«من پیروزم و نامم خجسته است و از نزد خدا مى آیم و خواهان نیك بختى هستم و با تندرستى و گوارایى وارد شده ام و سال نو را همراه آورده ام!»
«نوروز» بزرگترین جشن ملى ایرانیان، سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آریایى هاى ساكن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند. برخى پژوهشگران، ریشه تاریخى این جشن را به «جمشید پیشدادى» نسبت مى دهند و نوروز را «نوروز جمشیدى» مى خوانند. این گروه معتقدند كه جمشید شاه بعد از یك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یك روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى از وى بدیدند جشن گرفتند و آن روز را «نوروز» خواندند.
فردوسى شاعر بزرگ پارسى گوى نیز در شاهنامه پیدایش نوروز را به جمشیدشاه نسبت مى دهد:
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روى زمین
بزرگان به شادى بیاراستند
مى و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
اما عاملى كه «نوروز» را از دیگر جشن هاى ایران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، «فلسفه وجودى نوروز» است : زایش و نوشدنى كه همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مى شود.
دكتر میرزایى جامعه شناس در این باره مى گوید: «یكى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشن ها و آیین هاى گروهى است، گردهم آمدن هایى كه به نیت نیایش و شكرگزارى و یا سرور و شادمانى شكل مى گیرند. برهمین اساس جشن ها و آیین هاى جامعه ایران را هم مى توان به سه گروه عمده تقسیم بندى كرد: جشن ها و مناسبت هاى دینى و مذهبى - جشن هاى ملى و قهرمانى و جشن هاى باستانى و اسطوره اى. جامعه ایران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نیرو دهنده به روان انسان، توجه ویژه اى داشتند. آنها براساس آیین زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان، مهرگان، سده و اسپندگان ( اسفندگان) را همراه با شادى و سرور و نیایش برگزار مى كردند. در این بین نوروز بنا به اصل تازگى بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند. گرچه با توجه به قانون تغییر پدیده هاى فرهنگى، نوروز هم ناگزیر نسبت به گذشته با دگرگونى هایى همراه است.»
به هرحال در آیین هاى باستانى ایران براى هر جشن «خوانى» گسترده مى شد كه داراى انواع خوراكى ها بود. خوان نوروزى «هفت سین» نام داشت و مى بایست از بقیه خوان ها رنگین تر باشد. این سفره معمولاً چند ساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمین چیده مى شد. همچنین میزدپان(MAYZADPAN) به منظور پخش كردن خوراكى ها در كنار سفره گماشته مى شد. این خوان نوروزى بر پایه عدد مقدس هفت بنا شده بود. توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: «تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سال هاى دور باز مى گردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت براى این كه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پیش از زرتشت براى انسان عزیز بوده و در آیین هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون دیده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و... » همچنین اسناد تاریخى از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا(به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیك )، اردیبهشت (پاكى و راستى )، شهریور (شهریارى آرزو شده با كشور جاودانى )، سپندارمزد (عشق و پارسایى )، خرداد (رسایى و كمال ) و امرداد (نگهبان گیاهان).
اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است كه «هفت سین» نخست «هفت شین» بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است.
شمع، شراب ، شیرینى، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشكیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در این باره مى گوید: در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى گذاشتند كه به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در كنار بقیه شین هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتى كه مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى كردند كه سنت ها و آیین هاى باستانى خود را هم حفظ كنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه «سركه» مى شد انتخاب كردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداكرد.»
البته در این باره تعابیر مختلفى وجوددارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانیان، قاب هاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس كائولین، از چین به ایران وارد مى شد. یكى از كالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرف هایى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند «چینى» نام گذارى شد و به گویشى دیگر به شكل سینى و به صورت معرب «سینى» در ایران رواج یافتند. به هر روى خوراكى هاى خاصى بر سفره هفت سین مى نشینند كه عبارت اند از: سیب، سركه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه)
خوراكى هایى كه به نیت هاى گوناگون انتخاب شده اند:
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
سیب : هم نماد بارورى است و زایش. در گذشته سیب را در خم هاى ویژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند. مى گویند كه سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت كه اغلب درویشى سیبى را از وسط نصف مى كرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. عده اى عقیده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است!
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است.
در گذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده - كه شمار مقدس برج هاست - در قاب هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان در كاخ پادشاهان 20 روز پیش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هر یك از آنها یكى از غلات را مى كاشتند و خوب روییدن هر یك را به فال نیك مى گرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در آن سال پربار خواهد بود. در روز ششم فروردین آنها را مى چیدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند. سماق و سیر نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: در این میان «تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. «آینه» نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. «آب و ماهى» نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفند ماه بر سفره گذاشته مى شود.
و «سكه» كه نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت بركت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشك، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست. «كتاب مقدس» هم یكى از پایه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هر خانواده اى به تناسب مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مى گذارد.
چنانچه مسلمانان «قرآن»، زرتشتیان «اوستا» و كلیمیان «تورات» را بر بالاى سفره هایشان جاى مى دهند. بر سر سفره زرتشتیان در كنار اسپند و سنجد، « آویشن» هم دیده مى شود كه به گفته موبد فیروزگرى خاصیت ضدعفونى كننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبرك بر سر سفره گذاشته مى شود.
در هر صورت او پیروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مى آید و خواهان نیك بختى است و با تندرستى و گوارایى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است!
پی نوشت:
1 - نخبه الدهر، دمشقى.
-----------------------------
منبع: تبیان
نظرات شما عزیزان: