در سوگ یار (1)
علی علیه السلام پس از به خاک سپاری یار دیرینه و همراه روزگار خوشی ها
و تلخی های خود، در کنار تربت آن عزیز، با رسول خدا چنین درد دل کرد:
«السلام علیک یا رسول الله عنی .
والسلام علیک عن ابنتک و زائرتک والبائتة فی الثری
ببقعتک والمختار الله لها سرعة اللحاق بک .
قل یا رسول الله عن صفیتک صبری وعفا عن سیدة نساء العالمین تجلدی .
الا ان لی فی التاسی بسنتک فی فرقتک موضع تعز فلقد وسدتک فی ملحودة قبرک
وماضت نفسک بین نحری وصدری .
بلی وفی کتاب الله [لی] انعم القبول «انا لله وانا الیه راجعون »
قد استرجعت الودیعة واخذت الرهینة واخلست الزهراء فما اقبح الخضراء والغبراء،
اما حزنی فسرمد واما لیلی فمسهد .
وهم لا یبرح من قلبی او یختار الله لی دارک التی انت فیها مقیم . کمد مقیح و هم مهیج .
سرعان ما فرق بیننا والی الله اشکو وستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها .
فاحفها السؤال والستخبرها الحال . فکم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد الی بثه سبیلا .
وستقول ویحکم الله وهو خیر الحاکمین .
سلام مودع لا قال ولا سئم . فان انصرف فلا عن ملالة وان اقم فلا عن سوء ظن بما
وعد الله الصابرین . واها واها والصبر ایمن واجمل .
ولولا غلبة المستولین لجعلت المقام واللبث لزاما معکوفا ولاعولت اعوال الثکلی علی
جلیل الرزیة . فبعین الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع ارثها ولم یتباعد العهد ولم
یخلف منک الذکر والی الله یا رسول الله المشتکی وفیک یا رسول الله احسن العزاء .
صلی الله علیک و علیها السلام والرضوان;
علی علیه السلام پس از به خاک سپاری یار دیرینه و همراه روزگار خوشی ها
و تلخی های خود، در کنار تربت آن عزیز، با رسول خدا چنین درد دل کرد:
«السلام علیک یا رسول الله عنی .
والسلام علیک عن ابنتک و زائرتک والبائتة فی الثری
ببقعتک والمختار الله لها سرعة اللحاق بک .
قل یا رسول الله عن صفیتک صبری وعفا عن سیدة نساء العالمین تجلدی .
الا ان لی فی التاسی بسنتک فی فرقتک موضع تعز فلقد وسدتک فی ملحودة قبرک
وماضت نفسک بین نحری وصدری .
بلی وفی کتاب الله [لی] انعم القبول «انا لله وانا الیه راجعون »
قد استرجعت الودیعة واخذت الرهینة واخلست الزهراء فما اقبح الخضراء والغبراء،
اما حزنی فسرمد واما لیلی فمسهد .
وهم لا یبرح من قلبی او یختار الله لی دارک التی انت فیها مقیم . کمد مقیح و هم مهیج .
سرعان ما فرق بیننا والی الله اشکو وستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها .
فاحفها السؤال والستخبرها الحال . فکم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد الی بثه سبیلا .
وستقول ویحکم الله وهو خیر الحاکمین .
سلام مودع لا قال ولا سئم . فان انصرف فلا عن ملالة وان اقم فلا عن سوء ظن بما
وعد الله الصابرین . واها واها والصبر ایمن واجمل .
ولولا غلبة المستولین لجعلت المقام واللبث لزاما معکوفا ولاعولت اعوال الثکلی علی
جلیل الرزیة . فبعین الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع ارثها ولم یتباعد العهد ولم
یخلف منک الذکر والی الله یا رسول الله المشتکی وفیک یا رسول الله احسن العزاء .
صلی الله علیک و علیها السلام والرضوان;
در سوگ یار (2)
ای پیغمبر خدا! از من و از دخترت که به دیدن تو آمده و در کنار تو زیر
خاک خفته است، بر تو درود باد!
همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را اختیار کرد .
خاک خفته است، بر تو درود باد!
همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را اختیار کرد .
ای رسول خدا!
پس از دختر برگزیده ات شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتن داری من به
خاطر سیده زنان جهان از دست رفته است .
اما برای من پیروی از سنت تو [که همان صبر باشد]
در جدایی تو موجب تسلیت است
[ . ای پیامبر خدا!] تو را به دست خود در دل خاک سپردم!
و تو بر روی سینه من جان دادی!
آری، قرآن خبر داده است که همه از خدائیم و به سوی او باز می گردیم .
اکنون امانت به صاحبش رسید، و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت
[ . پس از او] آسمان و زمین زشت می نماید و هیچگاه اندوه دلم نمی گشاید
و شبم بی خواب است و غم از دلم نمی رود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند .
[مرگ زهرا] ضربتی بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید،
چه زودجمع ما به پریشانی کشیده شد .
شکایت [خود را] به خدا می برم و دخترت خواهد گفت که امتت
پس از تو با وی چه ستم ها کردند .
آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو .
تا سر دل بر تو گشاید و خونی که خورده است بیرون آید .
او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است
[میان او و ستمکاران داوری] نماید .
در جدایی تو موجب تسلیت است
[ . ای پیامبر خدا!] تو را به دست خود در دل خاک سپردم!
و تو بر روی سینه من جان دادی!
آری، قرآن خبر داده است که همه از خدائیم و به سوی او باز می گردیم .
اکنون امانت به صاحبش رسید، و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت
[ . پس از او] آسمان و زمین زشت می نماید و هیچگاه اندوه دلم نمی گشاید
و شبم بی خواب است و غم از دلم نمی رود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند .
[مرگ زهرا] ضربتی بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید،
چه زودجمع ما به پریشانی کشیده شد .
شکایت [خود را] به خدا می برم و دخترت خواهد گفت که امتت
پس از تو با وی چه ستم ها کردند .
آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو .
تا سر دل بر تو گشاید و خونی که خورده است بیرون آید .
او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است
[میان او و ستمکاران داوری] نماید .
اگر می ورم ملول [و خسته جان] نیستم و اگر می مانم به وعده خدا بد گمان نیستم،
به خاطر وعده ای که خداوند به شکیبایان داده است .
در انتظار پاداش می مانم که شکیبایی نیکوتر است .
اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می ماندم و در
این مصیبت بزرگ چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم می راندم .
خدا گواه است که دخترت پنهانی به خاک می رود و در حالی که هنوز
روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان ها نرفته، حق او برده می شود
و از میراث او منع می شود .
ای رسول خدا!
شکایت را به سوی خدا می برم و دل را به یاد تو خوش می دارم
، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه . (9) »
وقتی آن حضرت از دفن فاطمه 3 فراغت یافت بر سر قبر او ایستاد
و این دو بیت را انشاء کرد:
لکل اجتماع من خلیلین فرقة
وکل الذی دون الممات قلیل
وان افتقادی واحدا بعد واحد
دلیل علی ان لا یدوم خلیل (10)
«جمع هر دو دوست را پریشانی است و هر چیز جز مرگ ناچیز است .
اینکه من یکی را پس از دیگری از دست می دهم،
نشان آن است که هیچ دوستی جاوید نمی ماند .»
. . .
مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود
که روز محشر بدین پنج تن رسانم تن
بهین خلق و برادرش و دختر و دو پسر
محمد و علی و فاطمه حسین و حسن (11)
. . .
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا
تا داد من از دشمن اولاد پیمبر
بدهد بتمام ایزد دادار تعالی (12)
نظرات شما عزیزان: