مقدمه
تجربهی سالهای متمادی به ما نشان داد که از طریق معرفت نفس، نسل جوان با سرعت بیشتر و با شوق فراوان وارد مباحث الهیات میشوند. همین استقبال موجب شد تا شرحی که استاد طاهرزاده طی ده جلسه بر کتاب «ده نکته از معرفت نفس» داده بودند از نوار پیاده و پس از ویرایش و تکمیل و تعمیق توسط استاد، تحت عنوان «خویشتن پنهان» در اختیار عزیزان قرار گیرد.
در راستای استفادهی هرچه بهتر از این کتاب موارد ذیل توصیه میشود:
1- در ابتدا کتاب «ده نکته از معرفت نفس» همراه با شرحی که به صورت صوت موجود است، کار شود تا کلیّت مطالب فرا گرفته شود و سپس در شرایطی که عزیزان لازم دیدند مطلب معرفت نفس با عمق بیشتر و در ابعادی وسیعتر بازخوانی شود به کتاب «خویشتن پنهان» رجوع نمایند و با مباحثه و تکرار، موضوع را عمیقتر در خود تجربه کنند.
2- مقصود از شناخت نفس ناطقه که در این کتاب دنبال میشود، نفسشناسی به صورت مفهومی یا فلسفی و اخلاقی نیست بلکه توجهی است حضوری و شهودی به خودِ پنهان و به همین جهت رویکرد اصلی کتاب عبور از علم حصولی به نفس است و نظر به تجربهی خویشتن خویش دارد آن هم به علم حضوری.
3- کتاب با این قصد تنظیم شده که حتیالامکان به عنوان متن درسی توسط کسانی که به مباحث مسلط هستند، تدریس شود مگر برای کسانی که خودشان تخصص کافی برای فهم این نوع متون را دارند.
4- بحث خودشناسی وقتی حائز اهمیت است که بدانیم مقصد حقیقی و نهایی انسان، حضرت حق جلّ جلاله میباشد و رجوع به حضرت حق بدون درک حضوریِ «وجود» میسّر نمیگردد و با تجربهی «وجودِ» خویشتن، شرایط رجوع به وجود مطلق به روش حضوری و شهودی در جان انسان فراهم میگردد.
5- از طریق نظر به جنبهی وجودی خود میتوان به جنبهی وجودی عوالم هستی نظر کرد و با «وجودِ» آن عالم روبهرو گشت و در این رابطه است که عرض میشود با شناخت نفس، امکان نظر به حقیقتِ وجودیِ حضرت صاحبالأمر(عج) به عنوان حقیقیترین وجود در عالمِ امکان، فراهم میگردد.
6- از آنجایی که معرفت نفس، نظر انسان را به حقیقت وجودی خویش میاندازد و انسان را از حجاب نسبتها و کثرتها آزاد می کند، به خودی خود یک نوع سلوک و سیر از کثرت به وحدت است و در همین رابطه حضرت امام خمینی(رض) معرفت نفس را مقدمهی ورود به عرفان میدانند.
7- ظلمات سوبژکتیویته و نومینالیسم که هرگونه حقیقتی را در خارج نفی میکند، بزرگترین حجاب امروز عالم است و با نظر به «وجود» از طریق معرفتِ نفس میتوان از حجاب زمانه عبور کرد و سیر الی الله را در زندگی انسانها به صحنه آورد.
8- با نظر به «وجود» از طریق معرفت نفس، مسیر رجوع به حضرت حق گشوده میشود و در چنین مسیری است که نهتنها امکان نظر به انسان کامل فراهم میگردد بلکه ضرورت و اهمیت ارتباط وجودی با امام زمان(عج) برای ما آشکار میشود و در نتیجه در ظلمات آخرالزمان به جای گرفتارشدن در انواع توهمات و ماهیات، به حقیقیترین حقیقت رجوع میکنیم و از منظر شناخت صحیح امام بر هر چیز مینگریم.
9- خلاصهای از سخنان حضرت علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان، در خصوص معرفت نفس در ذیل جلسهی اول اضافه شده تا جایگاه قرآنی معرفت نفس نیز مشخص شود.
10- گروه فرهنگی المیزان افتخار دارد که توانسته است یکی از حساسترین موضوعات مربوط به مبانی اعتقادی را در اختیار ملت ایران قرار دهد، به امید آنکه قدمی در راه کاهش دغدغهی مقام معظم رهبری«حفظهالله» برداشته باشد، آنجا که معظم له یکی از نقاط ضعف را عدم «طرح درست مبانی اعتقادی، چه مبانی اعتقادی مربوط به اسلام و چه آنچه مربوط به انقلاب و نظام جمهوری است» میدانند. زیرا ما معتقدیم یکی از اساسیترین موضوعات در مبانی اعتقادی، معرفت نفس است، البته وقتی به شکل حضوری و وجودی مطرح شود.
گروه فرهنگی المیزان
جلسه اوّل، ـ جایگاه معرفت نفس
بسماللهالرحمنالرحیم
هر انسانی با اندك تأملی بر حالات خود، تصدیق میكند كه خودش منحصر به این جسد مادی نیست و خواهد گفت: «ما بدانستیم، ما نَه این تنیم». یعنی علاوه بر تصدیق به وجود نفسی مجرد، هركس میتواند بهراحتی بفهمد كه روحش فراختر از بدنش است. جالب آنكه پس از آگاهی به این نكته، راهی را میطلبد تا این قفسِ تنگ را بشكند و به آن وجهِ فراخنایِ خود دست یابد. این است كه ناله سر میدهد:
تن قفس شکل است، تن شد خار جان
در فریب داخلان و خارجان
باید فریب تن را نخورد و از حقیقت خود که ماوراء این تن، در عالم حاضر است غفلت نکرد. در آن صورت همراه با مولوی خطاب به نفس ناطقه خواهید گفت:
ای هزاران جبـرئـیل اَنـدر بشــر
ای مسیحایِ نهان در جوف خر
مولوی گِله سرمیدهد كه «تا كِی باید گرفتار تن بود؟!» چرا كه صورت آدمی، رهزن و حجابِ واقعیتِ اوست و نمیگذارد آدمی به واقعیت خود دست یابد، مگر اینكه سر را از یقهی تن بیرون كشد و از ماوراء تن، خود را به نظاره بنشیند.
برآمیختن جسم و روح، موجب شده كه روح، مجال پریدن نداشته باشد زیرا سبكی و سبكبالی، شأن روح است. مگر اینكه روح، اصل خود را فراموش كند و تابع جسم شود.
نظرات شما عزیزان: