محمدرضا شاه پهلوی؛ هفت رازی که درباره «بزرگ ارتشتاران اعلیحضرت آریامهر» نمی‌دانید
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 59703
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 191870
بازدید ماه : 245148
بازدید کل : 10636903
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 13 / 11 / 1399

۶. شاه زنان را کم‌عقلتر از مردان می‌دانست

شاه برای اولین بار در تاریخ ایران همسر خود را به عنوان جانشین سلطنت تا زمان بزرگ‌شدن ولیعهد انتخاب کرد. اما آریامهر همزمان زنان را کم‌عقلتر از مردان می‌دانست.

بدگمانی شاه به زنان البته بیش از این مورد است. شاهنشاه مانند یک مرد سنتی ایرانی زنان را در جایگاهی پایین‌تر از مردها تصور می‌کرد. برای مثال به مصاحبه شاهنشاه با اوریانا فالاچی نگاه کنید که در پیش از انقلاب دچار سانسور بود.

شاه: در زندگی یک مرد زن‌ها به حساب می‌آیند اگر زیبا و برازنده باشند و بدانند چطور زنانه رفتار کنند … مثلا این داستان آزادی زنان چیست؟ طرفداران حقوق زن حقیقتا چه می‌خواهند؟ شما چه می‌خواهید؟ برابری؟ خودتان بگویید. من نمی‌خواهم بی‌ادب باشم، ولی شما ممکن است از نظر قانون برابر باشید، ولی نه در قابلیت، مرا ببخشید برای گفتنش.

فالاچی: ما {در قابلیت‌ها برابر} نیستیم؟

شاه: نه. شما هرگز یک میکل آنژ یا باخ تولید نکرده‌اید. شما حتی یک آشپز مهم نیافریده‌اید. و حرف نبودن فرصت‌ها را نزنید، حتما شوخی می کنید؟ آیا شما فرصتش را نداشتید که حتی یک آشپز قابل به تاریخ بدهید؟ شما هیچ چیز با ارزشی تولید نکرده‌اید، هیچ چیز! خودتان بگویید، چند زن قادر به حکومت در طی مصاحبه‌هایی نظیر این، ملاقات کرده‌اید؟

فالاچی: حداقل دو اعلیحضرت، گلدا مایر و ایندیرا گاندی.

شاه: همم … تنها چیزی که می‌توانم بگویم اینست که آن زن‌ها در قدرت، خیلی سختگیرتر از مردان هستند. خیلی بی‌رحم‌تر. خیلی به خون تشنه‌ترند. من از واقعیت‌ها صحبت می‌کنم، نه از عقاید. شما قسی‌القلب هستید وقتی که حکومت می‌کنید. (مصاحبه با تاریخ)

۷. ایران در آستانه دروازه‌های تمدن بزرگ نبود

نه تنها ایران در آستانه جهشی بزرگ نبود بلکه شدت خرابی امور، اسدالله علم، وزیر دربار و دوست صمیمی شاه  را نگران از انقلابی ناگزیر در ایران کرده بود. وی در سوم بهمن ۱۳۵۴ از دیدارش با عبدالمجید مجیدی، رئیس سازمان برنامه، وزیر کار و دبیر بنیاد فرح می‌نویسد:

«دیشب به منزل من آمده بود و به صورت وحشتناکی از کمی پول و هدر داده شدن پول در گذشته سخن می‌گفت که بینهایت ناراحتم کرد. یعنی وضع به طوری است که قاعدتاْ باید به انقلاب بیانجامد. اول بودجه امسال را با بیست و پنج ملیارد کسری بسته‌اند. ثانیا آن قدر پول هدر داده‌اند، چه در پروژه‌های بی‌ثمر، چه در خریدهای بی‌ثمر، از جمله ۴۰۰۰ کامیون که نه راننده و نه راه برای آن موجود است، چه در خرید گندم و مواد غذایی، چه در خرید شکر که واقعا انسان شاخ درمی‌آورد و از همه بامزه‌تر این که می‌گفت، من که رئیس سازمان برنامه هستم، از اغلب این مخارج تا پس از تهیه آنها هیچ‌گونه خبری نداشته‌ام. قرض‌های به دولت‌های خارجی که خود فصلی علیحده است و رقمی است در حدود دو میلیارد دلار.» (یادداشت‌های علم، جلد پنجم، ص ۴۰)

یکی از علل خرابی امور این بود که برای شاه ایران تعهد به پیشوایی خودش بیش از تخصص افراد مهم بود. در حقیقت شاهنشاه از متخصصان بیزار بود.

شاه معمولا بدون توجه به نظریات کارشناسان و متخصصان، خودسرانه در جزئیات برنامه‌ها دخالت می‌کرد. اسدالله علم در خاطرات خود نوشته است: «شاهنشاه همیشه می‌فرمایند باید به متخصصان بگویند مطالعات خودشان را بکنند، وقتی نظر دادند باید درست خلاف آن عمل کنید مخصوصا در امور اقتصادی!» (یادداشت‌های علم، ۱۹ اردبیهشت ۱۳۵۳).

محمدرضا شاه ایران در آن زمان و سلطنت‌طلبان امروز به پیشرفت‌های اقتصادی ایران مخصوصا بعد از سال ۱۳۴۲ و برنامه‌های توسعه سوم، چهارم و پنجم افتخار می‌کنند. متولی اصلی برنامه‌های توسعه در ایران سازمان برنامه بود. ابوالحسن ابتهاج را پایه‌گذار اصلی برنامه‌ریزی توسعه در ایران می‌دانند. او معتقد بود درآمد‌های نفتی ایران تنها باید خرج برنامه‌های توسعه و سرمایه‌گذاری برای پیشرفت اقتصادی جامعه شود. بی‌جهت نیست که ابتهاج در سال ۱۳۳۷ استعفا داد و حتی در سال ۱۳۴۰ هفت ماه به زندان افتاد.

شاه علاقه‌ داشت بخش بزرگی از درآمد نفت را که به ویژه در دهه ۵۰ با افزایش قیمت جهانی رشد زیادی پیدا کرده بود خرج هزینه‌های نظامی کند. در سا‌ل‌های آخر حکومت شاه، در حالی که با هیچ کشور همسایه‌های مشکلی جدی وجود نداشت، هزینه‌های نظامی ایران بیش از ده درصد تولید ناخالص ملی رسید (علم جلد یک ص ۸۴). این درصد چیزی نزدیک به نسبت هزینه امروز عربستان سعودی در بودجه نظامی‌اش است. این در حالی بود که تقریبا نصف کشور بی‌سواد و از دسترسی به امکانات اولیه زندگی محروم بودند.

آمار باسوادی در ایران، منبع: مقاومتی‌نیوز

لابد شما هم روایت‌هایی از ثبات قیمت در زمان شاه شنیده‌اید. مساله رشد اقتصادی حدود ۱۰ درصدی در زمان حاکمیت اعلیحضرت و تورم نسبتا پایین اقتصادی یک واقعیت آماری است. البته این تورم همیشه هم پایین نبوده است. اگر به آمارهای بانک جهانی نگاه کنیم دهه پنجاه و با سرازیر شدن درآمدهای نفتی اقتصاد ایران دچار تورم شده و شکایت از گرانی امری روزمره شد.

مواجهه حکومت با این گرانی‌ها از طریق بگیر و ببند بازرگانان هم در نهایت به جایی نرسید.

واقعیت دیگر اقتصادی این است که ایران همزمان یکی از بدترین وضعیت‌ها در توزیع درآمد‌ها را داشت. به طور ساده این که ثروت زیادی که به مدد رشد اقتصادی بدست می‌آمد بسیار ناعادلانه میان مردم ایران تقسیم می‌شد.

یک دلیل روشن برای این ادعا شاخص جینی در ایران است که نشان‌دهنده نابرابری اقتصادی است. بر اساس گزارش سازمان جهانی کار، این شاخص در اواخر دهه ۴۰ شمسی یکی از بالاترین‌ها در جهان (بیش از تمام کشورهای آسیای شرقی و اروپا) بوده است.

منبع: صالحی اصفهانی، انقلاب و بازتوزیع در ایران

محمد باهری، معاون فرهنگی وزارت دربار، دبیر کل حزب رستاخیز و وزیر دادگستری، در مصاحبه‌ای که بعد از انقلاب انجام داده تصویری از آریامهر ارائه می‌کند که درعین همدلی با شاه ایراد مهم حکومت او را بیان می‌کند:‌

«شاه یک مردی بود که به ظواهر امر اهمیت می‌داد، به عمق مطالب توجه نداشت. خیلی دلش را خوش می‌کرد به ظواهر… همیشه دلش می‌خواست عمارات خیلی عظیم، دانشگاه‌ها تعدادش زیاد، ولی به هیچ وجه فکر نمی‌کرد این دانشگاه‌هایی که می‌سازند آیا معلم به قدر کافی دارند یا نه. این عمارات عظیمی که می‌سازند آیا اینها از نظر سوسیولوژیک و از نظر شهرسازی آیا صحیح هستند یا مقید هستند یا مفید نیستند… هر چیزی را در اشل بزرگ و در کمیت زیاد می‌خواست بدون این که توجه بکند این مسأله در اشل بزرگ و در کمیت وسیع آیا صحیح است، درست است یا درست نیست.» (تاریخ شفاهی ایران)

همین ظاهربینی آریامهر وضعیت کشور را در اواخر حکومتش به حالتی درآورده بود به گفته عبدالمجید مجیدی، نهادهای کشور ناکارآمد شده بودند:

«گرفتاری ما این بود که … مجلس یک مجلس واقعی‌ای که طبق قانون اساسی عمل بکند نبود. دادگستری‌مان یک دادگستری‌ای که آنطور که با اصطلاح قانون اساسی مستقلاْ و با قدرت عمل بکند نبود. دولت‌مان که قوه مجریه بود آنطوری که باید و شاید قدرت اجرائی نداشت.» (تاریخ شفاهی ایران)

و در آخر

پس از چهار دهه تبلیغات رسمی که خواسته از شاه دیو بسازد، حالا تبلیغاتی دیگر بالا گرفته که می‌خواهد او را فرشته کند.

چنین ساده‌سازی‌هایی کمکی به فهم نقش شاه در تاریخ معاصر ایران نمی‌کند و واقعیت را به پای سیاست‌بازی هیجانی قربانی می‌کند.

افراد حتی با نیت‌های خوب، چهره‌های معصوم، لباس‌های شیک، و نطق‌های تاثیرگذار فاجعه می‌آفرینند. تضمینی برای درست‌کاری و مسئولیت‌پذیری هیچ سیاستمداری وجود ندارد مگر آنکه کسانی که از تصمیمات او متاثر می‌شوند بتوانند بر وی نظارت و در صورت لزوم برکنارش کنند.

بررسی انتقادی و چندجانبه گذشته برای ساخت آینده‌ای بهتر و متفاوت ضروری است.

برخی افراد در فرار از دشواری‌های وضع کنونی و از آنجاکه چشم‌اندازی روشن در آینده نمی‌بینند، از گذشته جهانی آرمانی، باشکوه و از دست رفته می‌سازند. خود را سرزنش می‌کنیم که چرا به آنچه داشتیم قانع نبودیم و لیاقتی بهتر از داشته امروزمان نداریم. اما اگر گذشته‌ای وجود داشت که به کمال رسیده بود، دیگر چیزی در تاریخ تغییر نمی‌کرد و همه چیز در همان لحظه طلایی منجمد می‌شد.

هیچ دوران طلایی گذشته‌ای وجود ندارد که بخواهیم به آن بازگردیم.

آینده را باید از زندان گذشته آزاد کنیم.

 

همچنین بخوانید:  تفسیر هنر ایرانی بر پایۀ خلقیات اجتماعی: لاابالی‌گری قاجاری و نظامی‌گری پهلوی

۱. برخی از چهره‌های فرهنگی برجسته‌ای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند: احمد شاملو شاعر، امیرمختار کریم‌پور شیرازی شاعر، خسرو گلسرخی شاعر، عاطفه گرگین شاعر، داریوش اقبالی خواننده، فریدون فروغی خواننده، غلامحسین ساعدی نمایش‌نامه‌نویس، کرامت‌الله دانشیان شاعر، محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین) نویسنده و مترجم، محمود دولت‌آبادی نویسنده، مهدی اخوان ثالث شاعر، نادر ابراهیمی نویسنده، هوشنگ گلشیری نویسنده، سیاوش کسرایی شاعر، احمد محمود نویسنده، علی اشرف درویشیان نویسنده، نجف دریابندری مترجم، اسفندیار منفردزاده آهنگساز، شهیار قنبری ترانه‌سرا، سعید سلطان‌پور شاعر نمایشنامه‌نویس و کارگردان، عبدالحسین نوشین نمایشنامه‌نویس و کارگردان، مرتضی کیوان شاعر، رضا براهنی نویسنده و شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، شهرنوش پارسی‌پور نویسنده، فریده لاشایی نقاش، نعمت آزرم (م. آزرم) شاعر، جعفر کوش‌آبادی شاعرِ، رضا علامه‌زاده کارگردان، شاهرخ مسکوب پژوهشگر و نویسنده، نصرالله کسرائیان عکاس، فرج سرکوهی منتقد و روزنامه‌نگار، ابراهیم یونسی مترجم و بسیاری دیگر از اهل فرهنگ در ایران به زندان افتادند و آثارشان دچار سانسور شد.

فیلم‌هایی همچون دایره مینا ساخته داریوش مهرجویی، فیلم گوزن‌ها ساخته مسعود کیمیایی، آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی، فیلم جنوب شهر ساخته فرخ غفاری، سایه‌های بلند باد ساخته بهمن فرمان‌آرا، اون شب که بارون اومد و قلعه اثر کامران شیردل، و آثاری دیگر  دچار سانسور و یا توقیف می‌شوند.

برای آشنا شدن با سانسور آریامهری نگاهی به آیین‌نامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید مصوب هیئت وزیران ۳ مرداد ۱۳۴۵ بیاندازیم:

ماده۳- نمایش تمام یا قسمتی از هر فیلم که متضمن نکات مشروح در زیر باشد در سراسر کشور ممنوع است:

  1. اهانت به اصل توحید پروردگار و ادیان و کتب آسمانی و پیغمبران و مقدسان و ائمه اطهار.
  2. اهانت به دین اسلام و کیش شیعه اثنی عشری و مقدسان و مقدسات آن.
  3. هتک حرمت و اهانت به مذهب و معتقدات اقلیت‌های مذهبی ایران.
  4. اسائه ادب به مقام شامخ سلطنت و خاندان جلیل سلطنتی.
  5. تشویق و تحریک هرگونه عصیان و بلوا علیه رژیم سلطنت مشروطه و دولت.
  6. اهانت به مقامات دولتی اعم از کشوری و لشکری.
  7. اهانت به کشورهایی که که با کشور ایران روابط دوستانه دارند یا توهین نسبت به مفاخر تاریخی و ملی آنها تا آن حد که موجب کدورت و رنجش در آن کشورها شود.
  8. تبلیغ برای هرگونه مرام و مسلکی که به موجب قوانین و مقررات کشور ایران غیرقانونی شناخته شده باشد.
  9. صحنه‌هایی که حاکی از سوء قصد علیه رئیس و اعضای یک دولت بوده و قصد تحریک در آن آشکار باشد.
  10. صحنه‌هایی که حاکی از شورش علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و دفاعی باشد و پیروزی علیه اخلالگران شود.
  11. به طور کلی صحنه‌هایی که مخالف و متضاد با مقدسات و مفاخر تاریخی و ملی ایران است و در آن به مقام و مسئولیت کشور ایران چه در گذشته و چه در حال در میان ملل جهان لطمه و خدشه ای وارد می‌سازد.
  12. تشویق اعمال رذیله و غیرانسانی از قبیل خیانت، جنایت، جاسوسی، زنا، همجنس‌دوستی، دزدی، ارتشاء و تجاوز به حقوق غیر به آن شکل که فاقد اخذ نتیجه مثبت و انسانی باشد یا نتیجه‌ای از آن عاید شود که به طور ضمنی دال بر برائت و موجه ساختن ارتکاب اعمال ناشایست و غیرانسانی باشد.
  13. رجحان و توفق بد بر خوب، ناشایست بر شایسته، غیرانسانی بر انسانی، رذالت بر فضیلت، و تقوی به هر شکل و بیان یاعم از اینکه صریح باشد یا ضمنی و در لفافه.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی