ارتباط با افراد دارای بیماری مسری
در مورد ارتباط با افرادی که مبتلابه بیماری مسری هستند، در روایات بهظاهر ناهمخوانی وجود دارد که در برخی از آنها با تأکید اعلامشده از آنان دوریکنیم؛ مانند پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم): از افراد مجذوم فرار کنید، همانگونه که از شیر فرار میکنید؛ اما در برخی از گزارشها آمده است که پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهمالسلام) با آنان همنشین و همغذا میشدند: پیامبر اسلام، دست فردی که مبتلابه جذام بود را گرفته و با نام خدا و اعتماد و توکل بر پروردگار با او در یککاسه همغذا شد. وجه جمع چیست؟
پاسخ اجمالی
در زمانهای گذشته، انواع مختلفی از بیماریهای مسری مانند «جذام» و «طاعون» شیوع داشت، در مورد چگونگی برخورد افراد با این بیماران، روایاتی وجود دارد که در ظاهر باهم متعارض هستند و همخوانی ندارند. برخی از روایات، سفارش به دوری گزیدن از آنها و برخی دیگر دلالت بر همنشینی معصومان (علیهمالسلام) با آن افراد دارند. وجه جمعی که بین این دودسته احادیث میتوان به دست آورد این است که مبنای توصیه حضرات در این روایات، توجه به جنبههای مختلف مانند حفظ کرامت، اخلاق اسلامی و ارتباط پزشک و بیمار در برخورد با بیماران واگیردار است. علاوه بر آن، معصومان (علیهمالسلام)، تعدیلکننده رفتارها در جامعه هستند. گاه مردم جامعه آنقدر به بیماریهای مسری بیتوجهاند که پیشوایان دینی با توصیههایی آنان را به رعایت بهداشت دعوت میکنند و در طرف مقابل، گاه جامعه نسبت به افراد بیمار، حساسیتی شدید و بیشازاندازه نشان میدهد تا جایی که آنان را از محیط طرد کرده و به انزوای مطلق میکشاند که در این زمان، رهبران دینی وظیفه خود میدانند تا با سفارشهای زبانی و رفتارهای عملی، این حساسیت را تعدیل نمایند؛ ازاینرو ممکن است گزارشهای بهظاهر متضاد، در شرایط متفاوت رخداده باشد.
پاسخ تفصیلی
در مورد چگونگی ارتباط با افرادی که مبتلابه بیماری مسری هستند، به نظر میرسد بین برخی از روایات بهظاهر، ناهمخوانی وجود دارد، مثلاً نسبت به بیماری «جذام» در بعضی از روایات، اعلامشده که از آنها دوریکنید اما در برخی از گزارشها آمده است که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهمالسلام) با آنان همنشین و همغذا میشدند.
1.روایات دوری از مَجذوم
بهعنوانمثال در روایتی از امام صادق باواسطه ائمه دیگر از امیرالمؤمنین (علیهمالسلام) نقلشده است که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) در ضمن وصیتهاى خود چنین فرمودند:
«کرِهَ أَنْ یکلِّمَ الرَّجُلُ مَجْذُوماً إِلَّا أَنْ یکونَ بَینَهُ وَ بَینَهُ قَدْرُ ذِرَاعٍ وَ قَالَ فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَک مِنَ الْأَسَدِ»؛ (1)
مکروه است با شخصی که مرض جذام دارد معاشرت و صحبت شود، مگر اینکه بین آن دو بهاندازه یک ذراع فاصله باشد و حضرت رسول (صلیالله علیه و آله و سلم) فرمود: از شخص جذامى فرار کن همانطور که از شیر فرار میکنی.
در روایت دیگر از حضرت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) نقلشده است که فرمودند:
«أَتَاهُ مَجْذُومٌ لِیبَایعَهُ فَلَم یمُدَّ یدَهُ إِلَیهِ بَلْ قَالَ أَمْسِک یدَک فَقَدْ بَایعْتُک»؛ (2)
شخصی که مبتلابه جذام بود برای بیعت نزد پیامبر آمد، اما حضرت به او دست نداده و فرمودند: بدون آنکه با من دست بدهی، بیعتت را پذیرفتم.
همچنین در روایت دیگری از حضرت چنین نقلشده است که:
«لَا تُطِیلُوا النَّظَرَ إِلَى الْمَجْذُومِ وَ إِذَا کلَّمْتُمُوهُ فَلْیکنْ بَینَکمْ وَ بَینَهُ قِیدُ رُمْح»؛ (3)
به افراد مبتلابه خوره، زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفتوگو میکنید، بهاندازه یک نیزه از آنان دورباشید.
در روایت دیگر از امام کاظم (علیهالسلام) از رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) بیانشده است که:
«خَمْسَةٌ یجْتَنَبُونَ عَلَى کلِّ حَالٍ الْمَجْذُومُ وَ الْأَبْرَصُ وَ الْمَجْنُونُ وَ وَلَدُ الزِّنَا وَ الْأَعْرَابِی»؛ (4)
پنج نفرند که درهرحال باید از [همنشین شدن با] آنان اجتناب کرد؛ جذامی، پیس، دیوانه، زنازاده و اعرابی.
2.روایات همنشینی با مَجذوم
اما در مقابل، برخی از گزارشها از سیره اهلبیت (علیهمالسلام) وجود دارد که با افراد مبتلابه جذام، همنشین و همغذا میشدند؛ بهعنوانمثال:
«أَبِی عبدالله (عَلَیه ِالسَّلَامُ) قَالَ: لَقَدْ مَرَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ (عَلَیه ِالسَّلَامُ) بِمَجْذُومِینَ فَسَلَّمَ عَلَیهِمْ وَ هُمْ یأْکلُونَ فَمَضَى ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُتَکبِّرِینَ فَرَجَعَ إِلَیهِمْ فَقَالَ إِنِّی صَائِمٌ وَ قَالَ ائْتُونِی بِهِمْ فِی الْمَنْزِلِ قَالَ فَأَتَوْهُ فَأَطْعَمَهُمُ ثُمَّ أَعْطَاهُم»؛ (5)
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: امام سجاد (علیهالسلام) از کنار چند نفر جذامى که مشغول غذا خوردن بودند عبور میکرد. آنها امام را به خوردن غذا دعوت کردند. امام پاسخ داد: اگر روزه نداشتم، میخوردم! سپس وقتى به منزل رسید دستور داد تا غذایی تهیه کنند و در تهیه غذا هر چه میتوانند از خرج، مضایقه نکنند و آن مبتلایان به جذام را به منزل خود دعوت نموده و به همراه آنان غذا خورد.
در گزارش دیگر آمده است که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) دست فردی که مبتلابه جذام بود را گرفته و فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ ثِقَةً بِاللَّهِ وَ تَوَکلًا عَلَیهِ» یعنی بانام خدا و اعتماد و توکل بر پروردگار؛ و سپس با او در یککاسه، همغذا شد. (6)
3.بررسی سند
بر اساس بررسیهای انجامشده، روایات دسته اول را «علامه مجلسی» بدون ذکر سند، از طریق اهل سنت نقل کرده است و در هیچکدام از منابع معتبر حدیثی شیعه وجود ندارد، غیر از روایت اول -«کرِهَ أَنْ یکلِّمَ الرَّجُلُ مَجْذُوماً إِلَّا أَنْ یکونَ...»- که در کتاب «من لایحضره الفقیه» و روایت -«خَمْسَةٌ یجْتَنَبُونَ عَلَى کلِّ حَالٍ الْمَجْذُومُ ...»- که در کتاب «الخصال» آورده شده است؛ البته سند این دو روایت نیز با توجه به بررسی که در نرمافزار «داریة النور» صورت گرفته، ضعیف است. لازم به ذکر است که نظرات رجالی مطرحشده در این نرمافزار، زیر نظر اساتید و کارشناسان متخصص علم رجال نوشتهشده است.
اما دو روایاتی که دلالت بر همنشینی معصومان (علیهمالسلام) دارند؛ روایت اول فقط در کتاب «الامالی طوسی» و روایت دوم را نیز «علامه مجلسی» بدون سند، از منابع اهل سنت نقل کرده است.
4.وجه جمع
فارغ از بحث سندی، نظرات متعددی در مورد وجه جمع بین احادیثی که سفارش به دوری کردن از بیماریهای مسری دارند، با احادیثی که این بیماریها را واگیردار نمیدانند و حتی معصومان (علیهمالسلام) با آنها همنشین میشدند، وجود دارد:
4-1. دیدگاه علماء
الف) برخی گفتهاند ممکن است ائمه به دلیل کمال توکل، از این حکم مبرا باشند، بهعبارتدیگر چون آنها کمال توکل به خدا را دارند، درنتیجه، بیماری بر آنها اثری ندارد؛ یا اینکه چون خودشان میدانند خداوند، آنها را به این بیماریها مبتلا نمیکند، پس با آنها همنشین و همغذا میشوند. (7)
پس همنشین شدن با آنها برای معصومان (علیهمالسلام) ایرادی نداشته، اما به دیگران به دلیل ضعف توکل توصیهشده تا احتیاط کنند. (8)
ب) روایات مربوط به فاصله گرفتن از جذامی، دلالت بر وجوب ندارد، بلکه دلیل بر جواز این کار و یا استحباب دوری از آنها؛ به دلیل احتیاط و پرهیز از سرایت بیماری است. (9)
«مرحوم ملا صالح مازندرانی» نیز ضمن نقل این دیدگاه در ادامه میگوید: مؤید این مطلب، حدیثی از «جابر» با سند اهل سنت است که گزارششده پیامبر با جذامی همغذا شد و فرمود: «آکل ثقة باللّه و توکلا علیه» یعنی توکل بر خدا.
ایشان در ادامه میگوید: نقلشده است که در مورد دوری از جذامی، یکی از همسران حضرت گفت: گریزی نیست چون رسول خدا فرمود: «لَا عَدْوَى» -یعنی سرایت نمیکند- و ما یک خدمتکار داشتیم که مبتلابه جذام بود، بااینحال در کاسه غذا میخورد و آب مینوشید و بر بسترم میخوابید. (10)
ج) «علامه مجلسی» به نقل از علماء اهل سنت نقل کرده است، روایاتی که ارتباط با افراد جذامی را مجاز میدانند، ناسخ روایاتی هستند که به دور شدن و فاصله گرفتن از آنها توصیه میکنند. (11)
4-2.توصیه به جنبه پزشکی و حفظ کرامت و اخلاق اسلامی
به نظر میرسد علاوه بر سخنانی که علماء شیعه و اهل تسنن نقل کردهاند، نکات دیگری میتوان در جمع بین این دودسته روایات بیان کرد:
یکی از ویژگیهای اخلاق اسلامی این است که مسیر رشد اخلاقی را بر همه انسانها بهطور مساوی گشوده میداند؛ هر انسان، کرامت والایی دارد و مبنای تصمیمگیری درباره جسم و جان انسان نیز همین کرامت انسانی است و مبنای کرامت نیز «تقوا» هست، همچنان که خداوند فرمودند: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ» (12) بنابراین، ارزش تمام انسانها فارغ از تقوا سنجیده نمیشود پس بیماری دلیلی بر پَست بودن انسانها نیست؛ بهعبارتدیگر چنین بیماریهایی ننگ اجتماعی نیستند بلکه مبتلایان میتوانند آن را نشانههای لطف و رحمت الهی بدانند چون آنها به سبب رنج بیماری، از خداوند پاداش معنوی میگیرند؛ پس باید برای زندگی آنها ارزش قائل شد و نباید تحقیر و استهزا شوند.
همچنان از امام سجاد (علیهالسلام) سؤال شد که آیا از کسی که گرفتار بیماری طاعون است بیزار باشیم، طاعون را علامت عذاب او بدانیم؟
حضرت فرمود: اگر گنهکار است از او بیزار باشید، چه طاعون گرفته باشد یا نگرفته باشد و اگر مطیع خداوند عزوجل است طاعون (عذاب او نیست، بلکه رحمت بر اوست و) مایه پاک شدن او از گناه است. در حقیقت خداوند قومى را به طاعون عذاب کند و باهمان طاعون رحمتش را بر قومى دیگر قرار میدهد. آیا نمیبینید که او خورشید را روشنیبخش بندههاى خودساخته و باعث رسیدن میوههاى آنها و فرارسیدن خوراک آنها کرده و چهبسا که بهوسیله همان خورشید، مردمى را عذاب کند و به سوزش آن گرفتار سازد، چه در قیامت بهواسطه گناهانش و در دنیا به بدی کارهایشان. (13)
بنابراین، روایاتی که سفارش به گریزان بودن از بیماران مسری میکنند اولاً به معنای توهین و هتک حرمت آنها نیست؛ ثانیاً به معنای این نیست که فرد مبتلابه بیماری مسری، عضو کاملاً فعال جامعه نباشد یا از داشتن مشاغل مهم محروم بماند، بلکه این دودسته از احادیث برای رفتار اجتماعی و دشواریهای ناشی از جذام، رهنمودهایی، هم اخلاقی و هم پزشکی دارد.
پس روایات دسته اول که به دوری از بیماریهای مسری توصیه دارند، به جنبه پزشکی آن نظر داشته، به همین دلیل مثلاً فرمودهاند «وقتی با آنان گفتوگو میکنید، بهاندازه یک نیزه از آنان دورباشید».
روایات دسته دوم که گزارشی از همنشینی و همغذا بودن اهلبیت (علیهمالسلام) با جذامیان است، دلالت بر این میکنند که از جهت اخلاق اسلامی، صحیح نیست آنها را از جامعه محروم و به آنها توهین کرد، به همین دلیل مثلاً امام سجاد (علیهالسلام) وقتی میبیند مردم با تنفر و وحشت از آنها دوری میکردند، آنها را به خانه خود دعوت کرده و با ایشان همغذا میشوند.
4-3. حفظ آرامش روحی و روانی جامعه
یکی دیگر از دلایل توصیه به دوری، حفظ آرامش روحی و روانی افراد بیمار و غیر بیمار است. بهعبارتدیگر وقتی افرادی مانند جذامیها، بیش از آنکه از بیماری خود رنج ببرند از تنفر و انزجار مردم رنج میکشند، ائمه (علیهمالسلام) راهحلهایی هم برای افراد بیمار و هم افراد غیر بیمار بیان میکنند؛ مثلاً امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«لَا تَنْظُرُوا إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ فَإِنَّ ذَلِک یحْزُنُهُمْ»؛ (14)
به بلازدهها نگاه نکنید، چون مایه اندوه آنها است.
یا در روایت دیگر رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«لَا تُدِیمُوا النَّظَرَ إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ وَ الْمَجْذُومِینَ فَإِنَّهُ یحْزُنُهُمْ»؛ (15)
نگاه پیوسته به گرفتاران و جذامیان نکنید که مایه اندوه آنها است.
بر اساس این دو روایت، یکی از دلایل توصیه معصومان (علیهمالسلام) به دوری از افراد جذامی، آرامش خود آنها است.
از سوی دیگر رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«أَقِلُّوا مِنَ النَّظَرِ إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ وَ لَا تَدْخُلُوا عَلَیهِمْ وَ إِذَا مَرَرْتُمْ بِهِمْ فَأَسْرِعُوا الْمَشْی لَا یصِیبُکمْ مَا أَصَابَهُمْ»؛ (16)
به مبتلا، کم نگاه کنید و بر آنها وارد نشوید و چون بر آنها رسیدید، زود بگذرید تا دردشان به شما نرسد.
برخی از بیماران هم ازلحاظ ذهنی و هم جسمی آزاردهنده هستند، به همین دلیل معصومان (علیهمالسلام) برای حفظ روح و روان افراد جامعه توصیه کردهاند که از آنها دوری کنند.
نکته دیگر اینکه هرچند گفتهاند بیماریهایی مانند جذام، مسری هستند اما به دلایلی ممکن است افرادی مطلقاً استعداد ابتلا به آن را نداشته باشند و یا اینکه همه آن نوع بیماریها خطرناک نباشند، به همین دلیل مثلاً پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) دست فردی که مبتلا بود را گرفت و با وی همغذا شد.
نتیجه
نتیجهای که از مجموعه سخنان در جمع بین این دودسته روایات میتوان در نظر گرفت این است که فارغ از بحث سندی، این موارد هیچگونه تعارضی باهم ندارند بلکه هر دسته از آنها به یک جنبه پرداخته است؛ با این توضیح که حق کرامت یا حرمت داشتن اشخاص در جامعه، همانند حق حیات، از موارد بسیار مهم در زندگی اجتماعی است. انسان یک موجود اجتماعی است و هنگامی میتواند به رشد و تکامل موردنظر خویش برسد که بتواند از مواهب و نعمات الهی اعم از مادی و معنوی، فردی و اجتماعی استفاده کند؛ لذا برای ایجاد بستر مناسب جهت تکامل انسان، در درجه نخست بایستی حرمت و احترام اجتماعی انسان که نیاز طبیعی و فطری اوست صیانت گردد و مورد تحقیر واقع نشود. با توجه به این اصل، منظور معصومان (علیهمالسلام) از کنارهگیری با افراد بیماری، صرفاً جنبه پزشکی دارد نه اینکه درصدد تحقیر این افراد باشد؛ بنابراین درآیات قرآن و روایات اسلامی، اشارههای فراوانی در زمینه حقوق بیماران وجود دارد که نشانگر دقت نظر اسلام به این مسئله است. نتایج بهدستآمده در مطالعه حاضر نشاندهنده توجه اسلام به جنبههای مختلفی نظیر کرامت و ارزش انسانها، ارتباط پزشک و بیمار و تقوا در برخورد با بیماران واگیردار است.
بههرحال اصل بر رعایت بهداشت و دوری از افراد مبتلابه بیماریهای مسری است، اما اگر به مرحلهای برسد که به دلشکستگی آنان منجر شود، افرادی که از توکل بالاتری برخوردار هستند، ایثار کرده و آسیب دیدن احتمالی خود را فدای به دست آوردن دل آن بیماران میکنند.
پینوشتها
- ابنبابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، (1413 ق)، من لایحضره الفقیه، محقق: علیاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، ج 3، ص 557.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 62، ص 82.
- همان، ص 83.
- ابنبابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الخصال، محقق: علیاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین،1362 ش، ج 1، ص 287.
- طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی)، قم: دار الثقافة، چاپ اول، 1414 ق، ص 673.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، همان، ج 62، ص 82.
- همان، ج 72، ص 130.
- جزائرى، نعمتالله بن عبدالله، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، بیروت: مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1427 ق، ج 2، ص 35.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، همان، ج 72، ص 131.
- مازندرانی، محمد صالح، شرح الکافی، محقق: ابوالحسن شعرانی، تهران: المکتبة الاسلامیة، چاپ اول، 1382 ق، ج 8، ص 335.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، همان، ج 72، ص 131.
- سوره حجرات، آیه 13.
- قطبالدین راوندى، سعید بن هبة الله، الدعوات (للراوندی)/سلوة الحزین، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، چاپ اول، 1407 ق، ص 171.
- طبرسى، على بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، نجف: المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385 ق، ص 28.
- ابنا بسطام، عبدالله و حسین، طب الأئمة (علیهمالسلام)، محقق/مصحح: خرسان، محمدمهدی، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1411 ق، ص 106.
- همان.
نظرات شما عزیزان: