بقای نیروی جوانی معمّرین
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38338
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 38338
بازدید ماه : 360619
بازدید کل : 10752374
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 21 / 7 / 1400
پیرامون شخصیّت، زندگانی، غیبت و ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) | ۲۲

بقای نیروی جوانی معمّرین

مقصود ما از نقل این نظرات اثبات امکان مطلق طول عمر بدون کهولت و پیری است تا کسانی که در ایمان کم مایه‌اند، آن را بعید و غریب ندانند و اگرنه، ما در طول عمر امام‌(ع) و بقای نیروی جوانی آن حضرت به قدرت و توانایی خدا و اخبار پیغمبر و اوصیای او(ع) اعتماد و اتّکا داریم و آن را محکم‌ترین دلیل می‌دانیم...

بخش سوّم؛ پیرامون طول عمر حضرت ولی عصر(ع)| ۶


 
بقای نیروی جوانی معمّرین


کسانی که با طول عمر از نیروی جوانی پایدار برخوردار شده‌اند بسیارند. ازجمله مردی است ١٦٧ ساله از اهالی کلمبیا به نام «پی‌یرارا» که شرح‌حالش در اطّلاعات شماره ٩١٢١ و ٩٢٣٦ به‌طور مفصّل درج شد. این مرد در این سن‌ّ و سال نیروی جوانیش باقی مانده و استخوان‌ها و مفاصلش به‌قدری خوب است که اکثر جوانان باید آرزو کنند استخوان‌هایی به این خوبی داشته باشند. رگ‌های او پس از آزمایش‌های متعدّد نشان داده است که کوچک‌ترین اثر کلسیم که معمولاً در نود درصد اشخاص مسن دیده می‌شود در آن وجود ندارد.
در کنیا مردی ١٥٨ ساله زندگی می‌کند که اخیراً آپاندیس او را عمل کردند. این مرد از جوان‌ترین جوانان نیز جوان‌تر است.
چند سال قبل در شوروی شخصی به نام «عیوض اف» نوشتند که تا سن ١٤٧ سالگی فعالیّت خود را حفظ کرده و گردش او با اسب تعطیل نشد و شخصاً از مزرعه انگور خود سرکشی می‌کرد.[١]
فردی چینی ٢٥٣ ساله که بیست‌وسه زن در خانه او عمر خود را به پایان رسانیده‌اند به نام «دلی چینگ» در این سن مویش سیاه و قوی و نیروی جوانیش باقی بود.[٢]
یک مرد اتریشی که صدوچهلمین سال زندگی خود را جشن گرفت هنوز هم در مزرعه خود کار می‌کند و اظهار داشت که تا به حال یاد ندارم حتّی یک بار هم بیمار شده باشم.[٣]
بانویی به نام «گوموگا» ساکن دهکده «گالون» واقع در شمال قفقاز، صدوچهل‌وهفتمین سال تولّد خود را جشن گرفت. درحالی‌که هنوز نشاط خود را از دست نداده و در حسّ شنوایی و بینایی او هیچ‌گونه ضعفی حاصل نشده است.[٤]
از آنچه بیان شد معلوم می‌گردد که مسئله امکان حفظ نیرو و نشاط جوانی با اینکه مشاهده شده، بسیاری از معمّرین این نیرو را تا آخرین قدم زندگی نگاه داشته‌اند، ثابت و غیرقابل‌انکار است. فقط کوشش دانشمندان برای اکتشاف علّت پیری و علّت بقای نیروی جوانی در نزد جمعی از معمّرین و کشف وسیله مبارزه با پیری و سالخوردگی است و چنانچه بعضی از دانشمندان اظهارنظر می‌کنند در آینده، بشر به موفّقیت‌های بزرگ در این زمینه نایل خواهد شد چنان‌که یکی از وسایل مبارزه آن را همین پیوند عضوی باید شمرد.
به‌هرحال مقصود ما از نقل این نظرات اثبات امکان مطلق طول عمر بدون کهولت و پیری است تا کسانی که در ایمان کم مایه‌اند، آن را بعید و غریب ندانند و اگرنه، ما در طول عمر امام‌(ع) و بقای نیروی جوانی آن حضرت به قدرت و توانایی خدا و اخبار پیغمبر و اوصیای او(ع) اعتماد و اتّکا داریم و آن را محکم‌ترین دلیل می‌دانیم و به این دلیل خردپسند که مقبول عقل مستقیم است مؤمن هستیم. هرچند امام‌زمان‌(ع) یگانه معمّر تاریخ بشر و یگانه کسی باشد که با طول عمر جوانیش حفظ شده باشد، هرچند آزمایش‌های دانشمندان در این خصوص به جایی نرسیده باشد و آنها دست علم بشر را از طولانی‌کردن عمر و مبارزه با پیری کوتاه بدانند زیرا مسئله طول عمر و بقای جوانی آن حضرت مسئله‌ای نیست که ازنظر عقل احتیاج به این مؤیّدات داشته باشد. مسئله، مسئله عموم قدرت خدا و اعجاز و خرق عادت و نفوذ مشیّت الهی است و در این‌گونه امور، وجود این مؤیّدات و عدم آن تأثیری ندارد.


امّا اخبار


صدوق در کمال‌الدین[٥] و علی‌ بن ‌محمد خزّاز قمی در کفایة‌الاثر[٦] از حضرت امام حسن مجتبی‌(ع) درضمن حدیثی روایت کرده‌اند که فرمود:
«فرزند نهم از فرزندان برادرم حسین را خدا عمرش را در غیبتش طولانی نماید، سپس به قدرت خود او را آشکار سازد، در صورت جوانی که کمتر از چهل سال داشته باشد».
«وَ ذَلِكَ لِیَعْلَمَ أَنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»؛[٧]
و نیز صدوق از حضرت امام‌رضا‌(ع) درضمن حدیثی چنین روایت کرده است:
«إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِی إِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَمَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِیّاً فِی بَدَنِهِ»؛[٨]
«قائم آن‌کسی است که وقتی ظاهر شود در سنّ پیران و منظر و سیمای جوانان و با قوّت بدن باشد».
و از ابی‌صلت هروی منقول است که گفتم به حضرت رضا(ع): علامت قائم چیست وقتی ظاهر شود؟
فرمود:
«علامتش این است که در سنّ پیران و منظر و قیافه جوانان است. به‌طوری‌که کسی که او را ببیند چهل‌ساله یا کمتر گمان می‌کند و از علامات او این است که به گذشت شب و روز پیر نمی‌شود تا آنکه از این دنیا رحلت کند».[٩]


سخنی با برادران اهل‌سنّت


چنانچه می‌دانیم جمعی از مشاهیر علمای اهل‌سنّت به وصایت و ولایت ائمّه اثنی‌عشر(ع) ایمان دارند و به مهدویّت حضرت ولیّ عصر‌(ع) قائل و معترفند و بعضی از ایشان مدّعی زیارت و دیدار آن حضرت شده و معجزات او را نقل کرده‌اند.
و بسیاری از آنها هم در تعیین مهدی موعود با شیعه موافقت ندارند امّا در آن تعصّب و لجاج نمی‌ورزند و آن را یک مادّه اختلاف جوهری بین شیعه و سنّی نمی‌دانند بلکه یک اختلاف صغروی و مصداقی می‌شمارند و به این اختلاف هرگز به نظر اهمّیت نگاه نمی‌کنند.
چون هر دو فرقه اصل ظهور مهدی را در آخرالزّمان مسلّم و حتمی می‌دانند و می‌گویند در هنگام ظهور با آن علائم و نشانی‌های آشکار مانند ندای آسمانی به همه معرّفی می‌شود و آنگاه این اختلاف موضوعی هم مرتفع خواهد شد.
پس این عقیده شیعه با آنچه بین فریقین در موضوع مهدی مسلّم و مقطوع است و روایات متواتر بر آن دلالت دارد، هیچ‌گونه مغایرت و منافاتی ندارد و اکنون اهل‌سنّت با شیعه چه معارضه‌ای در این مورد داشته باشد؟
و چرا آن را مادّه اختلاف و بحث و جدال قرار دهند؟
و چرا در مقام ردّ شیعه برآیند با اینکه در این موضوع برخلاف اجماع و اتّفاق مسلمین سخن نگفته‌اند.
یکی از دانشمندان معاصر اهل‌سنّت به نام استاد محمد زکی ابراهیم رائد در مقاله‌ای که به مناسبت نیمه شعبان و مهدی منتظر نگاشته در فصلی تحت عنوان «موعود آخرالزّمان فی مختلف المذاهب والادیان» می‌گوید: مهدی موعود در نزد برادران شیعی ما شرحی دارد که ما در وقت دیگر بیان می‌کنیم ولی آنچه برادران شیعه ما بر آن رفته‌اند با جمهور اهل‌سنّت در اصول و مبادی اساسی به‌هم می‌رسند و خلاصه آن اصول این است که به‌طور حتم مهدی اهل‌بیت که آمال مسلمانان را تحقّق می‌دهد و احوال بشر به او مستقیم می‌گردد ظاهر خواهد شد.[١٠]
چنانچه ملاحظه می‌شود این دانشمند عقیده شیعه را در مهدویّت با اصول و مبانی اساسی آن که بین سنّی و شیعه مورد اتّفاق است موافق شمرده و در نهایت ادب بدون اینکه عواطف شیعه را تهییج نماید و قلم را به دشنام و سخنان ناسزا آلوده کند اظهارنظر نموده است.
امّا متأسّفانه عدّه‌ای هم هستند که همواره مانع از اتّحاد مسلمانان و رفع سوءتفاهمات فی‌مابین بوده و می‌خواهند به آتش اختلاف دامن زده و این دو فرقه بزرگ اسلامی را که می‌توانند در کنار هم با همکاری‌های صمیمانه زندگی کرده و در برابر دشمنان اسلام همگام و هم‌صدا باشند از هم جدا نمایند.
این افراد مغرض که شاید در عصر ما مزدوران استعمار و صهیونیسم بین‌المللی باشند، از آن‌همه قدر مشترک‌ها و پیوندهای ناگسستنی و موادّ مورد اتّفاق شیعه و سنّی که آنها را به‌هم مربوط و متّصل ساخته و صاحب منافع مشترک قرار داده چشم‌پوشی نموده و یک سلسله مسائلی را که مانع از همفکری مسلمین و اتّحاد و اتّفاق آنها مخصوصاً در این زمان نیست پیش کشیده و کاهی را کوهی نشان می‌دهند و عمداً آنچه را می‌گویند و می‌نویسند (برای این است که کاملاً به ایجاد تفرقه‌ای که خدا در قرآن از آن نهی کرده نایل شوند)، قلم را به فحش و دشنام و نسبت‌های ناسزا و افترا و بهتان به شیعه آلوده می‌سازند تا بلکه شیعه را تحریک و عصبانی کنند، آنها نیز معارضه به مثل نمایند و در این میان بیگانگان و استعمارگران که همه از مقاصد شوم و خواب‌های خطرناک آنها برای اسلام و مسلمین کم‌وبیش باخبریم به مقاصد خود برسند و شوکت و آبروی هر دو فرقه را در معرض زوال قرار دهند و با جنگ داخلی میان مسلمانان و سوءتفاهم کفّار را بر آنها مسلّط سازند.
ما در اینجا در مقام توضیح زیان‌های این قلم‌های مسموم و سیاست‌هایی که مخصوصاً در عصر ما به عناوین متعدّد از راه مذهب و ملّیت و وطن و نژاد و زبان عامل تفرقه مسلمانان شده نیستیم.
شرح این هجران و این خون جگر
 این زمان بگذار تا وقت دگر
باری، یکی از موضوعاتی که بیهوده و فقط برای زیاد کردن فاصله بین سنّی و شیعه در گذشته و حال ازطرف بعضی از کسانی که خود را به نام اهل‌سنّت معرّفی کرده‌اند مانند «ابن‌حجر» و «محبّ‌الدّین خطیب» دستاویز حمله به شیعه و استهزا و فحش و دشنام و نسبت آنها به جهل و نادانی شده، مسئله طول عمر حضرت ولیّ عصر‌(ع) است. این افراد برای تجریح عواطف شیعه و منحرف ‌ساختن افکار، شیعه را در این ایمان و عقیده به باد دشنام گرفته و مثل اینکه یک سخن نامعقول و بی‌سابقه‌ای را پذیرفته باشند به آنها اعتراض می‌کنند.
ما به این آقایان می‌گوییم! شما که مسلمان و مؤمن به قدرت خدای تعالی هستید، چرا این اعتراض را به ما می‌نمایید؟
شما چرا کسانی که خدا را قادر و توانا می‌دانند بر اینکه عمر یکی از بندگان خاصّ خود را هرچه مصلحت اقتضا کند طولانی نماید، مسخره می‌نمایید؟ مگر شما خدا را قادر مطلق نمی‌دانید؟
مگر قرآن نخوانده‌اید که در شرح احوال نوح‌(ع) می‌فرماید:
«فَلَبِثَ فَیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً»؛[١١]
مگر به‌تصریح این آیه درنگ نوح‌(ع) در میان قومش نهصدوپنجاه سال نبوده است؟
به چه جهت شما شیعه را در مسئله ایمان به طول عمر این‌همه سرزنش می‌نمایید و به جهل نسبت می‌دهید؟ این اعتراض و دشنام‌های شما به شیعه لوازمی ‌دارد که شما برحسب عقاید خودتان نمی‌توانید آن لوازم را بپذیرید؟
مگر در قرآن نخوانده‌اید که خدا ابلیس را تا وقت معلوم مهلت داده است؟[١٢]
مگر در صحیح مسلم خودتان در قسم دوّم از جزء دوم در باب ابن‌صیّاد،[١٣] در سنن ترمذی در جزء دوم،[١٤] در سنن ابی‌داوود در باب خبر ابن‌صائد از کتاب ملاحم آن[١٥] روایات متعدّد را راجع به ابن‌صیّاد و ابن‌صائد ندیده‌اید که پیغمبر‌(ص) احتمال داد، او همان دجّال باشد که در آخرالزّمان ظاهر می‌شود؟
مگر حدیث «تمیم داری» را که مسلم در باب خروج دجال[١٦] و ابن ماجه در جزء دوّم در ابواب «فتن»[١٧] و ابوداوود در جزء دوّم سنن[١٨] روایت کرده‌اند نخوانده‌اید که صریح است بر اینکه دجال در زمان پیغمبر‌(ص) زنده بوده و در آخرالزّمان ظاهر می‌شود. چگونه شد درباره دشمنان خدا این عمر طولانی را باور کردید و روایت‌کنندگان این احادیث را که همه از بزرگان و رجال خود شما هستند به جهل نسبت ندادید؛ امّا در موضوع ولیّ خدا و فرزند پیغمبر این سروصداها را راه انداخته‌اید و باور نمی‌دارید؟
چگونه شد که عمر بسیار طولانی را برای خضر و ادریس و عیسی(ع) جایز می‌شمارید امّا برای حضرت مهدی موعود‌(ع) بااین‌همه شواهد و ادلّه و معجزات و کراماتی که در عصر غیبت صغری و کبری از او ظاهر شده و بااینکه افرادی که در راستی و صدق گفتارشان شکّی نیست او را مکرّر ملاقات کرده‌اند، جایز نمی‌شمارید؟
چرا خودتان و همه مسلمین را در ایمان به بقای عیسی‌(ع) مسخره نمی‌نمایید؟
اگر بنا به استهزا باشد، شما در اصول دین، بعضی عقاید دارید که با عقل مستقیم و نزاهت اسلام که دین توحید است به‌هیچ‌وجه سازگار نیست.
شما نسبت به کسانی که آنها را به‌اصطلاح از اقطاب و اولیا می‌شناسید، کارهایی نسبت می‌دهید که هرکس از گفتارتان به خنده می‌افتد.
ولی چنانچه گفته شد معارضه به مثل صحیح نیست و ما راضی نیستیم سخنی بگوییم یا کلامی بنویسیم که شما را در انظار بیگانگان خفیف و سبک سازد. ما می‌گوییم که وضع روزگار و فشارهایی که ازطرف استعمارگران بر مسلمان‌ها وارد شده و می‌شود به ما فرصت و اجازه نمی‌دهد که در این‌گونه اختلافات، زبان به عیب‌جویی یکدیگر باز کنیم. درحالی‌که دشمنان اسلام با اساس اسلام و قرآن و احکام قرآن، دشمنی می‌کنند؛ درحالی‌که احکام اسلام و اصول و شعائر مسلّم بین سنّی و شیعه در کشورهای اسلامی دستخوش سخت‌ترین تعرّضات و آسیب شده و مسیحی‌ها و یهودی‌ها و کفار دیگر برای از رسمیّت انداختن احکام اسلام هر روز نقشه‌هایی طرح و توسط مسلمان‌نماهایی از شیعه و سنّی اجرا می‌نمایند؟
خوب است در افکار و آرای خود قدری مطالعه کنید و همچنین از روی بی‌طرفی و با نظر خالی از تعصّب به عقاید پاک و مقدّس شیعه در اصول و فروع که از مصادر محکم عقلی و قرآن و سنّت گرفته شده است بنگرید و بیهوده به القای شبهات واهی و تهمت و افترا، عواطف شیعه را جریحه‌دار نساخته و برادران سنّی ما را گرفتار سوءتفاهم و بدبینی و بی‌خبری از عقاید و آرای اسلامی ما نسازید.


خودآزمایی


١- مقصود از نقل نظرات و نمونه‌های افرادی که دارای طول عمر زیاد به همراه نیروی جوانی هستند، چیست؟
٢- چرا بسیاری از علمای اهل‌سنّت هم که در تعیین مهدی موعود با شیعه موافقت ندارند، در آن تعصّب و لجاج نمی‌ورزند؟
٣- یکی از موضوعات بیهوده که فقط برای زیاد کردن فاصله بین سنّی و شیعه عنوان شده است، چیست؟ پاسخ ما به آن را نیز بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها


[١]. اطلاعات، شماره ۱۱۸۰۵.
[٢]. مظفری، الامالی‌المنتخبه، ج ١، ص٧٩، نقل از سالنامه پارس.
[٣]. اطلاعات، شماره ٨٧٣٩.
[٤]. اطلاعات، شماره ۹۱۹۸.
[٥]. صدوق، کمال‌الدین، ص٣١٦.
[٦]. خزاز قمی، کفایة‌الاثر، ص٢٢٤- ٢٢٦.
[٧]. ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ‌ج٢، ص٩- ١٠؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ج٢، ص٢٢٩- ٢٣٠؛ اربلی، کشف‌الغمه، ج٣، ص٣٢٨- ٣٢٩؛ نگارنده، منتخب‌الاثر، ص٢٠٦، ف٢، ب١٠، ح٦.
[٨]. صدوق، کمال‌الدین، ص٣٧٦؛ نگارنده، منتخب‌الاثر،ص۲۲۱، باب١٧، ف٢، ح٢.
[٩]. صدوق، کمال‌الدین، ص٦٥٢؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج٣، ص١١٧٠- ١١٧١؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ج٢، ص٢٩٥؛ نگارنده، منتخب‌الاثر، الباب الحادی والثلثون فی «انه شاب لا یهرم بمرور الایام»، فصل۲، ح۲.
[١٠]. مجله «المسلم» و مجله «العشیرة المحمدیه»، طبع مصر، س ١٨، ش ١، شعبان‌المعظم، ١٣٨٧ق.
[١١]. عنکبوت، ۱۴.
[١٢]. اعراف، ١٤ ـ ١٥؛ حجر، ٣٦ ـ ٣٧؛ ص، ٧٩ ـ ٨١.
[١٣]. مسلم نیشابوری، صحیح، ج٨، ص١٨٩ـ ١٩٤.
[١٤]. ترمذی، سنن، ج٣، ص٣٥١ـ ٣٥٤.
[١٥]. ابوداوود سجستانی، سنن، ج٢، ص٣٢١- ٣٢٢.
[١٦]. مسلم نیشابوری، صحیح، ج٨، ص٢٠٦.
[١٧]. ابن‌ماجه قزوینی، سنن، ج٢، ص١٣٥٤ – ١٣٥٥.
[١٨]. ابوداوود سجستانی، سنن، ج٢، ص٣١٩ – ٣٢٠.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مهدویت (عج)
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی