو آمدم، در حالی که دخترکم سخت به گریه افتاده و مادر کودک از این حالت نگران کننده مات و حیران است. همچنین خواهر و دو دختر و مادر سالخورده ای را پشت سر گذارده ام؛ نزدیک است از فقر و بیچارگی، عقل خود را از دست بدهم.
بدان که فقر و ذلت و پریشانی مرا فراگرفته است، به گونه ای که نه چیز تلخی نزد من یافت می شود و نه چیز شیرینی. هیچ منتهی و مقصودی نیست مگر به سوی تو. قرار بندگان به کجا خواهد بود، جز به سوی پیامبران.
هنگامی که پیامبر سخن مرد عرب را شنید، به شدت گریست. سپس رو به یاران کرد و فرمود: ای گروه مسلمانان! خداوند پاداشی را به سوی شما فرستاده است. خداوند غرفه ها و منازلی را به عنوان پاداش قرار داده است همانند منزل حضرت ابراهیم خلیل الرحمان. پس چه کسی از شما با این فقیر مواسات می کند؟ کسی جواب پیامبر را نداد، امّا علی علیه السلام ـ که طبق عادت همیشگی خود در گوشه ای از مسجد مشغول نماز نافله بود.ـ بادست به مرد فقیر اشاره نمود تا به نزد او برود. مرد عرب همین که به نزد حضرت علی علیه السلام رفت، وی دست خود را دراز کرد تا انگشتر را از دستش بیرون آورد. او نیز چنین کرد و پس از درود فرستادن بر پیامبر، گفت: تویی آن مولایی که امید می رود از طرف خدا دین را در دنیا به پاداری... . در همان حال، جبرئیل برپیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد وگفت: سلام برتو ای محمد! خدای علیّ اعلی به تو سلام می رساند و می فرماید: این آیه را بخوان: «انما ولیکم الله و رسوله...»پیامبر صلی الله علیه و آله از جای برخاست و فرمود: ای گروه مسلمانان! امروز چه کسی از شما کار خوبی انجام داده است که خداوند او را ولیّ هر مؤمنی قرار داده است؟ گفتند: ای رسول خدا! کسی را جز عموزاده ات ـ علی ـ سراغ نداریم که کار خیری انجام داده باشد. این جا بود که پیامبر آیه ولایت را بر آن ها تلاوت کرد. باشنیدن این آیه، حاضران نیز بر آن مرد عرب انفاق کردند. او که از انفاق علی علیه السلام به شدت خوشحال به نظر می رسید، در حالی که از مسجد بیرون می رفت، زیر لب این اشعار را زمزمه می کرد:
من بنده و غلام آن پنج تنی هستم که سوره آل طه و هل أتی درباره شان نازل گشت. پس به دقت بنگرید، تا خبر آن برای شما روشن گردد.
همچنین سوره های طواسین و حوامیم و زمر در مقام و منزلتشان نازل شده است. من غلام و بنده آن ها و دشمن کسی هستم که به آن ها کفر بورزد.(3)
فخر و مباهات خدا به امیرمؤمنان علیه السلام
در چند مورد، خدای متعال نزد فرشتگان به امیرمؤمنان علیه السلام مباهات می کند. ابن شهر آشوب از کتاب ابوبکر شیرازی نقل کرده است: وقتی که سائل انگشتر را از دست علی علیه السلام بیرون آورد، برای آن حضرت دعا کرد و رفت. خداوند در برابر این اخلاص و ارادتی که علی علیه السلام نسبت به خدای خویش ابراز کرد، نزد فرشتگان به آن حضرت مباهات کرد و فرمود: «ملائکتی اما ترون عبدی جسده فی عبادتی و قلبه معلق عندی و هو یتصدق بماله طلبا لرضای اشهدکم انی رضیت عنه و عن خلفه یعنی ذریّته»؛(4) فرشتگانم! آیا به بنده ام نگاه نمی کنید که چگونه بدنش در عبادتم و قلبش در اختیار من می باشد و در همان حال، برای خشنودی من با مال خود انفاق می کند و صدقه می دهد؟ شما را شاهد می گیرم که من از او و فرزندانش راضی هستم.
خاتم بخشی و پرسش ها :
اینک با طرح چند پرسش پیرامون همین ماجرا، به تبیین برخی ابهامات می پردازیم.
1 ـ آیا آیه شریفه به فرد خاصی نظر دارد؟ آیا مراد از مؤمنین در آیه مبارکه، فرد خاصی است؟
پاسخ: فیض کاشانی می نویسد:
بنابر اخبار بسیار زیادی که از عامه و خاصه نقل شده، آیه درباره علی علیه السلام نازل شده است. بنابر نقل «مجمع البیان»، همه مفسران بر این باورند که آیه درباره حضرت علی علیه السلام نازل شده است(5)
2 ـ آیا فقط حضرت علی علیه السلام مصداق آیه است؟
پاسخ: فیض می فرماید: بین امت اسلامی خلافی نیست که در آن روز، احدی در حال رکوع، زکات پرداخت نکرده بود؛ جز یک نفر(6) که همان علی بن ابی طالب علیه السلام است.
3 ـ آیا سنّی ها به خاتم بخشی اشاره کرده اند؟
پاسخ: گفته شد که همه مفسران برآنند که علی علیه السلام انگشتر خود را در حال نماز به گدا داد. از گفته ابن شهرآشوب برمی آید که همه مفسران، اعم از شیعه و سنی، بدان مسئله اشاره کرده اند. چنانچه فرمود: ثعلبی، ماوردی، قشیری، قزوینی، رازی، نیشابوری، فلکی و طبری در تفاسیر خود آن را ذکر کرده اند. همچنین ابن البیع در کتاب معرفة اصول الحدیث، سمعانی در فضایل الصحابه، سلمان بن احمد در معجم اوسط، ابو بکر بیهقی در مصنف، نظری در خصایص(7) و ده ها مفسّیر و محدّث دیگر در کتاب های خود به آن اشاره کرده اند. با این بیان، گفته امثال ابن تیمیه که مدعی شده اند: «علما اجماع دارند که روایت ساختگی است.» سست و بی پایه است و به فرموده علامه طباطبائی، ادعای ابن تیمیه یکی از ادعاهای عجیب است. (8)
4 ـ انفاق امیرمؤمنان علیه السلام در چه حالی بود؟
پاسخ: آیه به صراحت بیان می کند که انفاق علی علیه السلام در حال رکوع بود: «سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر و آن ها که ایمان آورده اند، همان ها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.»(9) تمام مفسران و راویان نیز اتفاق نظر دارند که این انفاق در وقتی صورت گرفت که علی علیه السلام در حال رکوع بود.
5 ـ این انفاق در چه نمازی صورت گرفت؟
پاسخ: برخی از ابوذر نقل کرده اند که جریان خاتم بخشی در نماز ظهر واقع شده بود.(10)
نظر برخی این است که وقوع این ماجرا در نافله ظهر بود.(11)
6 ـ آیا در آن زمان ، پیامبر در مسجد حضور داشت؟
برخی بر آنند که پیامبر در زمان انفاق، در مسجد نبود. استدلال آنان این است: هنگامی که عده ای همراه عبد الله بن سلام به حضور پیامبر رسیدند و از دوری منزل خود به مسجد شکوه کردند، آیه ولایت بر پیامبر نازل گردید.(12)
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: گروهی از یهودیان، از جمله عبد الله بن سلام، اسید بن ثعلبه، بنیامین، سلام و ابن صوریا مسلمان شدند و خدمت پیامبر آمدند و عرضه داشتند: ای رسول خدا! حضرت موسی، یوشع بن نون را وصی خود قرار داد. پس وصی و جانشین شما کیست؟ در این هنگام، این آیه نازل شد. پیامبر فرمود: برخیزید. همه از جای برخاسته، به همراه پیامبر به مسجد رفتند و سائلی را دیدند که از درب مسجد در حال خارج شدن بود. پیامبر به وی فرمود: ای سائل! کسی چیزی به تو نداد؟ گفت: این انگشتر را به من داد. آن حضرت فرمود: چه کسی این را به تو داد؟ گفت: آن مردی که در حال نماز است. آن حضرت فرمود: در چه حالتی بود؟ گفت: در حال رکوع. این جا بود که پیامبر تکبیر گفت. مسلمانان حاضر در مسجد نیز با شنیدن تکبیر پیامبر، تکبیر گفتند. در این هنگام ، پیامبر فرمود: بدانید که پس از من، علی بن الی طالب علیه السلام ولی شما است. آنان نیز در پاسخ پیامبر گفتند: ما نیز خدا را به عنوان پروردگار، اسلام را به عنوان دین، محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری و علی را به ولایت و جانشینی پیامبر قبول کردیم.(13)
از برخی روایات چنین بر می آید که پیامبر صلی الله علیه و آله زمان انفاق، در مسجد حضور داشت و در حال نماز بود. سائل از این که درخواست کمک از مسلمانان کرده بود و کسی به او کمک نکرده بود، رو به سوی آسمان برد و اظهار داشت: خدایا! تو شاهد باش که من در مسجد پیامبر از مردم کمک خواستم امّا کسی چیزی به من نداد. علی علیه السلام که در حال رکوع بود، به دست راست خود اشاره نمود و سائل نزد علی علیه السلام رفت و انگشتر را از دستش بیرون آورد. همین که پیامبر از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بالا برد و فرمود: خدایا! برادرم، موسی بن عمران از تو درخواستی کرد و گفت: «رب اشرح لی صدری»(14)، دعایش را مستجاب کردی و به او فرمودی: «سنشدّ عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما»(15)؛ به زودی بازوان تو را به وسیله برادرت محکم و نیرومند می کنیم و برای شما سلطه و برتری قرار می دهیم و به برکت آیات ما، بر شما دست نمی یابند. خدایا! من پیامبر و برگزیده تو هستم. خدایا! سینه مرا گشاده کن و کار مرا آسان گردان و وزیری را از خاندانم برای من قرار ده که پشتم را به وسیله او محکم کنم و نیرومند گردم.
هنوز دعای پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل بر آن حضرت نازل گشت و گفت: یا محمد! بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: این آیه را بخوان: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون.»(16)
بنابر روایت فوق، حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمان انفاق، در مسجد حضور داشت. از روایت استفاده نمی شود که انفاق در نماز جماعت بوده است؛ زیرا ممکن است انفاق در نماز نافله رخ داده باشد و پیامبر پس از برگزاری نماز جماعت دست به دعا برداشته باشد. بسیار بعید است که فرد نیازمند در حالی که تمام صفوف برای جماعت برپا شده بود، از بین صفوف حرکت کند، از مردم کمک مالی بطلبد و انگشتر را از دست حضرت علی علیه السلام خارج کند. پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام در حال خواندن نماز نافله بودند و برخی مسلمانان نیز در انتظار به پاشدن نماز ظهر و برخی دیگر در حال خواندن نافله بودند که سائل بین نماز گزاران رفته و درخواست کمک کرد.
7 ـ بهای انگشتر !
علامه طریحی می نویسد: امام صادق روایت فرمود: وزن حلقه انگشتری که علی علیه السلام به سائل انفاق کرد، چهار مثقال بود و وزن نگین که یاقوتی سرخ بود، پنج مثقال بود و بهای آن با مالیات شام برابری می کرد. خراج شام برابر بود با ششصد بار شتر نقره و چهار بار شتر طلا.(17)
مگر ممکن است که چنین انگشتر با قیمتی در آن زمان پیدا شود؟ حضرت علی علیه السلام انگشتر را از کجا به دست آورده بود؟ آیا چنین انگشتر با قیمتی با زهد و بی رغبتی آن حضرت نسبت به دنیا تنافی ندارد؟
پاسخ: اولاً: بسیاری بر این عقیده هستند که انگشتری که آن حضرت صدقه داد، انگشتری معمولی بود.
ثانیا: انگشتر جزو وسایل شخصیِ طرار بن حران بود که در جنگ به دست علی بن ابی طالب علیه السلام کشته شد. امیرمؤمنان انگشتر را از دست او بیرون آورد و همراه غنایمی که از آن جنگ به دست آورده بود، به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله برد و پیامبر به عنوان تقدیر و ارج نهادن به عمل خالصانه اش، انگشتر را به او هدیه کرد.(18) خداوند نیز برای آزمایش علی علیه السلام ونشان دادن روش زاهدانه او که حاضر است گرانبهاترین چیز را در راه خدا بدهد، سائلی را به مسجد فرستاد و با یک زمینه سازی، آن حضرت را به عنوان رهبر و جانشین پس از پیامبر به جامعه اسلامی معرفی کرد.
8 ـ آیا این گونه انفاق با حالات عرفانی علی علیه السلام منافات ندارد؟
حضرت علی علیه السلام هنگام نماز، غرق در عبادت بود و هیچ توجهی به غیر از خدا نداشت. تیری در جنگ صفین در پای حضرت علی علیه السلام فرو رفت و به دستور امام حسن علیه السلام ، تیر را در زمانی که حضرت علی علیه السلام در حال عبادت و خلوت با خدا بود، از پای وی بیرون آوردند.(19)
پاسخ: اولاً: نماز و عبادت علی علیه السلام و هم انفاق و تصدّق او برای خدا بود. چه مانعی دارد که علی علیه السلام غرق نماز باشد و صدای سائل به گوشش برسد و برای رضای خدا، در وسط نماز انفاق کند. علاوه بر آن، خداوند مقدّر کرده بود که چنین اتفاقی رخ دهد، تا آیه ولایت نازل شود و جانشینی حضرت علی علیه السلام به خلافت، به گوش همه مردم برسد.
ثانیا: حالات عرفانی معصومین علیهم السلام با هم فرق می کند. آن ها در نماز همیشه یک سان نبوده اند. گاهی معصومین علیهم السلام چنان غرق در عبادت بودند که اصلاً توجهی به این عالم نداشتند، همانند برخی حالات امیرمؤمنان علیه السلام و امام سجاد علیه السلام و گاهی هم با حفظ حضور قلب، به عالم ماده نیز توجه داشته اند. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نماز جماعت را زودتر از سایر روزها به پایان رساند. برخی علت این کار را جویا شدند. آن حضرت فرمود: آیا گریه کودک را نشنیدید؟ من نماز را زودتر از روزهای دیگر به پایان رساندم تا (مادر) بچه اش را ساکت کند.(20)
9 ـ واکنش یاران در برابر جانشینی علی علیه السلام ؟
عکس العمل یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در برابر جانشینی حضرت علی علیه السلام متفاوت بود. برخی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار خوشحالی کردند و رضایت کامل خودشان از این جانشینی را اعلام داشتند.(21)
عمر گفت: به خدا قسم! من چهل انگشتر را در حال رکوع صدقه دادم، تا چیزی که درباره علی علیه السلام نازل شد، درباره من هم نازل شود، امّا چیزی نیامد.(22)
گروهی از نزول آیه ولایت و تعیین جانشینی علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله سخت برآشفته و عصبانی شدند. آن ها در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله جمع شدند و به گفت و گو با یک دیگر پرداختند. برخی اظهار داشتند: اگر نسبت به این آیه کفر بورزیم، لازمه اش این است که به تمام آیات الهی کافر شویم و اگر ایمان بیاوریم، ذلّتی بالاتر از این نیست که علی بر ما مسلّط شود. ما می دانیم که محمد صلی الله علیه و آله در هر چه می گوید، راستگو است. ما از او و گفتارش پیروی می کنیم، ولی از دستوری که درباره علی داده است، هرگز اطاعت نخواهیم کرد.(23)
10 ـ آیا خاتم بخشی حضرت علی علیه السلام فعل کثیر ـ که مبطل نماز است ـ نیست؟
پاسخ: اولاً: این مقدار از حرکات (اشاره با دست و نشان دادن انگشتر به سائل) را کسی فعل کثیر نمی گوید، تا جزو مبطلات نماز شمرده شود.
ثانیا: فقیهان برای عدم بطلان فعل قلیل در حال نماز، به خاتم بخشی علی علیه السلام در نماز استناد جسته اند و گفته اند: «فعل قلیل در نماز مبطل نیست، به دلیل کاری که علی علیه السلام انجام داد.» نیز با استناد به آن گفته اند: «پرداخت زکات در حال نماز، جایز است.»(24)
ثالثا: خداوند به عنوان تقدیر و ارج نهادن به کار ارزشمند بنده صالح خود، او را راکع و نمازگزار خطاب کرده است. چگونه خداوند به کسی که نمازش باطل است، راکع خطاب می کند و از او تشکر می نماید؟!
نویسنده : محمد جواد طبسی
--------------------پی نوشت ها :---------------------
1 ـ سوره مائده، آیه 55.
2 ـ مجمع البیان، ج 3، ص 325 و تفسیر المیزان، ج 6، ص 23. مرحوم شیخ عباس قمی در سفینة البحار، ج 1، ص 378، اشعار دیگری از حسان در این باره نقل کرده است.
3 ـ الدر الثمین، ص 20.
4 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 4.
5 و 6 ـ تفسیر صافی، ج 1، ص 451.
7 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 3.
8 ـ تفسیر المیزان، ج 6، ص 25.
9 ـ سوره مائده، آیه 55.
10 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 4.
11 ـ همان.
12 ـ همان. سفینة البحار، ج 1، ص 378.
13 ـ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 647 و الدرالثمین، ص 17 .
14 ـ سوره طه، آیه 25.
15 ـ سوره قصص، آیه 35.
16 ـ سوره مائده، آیه 55.
17 و 18 ـ مجمع البحرین، ص 92.
19 ـ منتهی الامال، ج 1، ص 150.
20 ـ بحار الانوار، ج 88، ص 93.
21 ـ در روایتی آمده است که عبد الله بن سلام گفت: یا رسول الله! من دیدم که علی(ع) انگشتر خود را در حال رکوع به فقیر داد، پس ما از او تبعیت می کنیم. (مجمع البیان، ص 3، ص 325.)
22 ـ طیبات، ص 12.
23 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص4.
24 ـ مجمع البیان، ج 3، ص 327.
نظرات شما عزیزان: