مهدویت در قرآن – قسمت ۴۳ – آیه ۱۵۹ سوره نسا
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً (۱۵۹)
اطیب البیان فی تفسیر القرآن :
و نیست از اهل کتاب احدى مگر آنکه ایمان می آورد ب او البته پیش از موت او و روز قیامه می باشد بر آنها شاهد.
اختلاف شد در مراجع ضمائر ضمیر به و موته و یکون که حضرت عیسى علیه السّلام است یا احد اهل الکتاب یا پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم، در میان مفسرین و در بعض اخبار دارد که مراد پیغمبر اسلام (ص) است لکن سند معتبرى نداریم و خلاف ظاهر آیه و اگر از ائمه علیهم السلام صادر شده باید حمل ببواطن قرآن کرد منافى با ظاهر نیست و ظاهر آیه همان اول است که حضرت عیسى علیه السّلام باشد.
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ ان نافیه است و من اهل الکتاب یعنى احدى از اهل کتاب نیست إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ مگر اینکه ایمان بعیسى میآورد قَبْلَ مَوْتِهِ یعنى قبل از موت اهل کتاب، بعضى گفتند مراد زمانیست که حضرت عیسى نزول میفرماید و خدمت حضرت مهدى (عج) مشرف میشود و عقب سر آن حضرت نماز میخواند و دجّال ملعون بدست آن حضرت کشته میشود، بنا بر این باید اختصاص داد باهل کتاب زمان ظهور مهدى و آیه شریفه عام است از زمان عیسى تا قیامت را شامل است و از آن طرف هم بالحس و الوجدان مشاهده میکنیم که اهل کتاب چه یهود و چه نصارى بهمان عقیده فاسده خود باقى هستند و آنچه میتوان گفت و شواهد بسیارى هم از آیات و هم از اخبار داریم که انسان قبل از موتش حقایق را مشاهده میکند و جاى خود را در بهشت و جهنم مىبیند و پیغمبر و ائمه و ملائکه رحمت و عذاب را معاینه میکند لکن آن موقع براى او ایمان و توبه فائده ندارد چنانچه بر فرعون نتیجه نداشت که خدا میفرماید إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ و جواب شنید آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ یونس آیه ۹۱، بناء على هذا مفاد آیه معلوم میشود که اهل الکتاب هم قبل از موت معاینه میکنند که حضرت عیسى پیغمبر اولو العزم بود، نه حرامزاده بود که یهود گمان بردند و نه پسر خدا بوده که نصارى توهم کردند و فرداى قیامت هم عیسى در حق آنها شهادت باعمال آنها میدهند چنانچه در قرآن میفرماید خطاب بپیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً نساء آیه ۴۱، و نیز میفرماید وَ لَیْسَتِ التَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ الایه نساء آیه ۱۸، و در اخبار دارد
(التوبه قبل المعاینه)
منبع اصلی: أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، صص ۲۶۶- ۲۶۷ (نرم افزار جامع التفاسیر)
برگزیده تفسیر نمونه :
(آیه ۱۵۹)- در تفسیر این آیه دو احتمال است که هر یک به جهاتى قابل ملاحظه است:
۱- آیه مىفرماید: «هیچ کس از اهل کتاب نیست مگر این که به مسیح (ع) پیش از مرگ خود ایمان مىآورد» (وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ).
و آن هنگامى است که انسان در آستانه مرگ قرار مىگیرد و ارتباط او با این جهان ضعیف و با جهان بعد از مرگ قوى مىگردد، پردهها از برابر چشم او کنار مىرود و بسیارى از حقایق را مىبیند، در این موقع است که چشم حقیقت بین او مقام مسیح را مشاهده مىکند و در برابر او تسلیم مىگردد، آنها که منکر او شدند به او مؤمن مىشوند و آنها که او را خدا دانستند به اشتباه خود پى مىبرند در حالى که این ایمان هیچ گونه سودى براى آنها ندارد- پس چه بهتر اکنون که ایمان مفید است مؤمن شوند! ۲- منظور این است که تمام اهل کتاب به حضرت مسیح (ع) پیش از «مرگ او» ایمان مىآوردند یهودیان او را به نبوت مىپذیرند و مسیحیان دست از الوهیت او مىکشند و این به هنگامى است که مسیح (ع) طبق روایات اسلامى در موقع ظهور حضرت مهدى (عج) از آسمان فرود مىآید، و پشت سر او نماز مىگذارد و یهود و نصارا نیز او را مىبینند و به او و مهدى (عج) ایمان مىآورند، و روشن است که مسیح به حکم این که آیینش مربوط به گذشته بوده وظیفه دارد در این زمان از آیین موجود یعنى آیین اسلام که مهدى (عج) مجرى آن است پیروى کند.
و در پایان آیه مىفرماید: «در روز رستاخیز، مسیح گواه بر آنها خواهد بود» (وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً).
منظور از گواهى مسیح بر ضد آنها این است که او گواهى مىدهد که تبلیغ رسالت کرده و آنها را هیچ گاه به خدایى و الوهیت خود دعوت ننموده بلکه به ربوبیت پروردگار دعوت کرده است.
منبع اصلی: برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۷۴- ۴۷۵ (نرم افزار جامع التفاسیر)
ترجمه مجمع البیان فی تفسیر قرآن :
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ: هیچ یک از اهل کتاب نیست جز اینکه پیش از مرگ به او ایمان خواهد آورد.
اقوال
۱- هر دو ضمیر «به … موته» به حضرت مسیح بر مىگردند. یعنى همه یهودیان و مسیحیان، هنگامى که خداوند متعال در زمان ظهور مهدى موعود، مسیح را براى کشتن دجال، به زمین مىفرستند و همه ملل جهان در زیر پرچم اتحاد و اتفاق در آمده، اسلام را مىپذیرند، پیش از مرگش به او ایمان خواهند آورد. این قول از ابن عباس.
ابو مالک، حسن، قتاده، ابن زید است. بدیهى است که ایمان چون در هنگام مرگ است، براى آنها نتیجه اى ندارد.
طبرى نیز همین وجه را اختیار کرده، گوید: آیه اختصاص دارد بگروهى از یهودیان و مسیحیان، که در آن زمان، وجود دارند.
على بن ابراهیم در تفسیر خویش- به چند واسطه- از شهر بن حوشب، نقل کرده است که حجاج بن یوسف مىگفت: آیه «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ …» مرا حیران کرده است. من به قتل یهودیان و مسیحیان، فرمان مىدهم. موقعى که گردن آنها را مىزنند هر چه انتظار مىکشم چیزى در این خصوص از آنها نمىشنوم، حتى لبها را هم حرکت نمىدهند! گفتم: خداوند امیر را اصلاح کند! معناى آیه این نیست. پرسید: چیست؟ گفتم: عیسى بن مریم بیش از قیامت دنیا خواهد آمد و پشت سر حضرت مهدى نماز خواهد خواند. گفت: واى بر تو، این را از کجا مىگویى؟! گفتم: امام باقر (ع) براى من حدیث کرده است. گفت: بخدا، این مطلب را از چشمهاى زلال آوردهاى! بعضى از «شهر» پرسیدند: مقصودت از بیان این مطلب، چه بود؟! گفت:
مىخواستم او را به خشم آورم.
ابو القاسم بلخى نیز نظیر این مطلب را یاد کرده است. زجاج این وجه را ضعیف شمرده، گوید: آنان که تا زمان بازگشت عیسى باقى مىمانند تعداد آنها کم است و آیه مقتضى ایمان عموم اهل کتاب است. لکن ممکن است چنین گفته شود که همه اهل کتاب مىگویند: ما به آن عیسى که در آخر الزمان باز مىگردد، ایمان مىآوریم.
۲- ضمیر «به» به مسیح و ضمیر «موته» به کتابى مىگردد. یعنى هر یک از یهودیان و مسیحیانى که از دار دنیا مىروند، پیش از مرگ خود به عیسى ایمان مىآورند و آن هنگامى است که تکلیف زایل شده و مرگ حتمى است، لکن این ایمان به حالشان فایدهاى ندارد. علت اینکه یهودیان و مسیحیان هر دو را ذکر کرده، این است که هر دو فرقه بر باطلند. یهود از راه کفر و نصارى از راه غلو.
این قول از ابن عباس- بنا به روایت دیگر- و مجاهد و ضحاک و ابن سیرین و جویبر است. گویند. اگر گردنشان هم زده شود، تا ایمان نیاورند نمىمیرند.
۳- مقصود این است که اهل کتاب، پیش از مرگ خود به حضرت محمد ص ایمان خواهند آورد. طبرى این وجه را ضعیف شمرده، گوید: اگر این مطلب، صحیح باشد، نباید بر مردگان اهل کتاب، حکم کافر جارى گردد. لکن ایراد طبرى وارد نیست، زیرا ایمان آنان پس از زوال تکلیف، و موقعى است که براى آنها فایدهاى ندارد.
لکن ضعف این قول بخاطر این است که: در این آیات، نامى از حضرت محمد ص بمیان نیامده است و ضرورتى هم ندارد که ضمیر را بآن بزرگوار، برگردانیم بخصوص که در این آیات، نام حضرت عیسى بمیان آمده و شایسته است که مقصود آن بزرگوار باشد.
یَوْمَ الْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً: در روز قیامت، عیسى گواهى خواهد داد که رسالت خداوند را تبلیغ و خود را بنده خدا معرفى کرده و آنها را دعوت نکرده است که او را خدا پندارند. این معنى از قتاده و ابن جریج است.
ابو على جبایى گوید: بر آنها گواهى مىدهد که هر چه وى تصدیق و تکذیب کرده، آنان نیز تصدیق و تکذیب کنند.
دلالت آیه
این آیه دلالت مىکند بر اینکه: هر کافرى در وقت مرگ، ایمان مىآورد، لکن این ایمان مقبول نیست. چنان که فرعون، وقتى مایوس شد، و دیگر تکلیفى نداشت، ایمان آورد.
قریب به این مطلب، همان است که امامیه روایت کرده اند که مردم- تابع هر دینى باشند- پیامبر و جانشینانش را در دم مرگ، مشاهده خواهند کرد از على ع نیز روایت کردهاند که به حارث همدانى چنین فرمود:
یا حار همدان من یمت یرنى من مؤمن او منافق قبلا
یعرفنى طرفه و اعرفه بعینه و اسمه و ما فعلا
یعنى: اى حارث همدان، هر مومن یا منافقى، در وقت مرگ مرا مىبیند. او مرا مىشناسد و من او را به نام و نشان و کردار مىشناسم اگر این روایت، صحیح باشد، منظور این است که در آن حال به فائده دوستى و زیان دشمنى ایشان از روى علاماتى که از خود مىیابند و احوال که ادراک مىکنند پى خواهند برد. چنان که در روایت است که در دم مرگ، به انسان نشان داده مىشود که از اهل بهشت است یا از اهل دوزخ «۱»
پی نوشت:
(۱)- ابن ابى الحدید نیز در ذیل این خطبه:
«فانکم لو قد عاینتم ما قد عاین من مات منکم، لجزعتم و وهلتم و سمعتم و اطعتم …»
ضمن احتمالاتى که در باره معناى آن مىدهد، گوید «ممکن است مقصود على (ع) این باشد که هیچ کس نمىمیرد جز اینکه در دم مرگ، حضرتش را مشاهده خواهد کرد. شیعه نیز بهمین مطلب معتقد است سپس اشعار حضرت را که براى حارث همدانى خواند نقل کرد، گوید: اگر مقصود على (ع) این مطلب باشد، مانعى ندارد. زیرا قرآن کریم نیز بوسیله آیه:
«وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ …» خبر داده است که اهل کتاب در دم مرگ به عیسى تصدیق خواهند کرد و بسیارى از مفسران، گفتهاند که اهل کتاب عیسى را در دم مرگ مىبینند … (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید چاپ جدید جزء اول صفحه ۲۸۸) ۱- باید توجه داشت که در این مورد نیز یادى از مسیحیان و یهودیان و رفتار آنها با حضرت موسى و عیسى شده، از اینرو پیامبر گرامى مىفرماید: به عدد یهودیان و مسیحیان ..
منبع اصلی: ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، صص۱۳۹ (نرم افزار جامع التفاسیر)
تفسیر احسن الحدیث :
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً.
به نظرم ضمیر «به» راجع است به عیسى و ضمیر «موته» بفرد فرد اهل کتاب که از وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ فهمیده مىشود. یعنى هر یک از اهل کتاب پیش از مرگ «در هنگام مرگ» به عیسى ایمان مىآورد و یقین مىکند که او فقط یک پیغمبر بود نه خدا یا پسر خدا یا یکى از سه خدا یا زائیده از زنا، و آن در وقت معاینه مرگ و مکشوف شدن حقائق است، روایات زیادى داریم که مردگان در آن موقع رسول خدا و ائمّه علیهم السّلام را مىبینند. و عیسى روز قیامت بر اعمال بد امّت خود شاهد خواهد بود «۱» این معنى که گفته شد مطابق روایتى است در تفسیر صافى، المیزان نیز آن را پذیرفته، ظاهرا المنار نیز آن را اختیار نموده است.
اگر هر دو ضمیر راجع به عیسى باشد نتیجهاش آنست که عیسى هنوز نمرده در روایات هست که پشت سر امام زمان علیه السّلام نماز خواهد خواند، آن وقت مراد از اهل کتاب که به او ایمان خواهند آورد همانها هستند که در آن زمان خواهند بود ولى این معنى با آیه تطبیق نمىشود چون ظهور آن در همه اهل کتاب است.
پی نوشت:
(۱) رجوع شود به آیه ۴۱ از همین سوره «نکتهها» ذیل شهادت بر اعمال. […..]
منبع اصلی: تفسیر أحسن الحدیث، ج۲، ص ۴۸۸(نرم افزار جامع التفاسیر)
تفسیر جامع :
على بن ابراهیم ذیل آیه وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ از شهر بن حوشب روایت کرده گفت حجاج بمن گفت در قرآن آیه ایست که مرا حیران کرده، گفتم امیران کدام است؟ این آیه را بیان کرد و گفت بخدا قسم من عده زیادى یهودى و نصرانى را گردن زدم و هر قدر چشم میاندازم ندیدم که لبهاى آنها حرکت نماید و اظهار ایمان و اقرار بتوحید کند گفتم مراد از آیه اینطور نیست، گفت پس مراد چیست؟ گفتم که حضرت عیسى در زمان ظهور حضرت قائم آل محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بزمین فرود می آید و پشت سر حضرت حجت علیه السّلام نماز میگذارد و باقى نمىماند یهودى و نصرانى مگر آنکه ایمان میاورند، گفت واى بر تو از کجا این سخن را میگوئى و از کجا آورده؟ گفتم این معنى را حضرت باقر علیه السّلام بمن خبر داد، گفت بخدا قسم این خبر را از سر چشمه پاکیزه و صاف آوردى و همینطور است.
عیاشى روایت کرده از مفضل بن عمر در آیه وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ گفت از حضرت صادق علیه السّلام مفهوم آیه را سؤال نمودم فرمود این آیه در باره ما خاندان نبوت نازل شده اى مفضل هیچ یک از فرزندان و ذرارى فاطمه نیست که بمیرد و از دنیا خارج شود مگر آنکه اقرار بامامت ائمه معصومین و امام زمان خود نماید چنانچه فرزندان یعقوب بیوسف اعتراف و اقرار کردند وقتى که گفتند لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا بخدا قسم خداوند ترا از میان ما برادران به پیغمبرى برگزید.
و نیز از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده فرمود هیچیک از افراد یهودى و نصارى و سایر ادیان باطله دیگر نمىباشند مگر آنکه هنگام مرگ پیغمبر و امیر المؤمنین را مشاهده نمود و بفهمند که آن دو بزرگوار بر حق بوده و آنها برسول و امیر المؤمنین کافر هستند.
و نیز در آیه فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده فرمود اگر کسى در زمین گندم بکارد و اقدام به پاک کردن زمین ننموده و سرکشى بزراعت ننماید و محصولش خوب نشود و بین گندم و جو تلخه مشاهده کند باید خود را ملامت نماید که سستى و غفلت کرده زیرا خداوند میفرماید فبظلم تا آخر و فرمود طیباتى که حلال بود و خداوند بر آنها حرام نمود گوشت شتر و گاو و گوسفند بود.
منبع اصلی: تفسیر جامع، ج۲، ص۱۴۰(نرم افزار جامع التفاسیر)
تفسیر روان جاوید :
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً (۱۵۹)
ترجمه
و نیست احدى از اهل کتاب مگر آنکه ایمان میاورد البته باو پیش از مردنش و روز قیامت میباشد بر آنها گواه
تفسیر
بر طبق روایات کثیره از عامّه و خاصّه حضرت عیسى در آخر الزمان از آسمان نزول نموده و بحضرت صاحب الامر اقتدا مینماید و آنروز تمام مردم دنیا داراى یک ملت و مذهبند و همه اقرار دارند که عیسى علیه السلام بنده و رسول خدا است پس همه ایمان مىآورند بآنحضرت بطوریکه مرضى خدا است بیرون از افراط و تفریط در حق آنحضرت نه خدا و پسر خدایش دانند و نه منکر نبوت و العیاذ باللّه طیب مولدش باشند تا وفات نماید و این روایات مطابق با ظاهر آیه است و بنابر این ضمیر به و موته هر دو راجع بآنحضرت است و از بعضى روایات استفاده میشود که هیچ یک از یهود و نصارى و سایر اهل کتاب از دنیا بیرون نمیروند مگر آنکه اقرار به نبوت و عبودیت حضرت عیسى مینمایند اگر چه در حال جان دادن باشد که دیگر در آن حال ایمان فائده ندارد و بنابر این ضمیر موته راجع باهل کتاب است و این خلاف ظاهر است زیرا ضمیر به و یکون راجع بحضرت عیسى است و فصل بین آن دو ضمیر بضمیر اجنبى بدون قرینه روا نیست و از بعضى روایات دیگر استفاده میشود که هر کس از دنیا برود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه را مشاهده مینماید و ضمیر به راجع به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است ولى ایمان آنوقت فائده ندارد و این معنى هم خلاف ظاهر است زیرا ذکرى از حضرت ختمى مرتبت در آیات سابقه نشده است
و عیاشى از حضرت صادق علیه السلام نقل نموده که این آیه مخصوص بما است هیچ یک از اولاد فاطمه سلام الله علیها نیست مگر آنکه بالاخره اقرار به امامت مینماید و از دنیا میرود چنانچه اولاد حضرت یعقوب بالاخره اقرار به نبوت حضرت یوسف نمودند و بنابر این مراد از اهل کتاب ورثه کتابند و ضمیر به راجع بامام است و این معنى هم خلاف ظاهر است زیرا سبق ذکرى از امام علیه السلام و عهدى در بین نیست و ممکن است ضمیر به بنابر دو معنى اخیر راجع بکتاب باشد و از کتاب بطریق استخدام پیغمبر و امام اراده شده باشد و در اخبار این نکته ذکر نشده و حاصل معنى را بیان فرموده اند و ضمیر یکون بنابر دو معنى اول و دوم راجع به عیسى علیه السلام است که شهادت میدهد بر یهود بآنکه تکذیب نبوتش را نمودند و افترا بمادرش زدند و بر نصارى که شریک البارى یا پسر خدایش دانستند و بنابر معنى سوم و چهارم راجع به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علیه السلام است که شهادت میدهند بر اعمال آنها و ظلم بعترت طاهره و انصاف آنستکه اظهر و اسلم این معانى از اشکال همان معنى اوّل است اگر چه آنهم انصافا بى اشکال نیست زیرا ظاهر آیه آنستکه تمام اهل کتاب از اولین و آخرین حالشان این است نه اهل یک زمان که حاضرین در زمان ظهور امام غائب (ع) باشند و بنظر حقیر معنى دیگرى رسیده که مفسرین متعرض نشدهاند و این معنى با معانى مذکوره هم وفق دارد و قابل جمع بین معانى است و با ظاهر هم منطبق است لذا ضرر ندارد بطور احتمال ذکر شود و آن اینست که ضمیر به و یکون راجع باشد بکتاب و ضمیر موته راجع باشد باهل کتاب باعتبار افراد چون موت حق آدمى است و در حین مرگ حقائق مکشوف میشود و هر کس بکتاب حقیقى خود ایمان میآورد ولى آنوقت قادر بر عمل نیست
پس باید اهل قرآن تا میتوانند بقرآن عمل نمایند تا در آنروز دچار حسرت و ندامت نشوند و شاید مراد از مشاهده پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار هم در روایات این باب همین باشد و این معنى علاوه بر آنچه ذکر شد مؤید بعقل و نقل و اعتبار است و شهادت قرآن در روز قیامت بر کسانیکه ترک نمودند عمل به آنرا مسلم است و قابلیت جمع این معنى با معانى سابقه به آنست که ایمان بکتاب ملازم با ایمان به انبیا و اولیا است بلکه عین آنست زیرا آنها کتابهاى گویاى الهى میباشند و اللّه اعلم.
گردآورنده:طیبه فدوی
منبع اصلی:
تفسیر روان جاوید، ج۲، ص ۱۵۳(نرم افزار جامع التفاسیر)
نظرات شما عزیزان: