بنابراین با توجّه به نقش بسیار مهمّی که حُسن خلق در تکمیل ساختمان ایمان دارد، ما باید همواره سعی کنیم که در رفتار و عملکرد خود بهترین ها را گزینش نموده و از رفتارهای ناشایست پرهیز کنیم، که برای تحقق این مهمّ بهترین فرصت، لحظههای ارزشمند ماه مبارک رمضان است ، لحظه هایی ملکوتی و معنوی، که خداوند متعال بر ما لطف کرده و آنها را بدون هیچ منّت و چشم داشتی در اختیارمان قرار داده است. حُسن خلقی که ما از آن سخن می گوییم هرگز جنبه ی فردی و یا خانوادگی و یا حتی ملی ندارد، به این معنا که انسان رعایت اخلاق نیک را در مورد خود و یا خانواده و یا در سطح وسیعتر در مورد ملّت و کشور خود لازم و ضروری بداند. چرا که از دیدگاه مکتب کامل و بی عیب و نقص اسلام، حُسن خلق واقعی زمانی در انسان تحقق پیدا می کند که منفعت طلبی و خود خواهی شخصی را کنار گذاشته، و به اصول با ارزش اخلاقی در مورد تمام کسانی که انسانیّت خود را حفظ کرده اند پایبند باشیم. بنابراین اسلام عزیز برای اخلاق نیک حدّ و مرزی نمی شناسد. اگر رفاه و آسایش، امنیت، شادی و نشاط، صداقت و راستی و...خوب است برای همه خوب است نه اینکه با عینک خودبینی، خود خواهانه خوبی ها را مخصوص خوددانسته و دیگران را در آن سهیم ندانیم. در یک جامعه اسلامی قلب ها برای هم می تپد، عطر شادی و نشاط فراگیر بوده، و همه می توانند بوسیله ی آن، بوی خوش زندگی را استشمام کنند. دیگر صحبت از من شخصی، خانواده، دوست و یا فامیل و آشنا نیست، اگر چشمه ی حیاتی است، همه می توانند از آن بهره مند شده و به قدر احتیاج، کاسه خود را از آن پُر نموده و عطش نیاز را برطرف نمایند.
خوبی ها را تنها برای خود نخواهیم!
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضو ی بدرد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار یکی از بزرگترین آرزوهای مۆمن آن است که در سرای آخرت خداوند مهربان بر او منّت نهاده و نعمت همنشینی با رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) را قسمت و روزی او کند. آنچه می تواند مۆمن را از فیض همنشینی و همجواری با آن رسول گرامی بهره مند سازد خوش اخلاقی و داشتن اخلاق نیک است. که در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) خود در این باره سخن گفته و دراین باره فرموده است: «إِنَ أَحَبَّكُمْ إِلَیَ وَ أَقْرَبَكُمْ مِنِّی یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَجْلِساً أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ أَشَدُّكُمْ تَوَاضُعاً وَ إِنَّ أَبْعَدَكُمْ مِنِّی یَوْمَ الْقِیَامَةِ الثَّرْثَارُونَ وَ هُمُ الْمُسْتَكْبِرُونَ».4: محبوبترین شما نزد من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت خوش اخلاق ترین و متواضع ترین شما است، و دورترین شما به من مستکبران هستند. محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «ان اکمل المۆمنین ایمانا احسنهم خلقا»؛ کاملترین مۆمنین از نظر ایمان کسانی هستند که خوش اخلاق تر باشند انس بن مالک می گوید: برنامه ی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) این بود که شب ها با نوشیدنی مثل شیر افطار می کرد، و همچنین سحرها. گاهی هم همراه آن نان میل می فرمود. یک شب افطاری حضرت را آماده کردم، ولی حضرت بعد از نماز مغرب دیر کردند و به منزل نیامد. من پیش خود فکر کردم که شاید بعضی از اصحاب ایشان را برای افطار دعوت کرده اند، به خاطر همین من آن نوشیدنی را خوردم. بعد از گذشت یک ساعت حضرت تشریف آوردند. از بعضی از کسانی که همراه حضرت بودند پرسیدم: آیا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) جایی افطار کرده اند یا کسی ایشان را دعوت نموده است؟! گفتند: نه. بعد از اینکه متوجّه شدم آن حضرت افطار نکرده اند آن شب بر من به اندازه ای سخت گذشت که کسی جز خدا نمی داند، و از این بیم داشتم که اگر حضرت افطار را بخواهد، چه بگویم. ولی بالاخره آن حضرت آن شب را گرسنه به سر برد و روز هم روزه گرفتند و هیچ از من نپرسیدند و تاکنون هم صحبتی نکرده اند.5 در روایات فراوانی که از ائمه اطهار (علیهم السلام) به دست ما رسیده، خوش اخلاقی مورد تأکید ویژه آن عزیزان قرار گرفته، و به آثار سودمند آن اشاره شده است. در این میان نکته ای که نباید نادیده گرفت آن است که پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) که مرتب ما را به حُسن خلق دعوت می نمایند این گونه نیست که در این زمینه تنها اهل موعظه و نصیحت باشند. بلکه آن بزرگواران در این باره همواره گوی سبقت را از دیگران ربوده، و در زندگی سراسر نور خود توانستند با عملکرد زیبای خود حُسن خلق را به طور کامل و پیراسته از هرگونه عیب و نقصی جامه ی عمل بپوشانند که ما در ادامه به عنوان نمونه به حکایتی زیبا در این باره اشاره می کنیم. آنچه می تواند مۆمن را از فیض همنشینی و همجواری با آن رسول گرامی بهره مند سازد خوش اخلاقی و داشتن اخلاق نیک است امام سجاد(علیه السلام) با جمعی از دوستان گرد هم نشسته بودند. مردی از بستگان آن حضرت آمد و در کنار جمعیت ایستاد آنگاه با صدای بلند زبان به ستم و بدگویی امام گشود و سپس از مجلس خارج شد. آن حضرت در حضور او چیزی نفرمود و پس از اینکه رفت خطاب به حاضرین فرمود: شما سخنان این مرد را شنیدید و من میل دارم با من بیایید و پاسخ من را نیز بشنویید. همه موافقت کردند اما گفتند: ما دوست داشتیم در همین مجلس جواب او را می دادید و ما هم باشما همصدا می شدیم. آنگاه از جا برخاستند و راه خانه آن مرد جسور را پیش گرفتند. بین راه متوجه شدند که امام سجاد علیه السلام آیه ی «والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس والله یحب المحسنین»6 را می خواند. از فرو نشاندن آتش خشم سخن می گوید، و از عفو و گذشت نام می برد. از این کلام حضرت متوجّه شدند که ایشان در فکر مجازات نیست و کلام تندی نخواهد گفت. هنگامی که به در خانه ی آن مرد رسیدند امام با صدای بلند او را فرا خواند و به همراهان خود فرمود: به او بگوییدآن کس که تو را صدا می زند علی بن حسین است . مرد از خانه بیرون آمد در حالی که خود را برای یک برخورد تند و بد آماده نموده بود، زیرا با مشاهده اوضاع تردیدی نداشت که امام سجاد(علیه السلام) برای کیفر او آمده است. ولی بر خلاف انتظارش به وی فرمود: برادر! تو در مقابل من ایستادی و بدون مقدمه سخنان ناروایی را آغاز کردی و پی در پی گفتی و گفتی . حال اگر آنچه به من نسبت دادی در من وجود دارد از پیشگاه الهی برای خود طلب آمرزش می کنم و اگر در من نیست از خدا می خواهم که تو را بیامرزد.7 پی نوشت ها: 1- بحار الأنوار، ج 93، ص 346. 2- عیون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1،296 3- كافی ، ج3، ص 256 4- بحار الأنوار ،ج68، ص 385، باب 92 5- بحار الأنوار ، ج16، ص 247 6- سوره آل عمران، آیه 134 7- برگرفته از کتاب داستان ها و پندها ،ج1؛ نوشته ی مصطفی زمانی وجدانیامتیاز ویژه برای کسانی که از بقیّه خوش اخلاق ترند!
آن شب را گرسنه به سربرد!
آنها تنها اهل موعظه و نصیحت نبودند!
نظرات شما عزیزان: