خفاش، پرنده شب
در خطبه ای از امیر مؤمنان حضرت علی علیهالسلام درباره شگفتیهای آفرینش خفاش چنین آمده است: «از زیباییهای صنعت پروردگاری و شگفتیهای آفرینش او، همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفاشان است. روشنی روز که همه چیز را میگشاید، چشمانشان را میبندد و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو میبرد، چشمان آنها را باز میکند.... روشنی آفتاب، خفاش را از رفتن در تراکم نورهای تابندهاش باز میدارد و در خلوتگاههای تاریک پنهان میسازد؛ که خفاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است. پس او در روز پلکها را بر سیاهی دیدهها اندازد و شب را چونان چراغی برمیگزیند که در پرتو تاریکی آن، روزی خود را جستجو میکند و سیاهی شب، دیده های او را نمیبندد و به خاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمیماند. آن گاه که خورشید پرده از رخ بیفکند و سپیده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن شود، خفاش پلکها بر هم مینهد و بر آن چه در تاریکی شب به دست آورده، قناعت میکند».(خطبه 154 نهج البلاغه)
بال خفاش
در سخنانی از امیر مؤمنان علیهالسلام ، درباره شگفتیهای خلقت بالهای خفاش میخوانیم: «پاک و منزه است خدایی که شب را برای خُفاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزی قرار داد، و روز را چونان شب تار، مایه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود، و بالهایی از گوشت برای پرواز آنها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن استفاده کنند. این بالها همانند لاله های گوشاند، بی پر و بدون رگهای اصلی، اما تو جای رگها و نشانههای آن را به خوبی مشاهده میکنی.
خداوند برای خفاشان دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که درهم بشکند و نه چندان محکم که سنگینی کند. آنها پرواز میکنند، در حالی که فرزندانشان به ایشان چسبیده و به مادر پناه بردهاند. اگر فرود آیند، با مادر فرود میآیند و اگر بالا روند، با مادر اوج میگیرند. از مادرانشان جدا نمیشوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بالها، قدرت پرواز کردن پیدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خویش را بشناسد. پس پاک و منزه است پدید آورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقی مانده از دیگری، هستی را آفرید».
اعضا و جوارح ملخ
امیر مؤمنان علیهالسلام در خطبه ای، ضمن توجه به اعضا و جوارح مَلخ، درباره شگفتیهای آفرینش آن، چنین میفرماید: «اگر میخواهی، در مورد شگفتی ملخ سخن بگو که خدا برای او دو چشم سرخ و دو حدقه چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانی متناسب اندامش بخشید. ملخ، حواسی نیرومند و دو دندان پیشین دارد که گیاهان را میچیند، و دو پای داس مانند که اشیا را برمیدارد. کشاورزان از آنها میترسند و قدرت دفع آنها را ندارند؛ گرچه همه متحد شوند. ملخها، نیرومندانه وارد کشتزار میشوند و آن چه میل دارند میخورند، در حالی که تمام اندامشان به اندازه یک انگشت باریک نیست».
آفرینش مورچه
امیر مؤمنان علی علیهالسلام در خطبه ای درباره شگفتیهای آفرینش مورچه چنین میفرماید:«به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمیشود. نگاه کنید چگونه روی زمین راه میرود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش میکند. او دانهها را به لانه خود منتقل میسازد و در جایگاه مخصوص نگه میدارد. در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش نمیکند. روزی مورچه تضمین گردیده و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است... اگر در مجاری خوراک و قسمتهای بالا و پایین دستگاه گوارش و آن چه در درون شکم او از غضروف آویخته به دنده تا شکم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش اندیشه کنی، از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدایی که مورچه را بر روی دست و پایش بر پا داشت و پیکره وجودش را با استحکام قرار داد و در آفرینش آن، هیچ قدرتی او را یاری نداد و هیچ آفرینندهای کمکش نکرد».(خطبه 185 نهج البلاغه)
رنگ آمیزی شگفت انگیز طاووس
طاووس، از زیباترین پرندگان است که هر بیننده ای را در نگاه نخست، متوجه رنگ آمیزی شگفت انگیز پرهای خود میسازد. امیر مؤمنان علی علیهالسلام به تشریح عظمت آفرینش طاووس پرداخته و میفرماید: «از شگفتانگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس است که خداوند آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید و رنگهای پر و بالش را به نیکوترین رنگها بیاراست؛ با بالهای زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته شده و دُم کشیدهاش که چون به سوی ماده پیش میرود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان میسازد، گویا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است.... اگر رنگهای پرهای طاووس را به روییدنیهای زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شکوفه های رنگارنگ گلهای بهاری فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچه های پوشیدنی همانند سازی، پس چون پارچه های زیبای پر نقش و نگار یا پرده های رنگارنگ یمن است، و اگر آن را با زیورآلات مقایسه کنی، چون نگینهای رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است».
ریزش و رویش پرهای طاووس
امیر مؤمنان در سخنانی به بیان ریزش و رویش پرهای طاووس پرداخته و میفرماید: «طاووس، چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نیست و شگفت آور آن که هر از چند گاهی، از پوشش پرهای زیبا بیرون میآید و تنْ عریان میکند. پرهای او پیاپی فرو میریزد و از نو میروید. پرهای طاووس، چونان برگ خزان رسیده میریزد و دوباره رشد میکند و به هم میپیوندد، تا دیگر بار شکل و رنگ زیبای گذشته خود را بازیابد، بی آن که میان پرهای نو و ریخته شده، تفاوتی وجود داشته باشد یا رنگی جا به جا بروید.
اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی، لحظهای به سرخی گل، و لحظه ای دیگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه میکند. راستی! هوشهای ژرفاندیش و عقلهای پرتلاش، چگونه این همه از حقایق موجود در پدیدهها را میتواند درک کند، و چگونه گفتار توصیفگران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان تواند کرد؟».
زیباییهای گردن طاووس
هر عضو طاووس، دربردارنده شگفتیهای بسیار است. امیر مؤمنان علیهالسلام در سخنانی درباره گردن طاووس میفرماید: «بر فراز گردن طاووس، به جای یال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابهای نفیس و نگارین است. از گلوگاه تا روی شکمش، به زیبایی رنگ آمیزی شده یا چون پارچه حریر براق یا آیینه ای شفاف که پرده بر روی آن افکندند، درآمده است. در اطراف گردنش، گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار میباشد، پنداری با رنگ سبز تندی درهم آمیخته که در کنار شکاف گوشش، جلوه خاصی دارد. کمتر رنگی میتوان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامهاش، آن را جلای برتری نداده باشد».
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع :
سایت فطرت
نظرات شما عزیزان: