اهدافی که به سرعت محقق شد
یکی از اهدافی که امام حسین علیه السلام با قیام انقلابی خود در پی تحقق آن بود نشان دادن چهره ضد اسلامی دستگاه اموی به خصوص شخص یزید بن معاویه بود. چرا که جامعه اسلامی در اثر
امام حسین علیه السلام به روشنی می دید که اگر پرده از چهره تزویر فرو افتد و ماهیت و واقعیت این شخص و حکومت اموی بر ملا شود اقبال و توجه مسلمانان به عنوان بزرگترین عامل بقا یزیدیان از
آنها گرفته می شود و این خود گامی مهم در جهت نابودی ظلم است که امام علیه السلام در پی آن بود.
با مراجعه به گزارش های تاریخی اثبات می شود که این هدف امام علیه السلام یعنی بر ملا کردن چهره واقعی و پلید اموی به جامعه اسلامی و در پی آن ایجاد انزجار عمومی
نسبت به این حکومت ظالمانه آنها به سرعت و با فاصله زمانی کوتاهی از واقعه کربلا محقق شد و مردم حتی اهل دربار شام هم از این حادثه به خشم آمدند و چون دانستند که یزید، مسبب اصلی این واقعه جانسوز است بر او خشم کردند و از او رو گردان شدند.
با جانفشانی های مردان مرد کربلا و افشاگری های بازماندگان آن صحنه به ویژه امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیهما السلام؛ پرده از چهره یزید افتاد و او در مدت زمان کوتاهی تبدیل شد به یک شخصیت پست و منفور که به
حریم رسول خدا دست یازیده و اولاد او را کشته و به اسارت گرفته است.
برخی از گزارش های تاریخی نشان از این دارند که بعد از واقعه کربلا، جامعه اسلامی حتی در رده نزدیکان یزید؛ دچار انقلاب و دگرگونی شد و با شنیدن اینکه او و دست نشانده هایش چه ظلمی در حق آل رسول الله صلّی الله علیه و
آله روا داشته اند با نگاه انزجار به یزید نگریستند و زبان به سرزنش او گشودند و عملا از کار او اعلام برائت کردند.
اینکه می بینیم برخورد یزید با اهل بیت علیهم السلام به یک باره دگرگون می شود و رسما از کار عبیدالله بن زیاد برائت می جوید و او را مورد لعن و نفرین قرار می دهد و بعد از چندی کاروان حسینی را با عزت و احترام روانه مدینه می
کند؛ همه گویای این حقیقت است که نهضت سرخ حسینی و افشاگری های امام سجاد و زینب کبری سلام الله عیلهم به سرعت ثمر داد و حق بر باطل پیروز شد.
در ادامه به برخی از این رویدادها که نشان از ثمر بخشی نهضت حسینی دارد اشاره می کنیم:
روى گردان شدن مردم از یزید
کتاب تذكرة الخواصّ به نقل از ابن ابى الدنیا می نویسد: هنگامى كه یزید با چوب دستى بر دندان هاى پیشینِ حسین علیه السلام زد و این شعر حُصَین بن حُمام مُرّى را خواند:
شكیب ورزیدیم و شكیبایى، خوى ماست
و شمشیرهایمان ، سر و مچ دست را مى بُرَند.
سرِ كسانى را مى شكافیم كه محبوب ما هستند؛
ولى آنان، نافرمان ترین و ستمكارترین بودند.
مجاهد مى گوید: به خدا سوگند ، هیچ كس میان مردم نمانْد، جز آن كه یزید را دشنام داد و سرزنش كرد و رهایش نمود.(1)
پشیمانى یزید
تاریخ طبرى به نقل از یونس بن حبیب جَرمى می نویسد: هنگامى كه عبید اللّه بن زیاد، حسین بن على علیه السلام و پسران پدرش را كُشت، سرهاى آنان را براى یزید بن معاویه فرستاد. یزید، در ابتدا از كشتن آنان شادمان شد و
جایگاه و منزلت عبید اللّه بن زیاد در نزد او بالا رفت؛ ولى طولى نكشید كه بر كشتن حسین علیه السلام پشیمان شد و مى گفت:
چه مى شد اگر به خاطر پاسداشت احترام پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و رعایت حقّ او و خویشاوندى حسین با او، آزار حسین را تحمّل مى كردم و او را با خود در خانه ام، جاى مى دادم و حرف او را در آنچه مى خواست، قبول مى
كردم، حتّى اگر این كار، ننگ و سستى اى براى من به شمار مى آمد؟!
خداوند، ابن مرجانه را لعنت كند كه او، حسین را بیرون راند و ناگزیرش كرد ... و او را كُشت و با كُشتن او، مرا منفور مسلمانان كرد و تخمِ دشمنى با من را در دل هاى آنان كاشت و نیك و بدِ مردم، كشته شدنِ حسین را به امر من، بزرگ
مى شمُرَند و از من، نفرت دارند. مرا با ابن مَرجانه، چه كار؟! خدا او را لعنت كند و بر او خشم گیرد!(2)
دادن اجازه عزادارى براى شهیدان
کتاب الطبقات الكبرى می نویسد: یزید، فرمان داد تا زنان اسیر را بر زنان خود ، وارد كنند و به زنان خاندان ابو سفیان فرمان داد كه سه روز براى حسین علیه السلام عزادارى كنند. هیچ زنى از آنان نمانْد، مگر آن كه او را در حال گریه و
فغان كردن مى دیدى. آنان، سه روز بر حسین علیه السلام، نوحه سرایى كردند .
امّ كلثوم، دختر عبد اللّه بن عامر كه آن زمان، همسر یزید بن معاویه بود نیز بر حسین علیه السلام گریست و یزید گفت: سزاست كه او بر بزرگ قریش و سَرور آنان، بلند بگِرید .(3)
تاریخ طبرى به نقل از حارث بن كعب می نویسد : زنان، بیرون آمدند تا به خانه یزید، وارد شدند و زنى از خاندان معاویه نمانْد، مگر آن كه با گریه و نوحه بر حسین علیه السلام به استقبال آنان آمد. آنها سه روز بر او، مجلس عزا به پا داشتند.(4)
سید بن طاووس در کتاب الملهوف خود می نویسد: زنى از هاشمیان كه در خانه یزید بود ، به زارى كردن بر حسین علیه السلام پرداخت و مى خواند: وا حسینا ! وا حبیبا! وا سیّدا! اى سَرور اهل بیت! اى فرزند محمّد ! اى بهار بیوگان و
یتیمان! اى كُشته به دست فرزندانِ حرام زادگان !
راوى مى گوید: آن زن ، هر كس را كه [صدایش را] شنید ، به گریه انداخت.(5)
پی نوشت ها:
1. تذكرة الخواصّ : ص 262
2. تاریخ الطبری : ج 5 ص 5ظ 6
3. الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 489
4. تاریخ الطبری : ج 5 ص 462
5. الملهوف : ص 213
امید پیشگر
نظرات شما عزیزان: