شعر در پرتو سایه ی عشق
خیز تا عافیت خویش به میدان ببریم
کشتی از ساحل جان جانب توفان ببریم
تا بگیرد دل و جان عطر حسینی یاران
شبنم از چهره ی گلبرگ شهیدان ببریم
سر نخواهیم که سامان بدهد این تن را
سر خود را به دم تیغ به سامان ببریم
در ره عشق اگر امر ولایت باشد
شرط اول قدم آن است که فرمان ببریم
کاش ما نیز چو مردان بخون خفته عشق
عمر در عرصه ی ایثار به پایان ببریم
مثل مردان خدا باش که بی عنوانند
وای بر ما که اگر نام ز عنوان ببریم
می توان مثل شهیدان شد و در سایه عشق
کوله باری ز عمل در بر میزان ببریم
دل ما آینه شد از نفس آیه ی نور
“یاسر” این آینه در پرتو قرآن ببریم
شاعر:حاج محمود تاری
نظرات شما عزیزان: