امیدعشق

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

امیدعشق

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

امیدعشق

امیدعشق
به کجا می برد این امید ما را؟
به کجاها برد ما را؟

نشد این عاشقِ سرگشته صبور
نشد این مرغک پر بسته رها
به گجا می روم یارا؟ به کجا می برد ما را؟
ره این چاره ندانم به خدا به خدا
نشود دل نفسی از تو جدا به خدا
به هوایت همه جا در همه حال
به امیدی بگشایم شب و روز پر وبال
غمِ عشقت دلِ ما را؛غمِ عشقت دلِ مارا
به کجا ها برد ما را؟
****************************
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم
تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم
حکم پیشانی ام این بود که تو گم شوی و
من به دنبال تو یک عمر مسافر باشم
تو پری باشی و تا آنسوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
قسمت این بود ، چرا از تو شکایت بکنم ؟!
یا در این قصه به دنبال مقصر باشم ؟
شاید اینگونه خدا خواست مرا زجر دهد
تا برازنده ی اسم خوش شاعر باشم
شاید ابلیس تو را شیطنت آموخت که من
در پس پرده ی ایمان به تو کافر باشم
دردم این است که باید پس از این قسمتها
سالها منتظر قسمت آخر باشم !!
......
غلامرضا طریقی
****************************
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت
دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت
مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت
بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت
دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت
همنوای دل من بود به تنگام قفس
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت
.......
هوشنگ ابتهاج
*************************
دامن ز تماشای جهان چیده گذشتیم
چون باد ازین باغ خزان دیده گذشتیم
رفتیم به گل چیدن و از ناله ی بلبل
از خیر گل چیده و ناچیده گذشتیم
گامی ننهادیم که عیبی نگرفتند
از همرهی مردم سنجیده گذشتیم
بس پند که ناصح ز ره لطف به ما داد
ما گوش گران کرده و نشنیده گذشتیم
ما غنچه ی بی طالع ایام خزانیم
از شاخه دمیدیم و نخندیده گذشتیم
از طعنه ی بی حاصلی از بس که خمیدیم
چون بید سرافکنده و رنجیده گذشتیم
معلوم نشد هیچ ازین هستی موهوم
بی خواست رسیدیم و نفهمیده گذشتیم
از فکر به مضمون قضا ره نتوان برد
ما از سر این معنی پیچیده گذشتیم
از هیچکسی در دل کس جای نکردیم
در یاد نماندیم چو از دیده گذشتیم
.......
محمد قهرمان
**************************

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اشعار
برچسب‌ها: اشعار

تاريخ : یک شنبه 11 / 10 / 1400 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.