خدمتگزاری
خدمتگزاران جوامع بشری بوده اند.
در فرهنگ و معارف اسلامی , به این صفت و عمل شایسته سفارش فراوان شده است . دراین دین بزرگ ,ارزشمندترین مردم , سودمندترین آنان است :
خیرالناس انفعهم للناس 1 .
برای روشن شدن ابعاد و زوایای موضوع , بحث را در چند محور پی می گیریم :
مفهوم خدمتگزاری
خدمتگزاری , مفهوم وسیع و گسترده ای دارد.این واژه , تمام فعالیتهای مثبت و مفیدانسانها را در زمینه های :اجتماعی ,اقتصادی , سیاسی , فرهنگی و معنوی شامل می شود.این نکته را یادآور می شویم که : [خدمتگزاری] غیراز[ انجام وظیفه] است . برای روشنی و وضوح معنای خدمتگزاری , لازم است , مرزاین دو مشخص شود.
کسی که مسؤولیتی بر دوش دارد, چه در بعد معنوی و چه در بعد مادی , و درازای کار, مزد دریافت می کند, خدمتگزار نیست گر چه نتیجه تلاش او در راستای خدمت به خلق قرار می گیرد. خدمتگزار, واژه ای است که با چگونگی عمل و نیت فردارتباط دارد.
البته اگر شخصی در انجام وظیفه اش کوتاهی نکرد و آن را به بهترین وجه انجام داد و علاوه , هم و غم خویش را در رفع نارسائیهای زندگی مردم قرار داد و تابع یکسری مقررات خشک و دست و پاگیراداری نبود, نام خدمتگزار, بر او زیبنده و شایسته خواهد بود بنابراین , هر خدمتگزار مالا به جامعه خدمت می کند ولی هر خدمتی خدمتگزاری نیست . 2
معلمی که علاوه برانجام دقیق وظایف , برای رشد و شکوفایی شاگردان , دل می سوزاند, عالمی که علاوه بر تبیین احکام دین , درامور خیر و مسائل زندگی مردم پیشگام است و با مبارزات و فداکاریهایش ,از لذتهای زندگی چشم می پوشد, متمکنی که علاوه برانجان وظایف شرعی , بااموال و دارائیش بانی مراکز سودمند می گردد و به نیازمندان امداد می رساند و بالاخره آن رزمند بسیجی که از ناموس وارزشهای دینی , عاشقانه به دفاع بر می خیزد, همه ,از نمونه های بارز خدمتگزاری بیشمارند. بدینسان می یابیم که در مفهوم خدمتگزاری , گذشت , فداکاری ,ایثار, تحمل سختی و ناگواری واحساس هبستگی به همنوعان نهفته است .
با توجه به وصعت و گستردگی معنای خدمتگزاری , می توان آن را به دو بخش عمده تقسیم کرد:
1. خدمتهای مادی .
2. خدمتهای معنوی .
تاسیس مدارس و موسسات , مراکزامداد تلاشهایی از قبیل : امدادرسانی , ساختن مدرسه , دانشگاه , مسجد, پاک , ورزشگاه و...از مقوله خدمات مادی است .
خدماتی مانند: تعلیم ,ارشاد, پاسداری از عقیده واخلاق مردم , تبلیغ ازارزشهای دینی , ستیز با متجاوزان , کوشش در راه استقلال و عزت و بالاخره فداکاری و فدا شدن در راه ایمان و عقیده از جمله خدمتهای معنوی شمرده می شوند.
اینک که مقصود مااز به کار بردن واژه خدمتگزاری , دراین مقاله , بیان شد,اشارتی خواهیم داشت به ارزش واهمیت خدمتگزاری و برخی از جوله های آن .
اسلام و خدمتگزاری
اسلام , در برنامه ها و تعالیم , بر آن است که : جمع اندیشی و جمع زیستی سازگار و با هدف را در پیروان خویش ,ایجاد و تقویت کند به گونه ای که مردمان را[ عیال خدا] بیند. در جهان بینی اسلام ,از یک طرف , مساله خدمت به خلق , مقدمه قرب الهی و نوعی عبادت تلقی شده است واز دیگر سوی , به هراندازه که انسان در بعد شناخت و معرفت حق تعالی رشد و تکامل پیدا کند, در خدمت به مردم , بیشتر عشق می ورزد زیرا شیفته حق , خدمت به خلق را جدای از بندگی خالق نمی بیند به همین جهت , در انسانهای متعای و فرزانه و آشنایان به جهان بینی اسلامی , حس نوعدوستی و خدمت به خلق و جامعه , بیشتر به چشم می خورد.
پیامبراکرم[ ص] سودمندی و خدمت به مردم را در کنارایمان به خداوند, معیار و ملاک ارزشمندی انسان دانسته و می فرماید:
خصلتان لیس فوقهما من البر شی ء:الایمان بالله والنفع لعبادات
الله 3 ... .ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او, دو خصلت نیک است که برتر از آن چیزی نیست .
ازاین بیان استفاده می شود که اگر عشق و سوز به مردم , که نمودار محبت به پروردگاراست , بر روح آدمی حاکم گردد و باایمان واعتقاد به خداوند درآمیزد,انسانی خدمتگزار و پرتلاش می سازد که هیچ گاه از خدمت به دیگران غفلت نمی ورزد که بفرموده رسول خدا[ ص] مسلمانی غیر از خدمت به برادران مسلم واهتمام در رفع مشکلات آنان نیست :
من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم 4 .
در برخی از روایات , خدمتگزاری یک از ویژگیها و مشخصه های اصلی مومنان دانسته شده است : یکی از راویان می گوید:ازامام صادق[ ع] شنیدم که فرمود:
المومنون خدم بعضهم لبعض . قلت : و کیف یکون خدما بعضهم لبعض ؟
قال : یفید بعضهم یعضا 5 .امام صادق[ ع] فرمود: مومنان خدمتگزار یکدیگرند. گفتم چگونه ؟ فرمود: به یکدیگر فایده و سود می رسانند.
اینها و صدها نمونه دیگراز تعالیم دینی دراین زمینه , نشاندهنده پیوندی تنگانگ بین ایمان و خدمتگزاری است .
آنان که خود را مومن می پندارند و به پندار خود, برای قرب به خدا, عزلت می گزینند واز مسوولیتهای اجتماعی روی بر می تابانند, با روح تعالیم اسلام بیگانه و در پیشگاه حق , عذری نخواهند داشت .
امام خمینی , رحمه الله علیه , که خوداسوه ایمان به خدا و خدمت به خلق بود, در دستورالعملی به فرزندشان , چنین می نگارند:
[پسرم !... آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود رااز خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کل بر خلق الله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است , یا درویشان دکان دار... پسرم !از زیر بار مسؤولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان دراین میدان , کمتراز تاخت و تاز در بین مسؤولین و دست اندکاران نیست] 6 .
محدوده خدمت
ممکن است این سئوال پیش بیاید که آیا خدمت , مطلقا,ارزش ذاتی دارد؟ در هر جا و به هرکس که خدمت بشود پسندیده و مورد ستایش است ؟ یا خدمت مسلمانان به یکدیگر, در جامعه اسلامی است که دارای ارزش و اهمیت است ؟
از نظراسلام , خدمت به مردم به تعبیر روایات[ ناس] , عملی است مطلوب و شایسته . پیامبراکرم[ ص] فرمود:
راس العقل بعدالدین انوددالی الناس واصطناع الخیرالی کل بر
و فاجر 7 .پس ازایمان به خداوند, سرآمد تمام اعمال عاقلانه , بشر دوستی و نیک به مردم است چه خوب و درستگار باشند و چه فاسق و گناهکار.
آنان که بسان خورشید بر نیک و بد می تابند و بخل وامساکی دراین جهت ندارند, بی شک خدمتگزار بشرند واز پاداش خداوند نیز بهره مند.
امام موسی بن جعفر( ع ) فرمود:
ان لله عبدا فی الارض یسعون فی حوائج الناس هم الامنون یوم
القیامه 8 .خدا را در زمین بندگانی است که در برآوردن نیازمندیهای مردم تلاش می کنند.ایشان , در قیامت درامنیت وامان قرار دارند.
این گونه روایات , خدمت را, مطلقا,ارزش دانسته و محدودیتی در آن قائل نشده است روایات فراوان دیگری نیز داریم که در آنها قید خدمت به مومن آورده شده که به برخی از آنهااشاره خواهیم کرد.از مجموع این دو گروه از روایات چنین به دست می آید که خدمت رسانی مساله ای است که دارای ارزش ذاتی و همانگونه که خدمت به مومن ازارزش والایی برخورداراست , خدمت به غیر مومن نیزارزش است .
جلوه های خدمتگزاری
خدمتگزاری با عناوین و تعبیرات گوناگون در منابع دینی , مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته است که هر کدام به گونه ای مساله خدمت به مردم را درابعاد مختلف , مطرح می سازد, که در مجموع , همه , جلوه های یک حقیقتند. دراین باره , به ذکر چند عنوان اشاره می کنیم و یادآور می شویم که : ذکراین عناوین , جدای از یکدیگر, به معنای استقلال و عدم تداخل آنها نخواهد بود.
الف . سودمندی و نفع رسانی
در بسیاری از روایات , خدمت به خلق و سودرسانی به آنان , عامل ارزشمندی انسان , به شمار آمده است . پیامبراکرم[ ص] , در پاسخ این سوال که محبوبترین افراد, پیش خداوند چه کسانی هستند؟ فرمود:انفع الناس للناس 9 .
یا در وصف مومن می فرماید:
مثل المومن مثل النخله مااخذت منها من شی نفعک 10 .
شخص باایمان , همانند درخت خرمااست که هر چه از آن برگیزی سودمند و مورد,استفاده است .
از آنجا که انسان باایمان , براساس حق و حقیقت زندگی می کند, نمی تواند جز نفع رسانی , روش دیگری را پیش گیرد. نفع رسانی جزء مقومات ایمان او به شمار می آیدازاین روی , قرآن مجید[ حق] و طرفدارانش را,از آن نظر که نافع و سودمندند برای دیگران , جاوید و ماندگار خوانده است :
... واما ماینفع الناس فیمکث فی الارض 11 ...
بنابراین , سراپای زندگی انسان معتقد به خدا و روز واپسین رااین ویژگی تشکیل می دهد که در هر موقعیتی قرار بگیردو به هر درجه ای که رسد برای مردم و در خدمت آنان است .امام صادق[ ع] در ذیل آیه شریفه [وجعلنی مبارکااینما کنت] 12 فرمود :[ ای نفاعا] 13 . !
بدینسان می یابیم که مومن ,انسانی است مبارک , پرخیر و پرسود برای دیگران و لازمه خصلت , خدمتگزاری وی نسبت به همنوعان است .
ب : برآوردن نیازها
گرهگشایی , حل مشکل دیگران و برطرف نمودن نیازهای مادی و معنوی مردم , جلوه های دیگری از خدمتگزاری هستند که مورد سفارش اسلام می باشند. برخورداری ازاین ویژگی , توفیقی است که خداوند نصیب بندگان نیکش می سازد. در حقیقت , نیازمندی که به انسان روی می آورد, رحمت و هدیه ای الهی است که بایداز آن استقبال گردد.امام حسین[ ع] می فرماید:ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملواالنعم 14 .
نیازهای مردم (که شما برای حل آنان اقدام می کنید)از جمله نعمتهای خداونداست برای شما.از مراجعه مردم به خودتان اظهار ملالت و دلتنگی نکنید.
انسان اگر بتواند حاجت و نیاز کسی را بر طرف کند, ولی در آن کوتاهی بورزد, گویا نعمتی را ناسپاسی کرده واز فیض و رحمت خداوند روی برتابیده و در نتیجه به خود, ظلم و ستمی را روا داشته داست . امام کاظم(ع) می فرماید:
من اتاه اخوه المومن فی حاجه فانما هی رحمه من الله ساقهاالیه ,
فان فعل ذلک فقد وصله بولایتنا و هی موصوله بولایه الله عزوجل وان رده فقد ظلم نفسه واساءالیها 15 .آن که برادر دینیش نیازی پیش او می برد, آن نیاز رحمتی است الهی که خداوند به سوی او فرستاده است .اگر آن نیاز را برآورد, به ولایت ما رسیده و ولایت ما نیز به ولایت خداوند پیوسته است واگر آن نیاز را رد به خود ستم کرده و بدی رسانده است .
روشن است که : [ قضاء حوائج الناس] و برآوردن نیازهای مردم هرگونه اقدام مثبت و خیرخواهانه در مسائل مادی و معنوی را شامل می شود بنابراین , همانگونه که چراغی را فرا راه مردم برافروختن , نابینایی را دست گیری کردن یتیمی را سرپرستی و نوازش نمودن خدمت و برآوردن نیاز به شمار می آید, همچنین گمراهی را هدایت کردن , جاهلی راارشاد نمود و منحرفی را به راه آوردن نیز,از مصادیق بارز خدمتگزاری است . دراین باره نمونه های فراوانی در کتب احادیث به چشم می خورد, تا آنجا که برای این عنوان , باب مستقلی گشوده است . 16
ج . یاری به دیگران
از جلوه های خدمتگزاری , یاری به دیگران است . یاری در مسائل و مشکلات زندگی , بویژه در بعد مالی واقتصادی , که از آن در فرهنگ اسلامی , تعبیر به[ مواسات] شده است .
در معنای واژه مواسات گفته اند:
[مواسات (با همزه ) با برادران دینی , عبارت است از یاری رساندن به آنان , با مال و جان و مانند آن , در چیزهایی که به آن نیازمندند و مواسات (با واو) هم در لغت به همین معنی به کار رفته است] 17 .
دراهمیت این عملسخن فراوان است . پیامبر اکرم(ص) کمک رسانی به برادران دینی را (مواساه الاخ فی الله )از بهترین و سرآمدترین کارها (سیدالاعمال ) شمرده است 18 . در سیره و روش آن حضرت برتری و فضیلت از آن کسانی بود که دارای این صفت باشند.
... اعظمهم عنده منزله احسنهم مواساه و موازره 12 .
اگر جامعه اسلامی را مانند پیکر واحدی بدانیم ,اعضای این پیکر ارتباطی حیاتی و سرنوشت ساز, با یکدیگر دارنداختلال و کم کاری در یک عضو, عامل به هم خوردن تعادل بدن خواهد شد. دراین هنگام , بقیه اعضا باید به کمک آن عضو بشتابند و به او یاری دهند تا نظم و تعادل به بدن برگردد و حیات و زندگی ممکن شود.این حقیقت , در سطح جامعه اسلامی نیز باید پیاده شود.اگر نیازمندی به عللی نتوانند خود را همپای دیگران قرار دهد, شایسته است دیگران به او یاری دهند تا عدالت و تعادل اجتماعی در جامعه محقق گردد.امام صادق[ ع] ایجاد مواسات را به عنوان حق افراد جامعه اسلامی بر یکدیگر بیان فرموده است :
یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل والتعاون والتعاطف و
المواساه لاهل الحاجه و تعاطف بعضهم علی بعض 20 .مسلمانان موظفند در راه پیوستگی و کمک نسبت به نیازمندان کوشا و جدی باشند,از عواطف اخلاقی و کمکهای مالی مضایقه نکنند به هنگام گرفتاری و نیاز, یار و یاور هم باشند.
بر واحسان
بر, به معنای گستردگی انجام کار نیک است . هرگونه اقدامی که به گونه ای در راستای خدمت مردم و جامعه قرار بگیردامعه و مردم را به سوی خیر و نیکی فرا خواند,از مصادیق[ بر]است .
بر و نیکی و نیکوکاری ,این نیست که انسان وظایف فردی و عبادی خود را به بهترین شیوه انجام دهد واز سرنوشت دیگران بی خبر باشند بلکه آن انسانی نیکوکاراست و در ردیف ابرار, قرار دارد که همپای انجام اعمال عبادی فردی , به وظایف اجتماعی و تعاون و خدمت به دیگران نیز, توجه داشته باشد:
لیس البران تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب و لکن البر من آمن
بالله والیوم الاخر والملائکه والکتاب والنبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل والسائلین و فی الرقاب وافام الصلوه و آتی الزکوه والموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی الباساء والضراء و حین الباس 21 ...نیکی آن نیست که روی خود, به جانب مشرق و مغرب کنید بلکه نیکوکار کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد و مال خود را, با آن که دوستش دارد, به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و در بند ماندگان ببخشد و نماز بگزارد و زکات بدهد واینان چون عهدی می بندند بدان وفا می کنند و در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ , صابرند.
پرواضح است , کسی می توانداز مال و ثروت بگذرد واز آن در راه خدمت به مردم , بهره گیرد که از پشتوانه ایمانی و عقیدتی استواری برخوردار واز ناخالصیها پیراسته باشد. همراه باایمان وانجام فرایض دینی به خدمات اجتماعی دست یازیده و در زمره نیکان وابراز قرار می گیرد.
ازامام صادق[ ع] نقل شده است :
... من خالص الایمان البر بالاخوان والسعی فی حوائجهم فی العسر
والیسر 22 .نیکی به برادران دینی و تلاش و جدیت برای رفع مشکلات آنان , در تمام زمینه ها و در هر شرایط برخاسته ازایمان خالص است .
بدینسان می یابیم که[ بر] و نیکوکاری یکی از شاخه های مهم اخلاق اجتماعی انسان است که منشا و ریشه همه خدمات و نیکیها به شمار می رودازاین روی ,امام علی (ع) می فرماید:
جماع الخیر فی اعمال البر 23 .
احسان , نیز هم افق با براست احسان هر خدمتی را که برای مردم انجام گیرد و در برابر آن انتظار پاداشی نباشد, شامل می شود. مرحوم علامه طباطبائی می فرماید:
الاحسان الی الغیر... هوایصال خیراونفع الی غیر لاعلی سبیل
المجازاه والماقبله ,ان یقابل الخیر باکثر منه و یقابل الشر باقل منه و یوصل الخیرالی غیر متبرعا به ابتداء 24 .احسان به دیگران ... نفع و نیکی رساندن به آنان است , بدون انتظار پاداش مقابل .
از مصادیق احسان است : جبران نیکی دیگران , به گونه ای فزونتر و شایسته تر و برخورد با بدی آنان , در مرتبه ای نازلتر و بالاخره , خدمت ابتداءا و بی انتظار پاداش .
احسان یکی ازاصول اساسی ارزشها در جامعه اسلامی است و خداوند در قرآن همگان را به انجام آن فرمان داده است :
ان الله یامر بالعدل والاحسان وایتاء ذی القربی 25 ...
پیامبراکرم[ ص] این یه را در بردارنده و جامع تمام ارزشها دانسته است :
جماع التقوی فی قوله :ان الله یامر 26 ...
روشن است که اگر بنیاد جامعه ای بر پایه عدل واحسان و کمک به خویشان استوار گردد و خدمتگزاری در آن پدیدار شود, آن جامعه ,از ارزشهای زیربنایی واساسی برخوردار خواهد بود.ازاین که در آیه فوق[ احسان] پس از[ عدل] ذکر شده است ,استفاده می شود که در مفهوم احسان یک نوع گذشت از حق شخصی وایثار نهفته است .
به همین جهت علی[ ع] سرآمدترین جزءایمان رااحسان و آخرین مرتبه احسان راایثار دانسته است :
راس الایمان الاحسان الی الناس 27 .
الایثار غابه الاحسان 28 .
انگیزه ها در خدمتگزاری
خدمت امری است پسندیده اما آنچه ارزش آن را بالا می برد و یااز ارزشش می کاهد,انگیزه هایی است که خدمت براساس آنها شکل می گیرد. برخی از هدف انگیزه خدمتشان احساس نوعدوستی وانسان گرایی است .اینان , بر این باورند که خدمت , مرز, نژاد, عقیده ,ایمان و... را نمی شناسد بلکه هر جاانسانی یافت شود که می توان به او خدمت کرد, باید سراغش رفت . صاحبان این تفکر,اصل خدمت را ملاک و معیار می گیرنداما به متعلق آن کاری ندارند.
البته این طرز تفکر, در حد خودش , در خور ستایش است اما کامل نیست .
انگیزه برخی از مردم , در خدمت رسانی , یک نوع داد و ستداست یعنی قدمی بر می دارند تا قدمی برایشان برداشته شود. دراین بینش محور خدمت , جلب خدمتگزاری !ازارزشی برخوردار نیست زیرا نه انگیزه مردمی در آن وجود دارد و نه احساس نوعدوستی .
اینان خدمت می کنند, تا به نام و نانی برسند شهرت و مقامی بدست آورند یا به اغراض واهدف سیاسی و مانند آن دست یابند عشق و علاقه به اصل خدمت ندارند بلکه انگیزه اساسی آنان مقاصداجتماعی و دنیایی است !
برخی ازافقی بالا به انسانها می نگرند و در بینش , آنان , همه مردم [عیال] خداوندند. خدمت به خلق در تفکر واندیشه اینان , نوعی عبادت و تقرب به پروردگاراست . کار و خدمت صاحبان این فکر, هم حسن فاعلی دارد و هم از حسن فعلی , برخورداراست . به عقیده ایشان تنها مفید بودن عمل کافی نیست بلکه باید فاعل نیز, نیت و هدف خیر داشته باشد. صاحبان این نظر می کوشند که ضمن مفید شکل عمل , روح معنویت را نیز بر آن حاکم سازند, تا ثمره این حرکت خیرخواهانه , آنان رااز منزل خودخواهی و هواپرستی خارج و منزل صفا واخلاص برساند .
پیدایش این نگرش , تنها در سایه تفکر دینی و جهان بینی الهی ممکن است . در مقام ارزشگزاری خدمتها, خدمت نشات گرفته ازاین جهان بینی , ازارزشمندترین آنها به شمار می رود به همین جهت , در فرهنگ دینی , عمل و خدمتی مایه ارزش و عامل کمال آدمی است که انگیزه انجامش , قرب و رضایت خداوند باشد.
آفات خدمتگزاری
خدمتگزاری , مانند هر عمل دیگری , ممکن است در حین انجام و یا پس از آن , گرفتار آفات گردد بدین شرح :
1. منت و آزار
چه بسا خدمتی در مرحله انگیزه و صحنه عمل , صحیح و خدایی انجام پذیرداز لحاظ شکل و قالب به شایستگی به فرجام برسد ولی پس از اتمام , گرفتار آفت و به ضدارزش تبدیل شود. مانند: بذری که در زمین آماده پاشیده می شود و به محصول دهی هم می رسد,اما پیش از بهره برداری , دچار آفت می گردد.منت , همه جا محکوم است منت , نیشی است که نوش خدمت رااز بین می برد. خداوند, ضمن فرمان به انجام صدقه وانفاق ,از هرگونه عملی که ارزش و مقدار آن را نابود سازد نهی می کند:
لاتبطلوا صدقاتکم بالمن والاذی 29 ... علی (ع) خطاب به مالک , و همه دولتمردان , هشدار می دهد که مبادا خدمات عمومی و فعالیتهای مردمی را با منت و... آلوده سازند:
ایاک والمن علی رعیتک باحسانک اوالتزید فیما کان من فعلک اوان
تعدهم فتتبع موعدک بخلفک ... فان المن یبطل الاحسان 30 .بپرهیز که با نیکی خود بر رعیت منت بگذاری , یا آنچه کرده ای بزرگ شماری یا آنان را وعده ای دهی و در وعده خلاف آری , که منت نهادن ارج نیکی را ببرد.
دراین راستاست که امام سجاد[ ع] یکی از مکارم اخلاق را خدمت بی منت دانست واز خداوند طلب می کند:
واجر للناس علی یدی الخیر و لاتمحفه بالمن 31 .
خدایا! خیر و نیکی و خدمت را به دست من روان ساز و آن را به منت نهادن تباه مساز.
روشن شد که اسلام , به ارزشهای اجتماعی اشخاص و حیثیت مردم تاکید می ورزد و هر خدمت و کارنیکی را که ارزشها و موقعیت افراد را نادیده بینگارد, طرد و مهرابطال بر آن می زند.
2. ریا و شهرت طلبی
هر عملی و خدمتی , صاف و خالص آن از جایگاه ارزشی برخورداراست . خدمتی که برای آوازه و زیبا جلوه دادن اعمال و رفتار و خوش نامی عرضه گردد, آلوده است و در پیشگاه حق غیرمقبول .این آفت , روح عمل را می میراند و آن را قالبی بی محتوی جلوه می دهد.قرآن مجید, به انفاق و خدمات عمومی و مردمی تاکید می کند ولی اعمال برخاسته از شهرت طلبی را نمی پذیرد و آن را ناشی از عدم اعتقاد به خداوند و روز جزا می داند.
کالذی ینفق ماله رثاءالناس و لایومن بالله والیوم الاخر فمثله کمثل
صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا, لایقدرون علی شی ء مما کسبوا 32 .ای ایمان آورندگان ! همانند آن که اموال خود رااز روی ریا و خودنمایی انفاق می کند و به خداوند و روز قیامت ایمان ندارد... مباشید زیرا, فرجام او فرجام آن کوه خاراست که بر روی آن قشری از خاک متراکم را به صورت بوستان و کشتزاری پرثمر پرورده باشند و باران دانه درشتی سیل آسیا ببارد و قشر خاک را بلغزاند و در هم بپیچد که جز صفحه خارای صاف و براق بر جای نماند و کشتکار,از مزرعه و بوستانی که پرورده , چیزی به دست نیاورد.
3. زیاده روی
دراعمال و رفتار,اعتدال بایسته است و خروج ازاعتدال و راه میانه , تباهی آور و آفت زا.اسلام در همه برنامه های فردی واجتماعی ,اصل میانه روی را پذیرفته و به پیروانش سفارش نموده است . با دوستیها, تشریفات ,اسراف و تبذیرها که در پیرامون خدمات و کارهای خیرانجام می گیرد. موردامضای اسلام نیست واز آن نهی شده است در خدمات عمومی و مردمی , باید کوشش شود که این آفت بنیاد برافکن راه نیابد.
اسراف و تبذیر در هر کجا که راه یابد, تباهی آفرین است و عمل را, هر چند مقدس وارزشمندازاوج به حضیض می آورد و چه بسا, تبدیل به ضدارزش می کند. قرآن , ضمن تاکید و تشویق به انفاق و هرگونه کار نیک اجتماعی , به این نکته نیزاشاره می کند:
والذین اذاانفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما. 33
هم آنان که چون انفاق کننداز حد لازم عدول نکنند و کوتاه هم نیایند بلکه در میان افراط و تفریط, حداعتدال را در پیش گیرند, که قوام زندگی رااز دست ندهند.
در همین باره :
ولاتجعل یدک مغلوله الی عنقک ولاتبسطها کل البسط 34 .
نه دست خود رااز روی خست برگردن ببند و نه به سخاوت یکباره بگشای ...
آنچه بیان شد, نگاهی بود گذرا به برخی از آفتها و ضدارزشها در خدمتگزاری .البته دراینجا ناگفته بسیاراست و ذکر مصادیق و موارد بی شمار که مجالی دیگر می طلبد.
حکومت و خدمت
آنچه تاکنون درباره خدمتگزاری ,اهمیت و جلوه های آن نگاشتیم , بیشتر, بر محور خدمتهای فردی و مردمی تاکید داشت اما بخش عمده و اساسی خدمتگزاری , خدمت دولتها و حکومتهاست زیرا آنهااز سویی منابع ملی و ثروتهای عمومی را دراختیار دارند واز سوی دیگر,از امکانات اجرایی و راههای به کارگیری آن برخوردار. دراین بخش دو مطلب را یادآور می شویم :
1. خدمتگزاری دولتمردان وارزش آن .
2.ایجاد روحیه و زمینه خدمتگزاری توسط آنها.
پیش از آن که به بررسی این بحث بپردازیم ذکر نکته ای ضروری می نماید:
فرهنگ حکومتها, نقش زیربنایی در خدمتگزاری و عدم آن دارد. در حکومتهای طاغوتی[ فرهنگ منیت] حاکم است . در نقطه مقابل , حکومتهای الهی واسلامی قرار دارند. که فرهنگشان[ فرهنگ عبودیت] است .
در بینش سردمداران طاغوتی , همه چیز بر محور[ من] واشباع شهوات و غرایز شخصی دور می زند و شکل می گیرد. چنین حاکمانی , تنها به منافع و تامین خواسته های خویش را می اندیشند.
مردم در نظراینان ,از شخصیت و هویت مستقل وانسانی برخوردار نیستند وازاین روی از هر عاملی که پایه های قدرت آنان را استوار سازد, سود می جویند گر چه به قیمت فدا شدن ملت و جامعه تمام شود.
در بینش دولتمردان اسلامی , جز کار و خدمت مخلصانه و صادق , چیز دیگری مطرح نیست .این جاست که[ تشنگان قدرت از شیفتگان خدمت] جدا می شوند در منابع اسلامی , به حاکمان و دولتمردان که با قوانین اسلام بر مردم حکومت می کنند, سفارش شده است که همواره کانون مهر و خدمتگزاری مردم باشند.
علی[ ع] به فرماندار مصر چنین توصیه می کند:
واشعر قلبک الرحمه للرعیه للرعیه لهم واللطف بهم ولاتکونن علیهم
سبعا ضاریا تغتنم اکلهم , فانهم صنفان امااخ لک فی الدین واما نظیر لک فی الخلق 35 .و مهربانی بر رعیت را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را و مهربانی کردن با همگان . و مباش همچون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری ! چه رعیت دو دسته اند! دسته ای برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند.
اگر محور مسؤولیت پذیری , عبودیت حق و خدمت به مردم باشد, هیچ گاه حکومت و ریاست , به صورت هدف و طعمه در نمی آید بلکه امانتی است در اختیار حاکم .
علی (ع) دراین باره می فرماید:
ان عملک لیس لک بطعمه فی عنقک امانه وانت مسترعی لمن فوقک . لیس
لک ان تفتات فی رعیه 36 ... کاری که به عهده توست نانخورش تو نیست بلکه بر گردنت امانتی است . آ که تو را بدان گمارده , نگهبانی امانت را به عهده ات گذارده . تو را نرسد که آنچه خواهی به رعیت فرمایی .
حکومت اسلامی , باید در راس برنامه ها واهدافش خدمت به مردم قرار بگیرد و بکوشد که در مردم روحیه خدمتگزاری ایجاد بکند و آنان را به سمت کارهای اساسی و سازنده جذب نماید. طبعا, چنین امری , طرح و برنامه دقیق و زمینه سازی مناسب را می طلبد.
اینک اشارتی کوتاه به عوامل موثر درایجاد روحیه خدمتگزاری :
1. تبلیغات
تبلیغات , نقش عمده ای در تشویق و ترغیب خدمتگزاری مردم برای خدمتگزاری دارد.دولت , علاوه برایجاد روحیه خدمتگزاری در مردم , می بایست , خدماتی که برای مردم انجام می دهد, صادقانه با آنان در میان بگذارد. طرحها و برنامه هایی که امکان دارد مردم دراجرای آن نقشی داشته باشند, به آنان ابلاغ کند.
برای اطمینان مردم به دولتمردان , ضروری است ازاخبار مبالغه آمیز و گزافه گوییها در زمینه بیلان خدمات و وعده هایی که رسیدن به آنها, به زودی , میسور نیست ,اجتناب شود.
در دستورالعمل سیاسی اجتماعی مولا, علی[ ع] می خوانیم :
ایاک ...ان تعهدهم فتبع موعدک بخلفک .... والخلف یوجب المقت
عندالله و عندالناس ... وایاک والعجله بالامور قبل اوانها.... 37 بپرهیزازاین که مردم را وعده ای دهی و در وعده خلاف آری ... زیرا خلاف وعده , خشم خدا و مردم را برانگیزاند... و بپرهیزاز شتاب در کارهایی که هنگام انجام آن نرسیده است .
بر مدیران و مسوولان کشوراست که هر کاری را به هنگام آن بگزارند وازاعلام واظهار طرح و برنامه ای که شرایط آن فراهم نیست احتراز نمایند.امام جواد[ ع] فرمود: [ اظهارالشی ء قبل ان یستحکم مفسده له . 38 ]
2. ضرورت تشویق و تنبیه
مساله دیگر که درایجاد زمینه و روحیه خدمتگزاری موثراست , تشویق و تنبیه بجا و بموقع است . حکومت اسلامی نباید خدمت و خیانت را یکسان ببیند و با نیک و بد, برخورد مساوی داشته باشد زیرااین گونه برخورد,زمینه خدمتگزاری را در مردم از بین می برد.امیرالمومنین[ ع] می فرماید:
و لا یکونن المحسن وامیسی عندک بمنزله سواء, فان فی ذلک تزهیدا
لاهل الاحسان فی الاحسان , و تدریبا لاهل الاساءه علی الاساءه ... 39 و مبادا نکوکار و بدکردار در دیده ات برابر آید که آن , رغبت نکوکار در نیکی کم کند و بدکردار را به بدی وادار نماید.
3.انتخاب کارگزاران صالح
دولت و حکومت اسلامی وقتی موفق به ارائه خدمات وایجاد جو و فضای خدمتگزاری خواهد بود که از مدیرانن و کارگزاران شایسته و واجد شرایط برخوردار باشد.انتخاب صحیح در کاراجرایی ویژه در کارهای کلیدی , مهمترین مساله برای زمامداران است .بازسازی مراکز خدمت رسانی و مدیریت کشور و پاکسازی آنهااز عوامل ناسالم و ناشایسته , عامل مهمی درایجاد زمینه خدمتگزاری دولت و مردم به شمار می آید.
به فرموده علی(ع) :
ان نشر وزرائک من کان لاشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فی الاثام
فلایکون لک بطانه فانهم اعوان الاثمه واخوان الظلمه 40 . بدترین وزیران تو, کسی است که پیش تو وزیر بدکاران بوده و آن که در گناهان آنان شرکت نموده . پس مبادا چنین کسان محرم تو باشند که آنان یاوران گناهکارانند و ستمکاران را کمک کار.
سپس حضرت به ویژگیهای نیروهای جایگزین اشاره نموده و براین نکته یادآور می شودکه :
تلاش کن از کسانی که نظام و حکومت استفاده کنی که تخصص و تعهدشان محرز و مسلم شده باشد:
41
... وانت واجد منهم خیرالخلف ممن له مثل آرائهم ونفاذهم
ولیس علیه مثل آصارهم واوزارهم , ممن لم یعاون ظالما علی طلمه ولا آثما علی الثمه .اولئک احف علیک موونه اواحسن لک معونه واحنی علیک عطفا واقل لغیرک ایفا فاتخذ اولئک خاصه لخلواتک و حفلاتک ...و تو جانشینی بهترازایشان خواهی یافت که در رای و گذاردن کار چون آنان باشد, و گناهان و کردار بد آنان را بر عهده ندارد, آن کهستمکاری را در ستم یار نبوده و گناهکاری را در گناهش مددکار. بار اینان بر تو سبکتراست و یاری ایشان بهتر و مهربانی شان بیشتر و دوستی شان با جز تو کمتر. پس اینان را خاص خلوت خودگیر و در مجلسهایت بپذیر.
4.ایجاد جواعتماد وامنیت
ایجادانگیزه خدمت و گسترش آن در بین مردم , فضای مناسبی را می طلبد. دولت , می توانداین نقش را داشته باشد و زمینه های مناسب را, برای عرضه خدمت از سوی مردمان خدمتگزارایجاد کند,از جمله :اعتماد به مردم و بهای لازم به کار آنان .این امر سبب می گردد که مردم با عشق و علاقه به خدمات عمومی روی بیاورند و بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی را سامان دهند و جامعه را به عطر دل انگیز خدمت و کمک به همنوع معطر کنند.این جواعتماد, بسیاری از بدگمانیها رااز بین می برد و در نهایت رنج و مشقت دولت را دراداره جامعه می کاهد.:به فرموده امیر مؤمنان
... فلیکن منک فی ذلک امر یجتمع لک به حسن الظن برعیتک فان
حسن الظن یقطع عنک نصبا طویلا 42 ...پس رفتار تو چنان باید که خوش گمانی رعیت برایت فراهم آید, که این رنج دراز رااز تو می زداید.
روحانیان و خدمتگزاری
در طول تاریخ , خدمتگزاران فراوانی بوده اند که دست به خدمات ارزنده و چشمگیری زده اند وجودشان مایه برکت و خیر برای مردم بوده است . اموال و ثروتهایی که به عنوان[ موقوفه] در حوزه فرهنگ اسلامی دیده می شود گوشه ای ازاین خدمتهای ماندگاراست . بناهای خیریه , مساجد, تکایا, پلها و بسیاری از تاسیسات عام المنفعه دیگر, دلیل آن است که همواره انسانهای خدوم و خدمتگزار در جامعه بوده اند که وجودشان منشا آثار و خدمات مفید و مردمی گردیده است . چهره هایی که عمر خود را در پی کسب ابتکار واختراع و بذل دانش و شکوفایی استعدادها گذاشتند و به مردم و جامعه خدمت کردند.
عالمان راستین و درد آشنایی که خدمتگزاری با روح و جانشان آمیخته گردیده و علاوه برانجام وظیفه , پیدایش حادثه و ضرورت ایثار, در کنار مردم و با مردم بوده اند.
مردم , روحانیان را خدمتگزاران بی منتی می شناسند که در تاریخ منشا برکات و خدمات فراوانی بوده اند.
اهل علم ,از متن مردم و جامعه برخاسته و با آنان در تکالیف اجتماعی شریک و همقدم بوده است .
اینان به آموخته های علمی واعمال فردی بسنده نکرده اند, بلکه کوشیده اند که همواره رهایی بخش و خدمتگزار دیگران باشند.
صاحبدلی به مدرسه آمد زخانقاه
بشکست صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تااختیار کردی از آن این طریق را
گفت این گلیم خویش بدر می برد زموج
وین جهد می کند که بگیرد غریق را
اگر در روایت می خوانیم :
[برتری عالم برعاید, چون برتری ماه تابان بر سایر ستارگان است . 43 ]
بدین خاطراست که عالم دینی ,ارشاد و راهنمایی مردم را, در راس کارها قرار داده و به خدمات اجتماعی نیز دست می یازد.
چه زیباست جامعه ای که رهبران فکری و عالمان دینی آن پیشگامان خدمت نیز باشند. به فرموده عیس مسیح(ع) :
ان احق الناس بالخدمه العالم 44 .
لایقترین افراد برای خدمتگزاری عالمانند.
اینان هستند که با حضور در میان توده ها, دردها و نیازها را می شناسند.ارتباط تنگاتنگ با مردم دارندازاین روی , می توانند گره گشای مشکلات آنان باشند.
پیامبراکرم[ ص] درباره این عالمان می فرماید:
نعم الرجل الفقیه العالم ان احتیج الیه نفع 45 ...
نیک انسانی است , آن عالم فقیهی که سودمند و خدمتگزار مردم باشد.
شایسته است حوزویان باالگو قرار دادن پیامبر عظیم الشان و عالمان خدمتگزار, در میدانهای خدمت رسانی پیشتاز باشند.
بویژه دراین زمان که برخی از آنان در[ مجاری امور] واداره جامعه دستی دارند و مسولیتهای کلیدی واساسی به آنان واگذار شده است .
امروز, میدان تحقق آمال و آرزوهای مردم فراهم شده است . آنان چشم دوخته اند که حوزویان ازاین قدرت وامکانات چگونه بهره می گیرند و چه خدماتی ارائه می دهند. پس شایسته است که حوزویان ,این زمینه مناسب را غنیمت بشمرند و در عمل چهره حوزه را, که همواره داعیه خدمت به مردم را داشته است , به مردم بشناسانند و بکوشند که از حوزه خدمتگزاری برای مردم پا را فراتر و یا فروتر ننهند.
پر واضح است که اگر خدمت از هرکس پسندیده است ,ازاهل علم زیبنده تر و زیباتراست .
در پایان , به فرازی از سخنان امام خمینی , رحمه الله علیه , که خورشید وجودش ازافق حوزه نمایان گشت و شعاعش همگان را فرا گرفت و دراین راه هستی اش را فدا ساخت , گوش جان می سپاریم . به امید آن که راه و کلام اوالگوی رفتار و گفتارمان گردد:
[تا حیات دارم خدمتگزار همه هستیم : خدمتگزار ملتهای اسلامی , خدمتگزار ملت بزرگ ایران , خدمتگزار دانشگاهیان و روحانیون , خدمتگزار همه قشرهای کشور و همه قشرهای کشوراسلام و همه مستضعفین] 46 .
پاورقی:
1. نهج الفصاحه , .315.
2. از روح حاکم بر فرهنگ اسلامی در مسائل اجتماعی و مردمی به این مفهوم از خدمتگزاری می رسیم و همچنین از روایاتی که در جلوه های خدمتگزاری آورده ایم این معنی کاملا به دست می آید.
3. بحارالانوار, ج 74.137.
4. همان مدرک ,ج 71.337.
5. اصول کافی ج 2.167.
6. نقطه عطف , نامه امام خمینی به احمدآقا خمینی , .16.
7. مستدرک , چاپ قدیم , ج 2.67.
8. بحارالانوار, ج 71.319.
9. بحارالانوار, ج 71.319.
10. میزان الحکمه , ج 2.538.
11. سوره رعد آیه 17.
12. سوره مریم , آیه 31.
13. بحارالانوار, ج 71.341.
14. همان مدرک ,.318.
15. همان مدرک ,.313.
16. بحارالانوار, ج 71.از283 تا 342.
17. اصول کافی , ج 2.145, پاورقی .
18. بحارالانوار, ج 71.392.
19. سنن النبی , علامه طباطبائی , .16.
20. اصول کافی , ج 2.175.
21. سوره بقره , آیه 177.
22. بحارالانوار, ج 71.317.
23. فهرست غررالحکم , .33.
24. المیزان , ج 14.332.
25. سوره نحل , آیه 91.
26. تفسیر نمونه , ج 11.372.
27. غررالحکم , ج 4.52.
28. همان مدرک ,ج 1.105.
29. سوره بقره , آیه 264.
30. نهج البلاغه , نامه .45.
31. صحیفه سجادیه , دعای مکارم الاخلاق .
32. سوره بقره , آیه 264.
33. سوره فرقان , آیه 67.
34. سوره اسراء, آیه 29.
35. نهج البلاغه , نامه 53, ترجمه دکتر شهیدی .
36. همان مدرک , نامه 5.
37. همان مدرک نامه 53.
38. تحف العقول , .337.
39. نهج البلاغه , نامه 53.
40. ,41,42 همان مدرک .
43. اصول کافی , ج 1.34.
44. همان مدرک ,.37.
45. بحارالانوار, ج 71.216.
46. صحیفه نور.
نظرات شما عزیزان: