معنای اخلاص
اخلاص،[۱]یعنی انگیزۀ اصلی در انجام کارها، بندگی، شایستگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه شایستگی و رضایت غیر او.
رابطۀ اخلاص و نیازمندی انسان
مقدمه
انسان از نظر قرآن، موجودی است که نسبت به خالق خود سراسر فقر و نیازمندی است و هر قدر معرفت انسان نسبت به خود و جایگاه خویش در عالم هستی بیشتر گردد، به شناخت بیشتر خالق و توجه به او می انجامد و نتیجۀ آن افزایش ایمان و ارتقاء درجات معنوی و اخلاص در عبادت و بندگی خداوند است. اما از آن جا که انسان ها به لحاظ سطح معرفت و شناخت نسبت به خود و خداوند و فلسفۀ آفرینش متفاوت اند، کیفیت بندگی و اطاعت ایشان نیز متفاوت و در حد و اندازۀ معرفت ایشان است.
توجه به دو نکته می تواند ما را در تحلیل و بررسی موضوع فوق یاری رساند.
یک. انسان از نظر قرآن، موجودی است با دو بعد روح و جسم، که سراسر وجودش را فقر و نیازمندی فرا گرفته و در همۀ امور به خالق خود یعنی “غنی بالذات” محتاج است. خداوند در قرآن می فرماید: “ای مردم شما همگی به سوی خدا محتاجید و تنها اوست که بی نیاز ستوده شده است.”[۲] دامنۀ این نیازمندی تنها به امور مادی و دنیوی محدود نمی شود، بلکه در مسائل معنوی و اخروی، این نیازمندی به اوج و غایت خود می رسد.
خدای هستی بخش به انسان قدرت و توانایی و اراده و اختیار بخشیده تا اسباب سعادت دنیا و آخرت خویش را فراهم سازد. آنچه ما در ظاهر می بینیم، این است که انسان با اختیار و اراده و با تلاش و پشتکار خود به امور دنیوی خویش رسیدگی می کند، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که، همۀ اسباب و علل و نعمات و مواهب موجود در عالم هستی و حتی قدرت برخورداری از این نعمات از ناحیۀ ذات پاک خداوند است و انسان برای رسیدن به کمال و سعادت اخروی، باید از احکام و تعالیم نورانی دین که توسط انبیاء آورده شده پیروی کند و از طریق بندگی و عبودیت خداوند و پرورش روح تقوا و معنویت و پرهیزکاری، به ذات خداوند تقرب جوید. پس فقر و احتیاج در ذات انسان است و تنها او است که بی نیاز مطلق است.
انسان با تلاش برای رفع نیازهای خود و معرفت بیشتر نسبت به جایگاه خویش در عالم هستی به شناخت بیشتر خالق نائل می شود و این به توجه و روی آوردن به غنی بالذات و هستی بخش عالم می انجامد و نتیجۀ آن افزایش ایمان و ارتقاء درجات معنوی و اخروی و اخلاص در عبادت و بندگی خداوند است.
دو. اثر و فایدۀ عبادت که از آن به هدف و غرض فعل تعبیر می کنند، نباید با هدف فاعل، یعنی نیت و انگیزۀ انجام دهندۀ کار خلط شود و هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزۀ فاعل، همان هدف فعل باشد.
بهتر است فرق بین هدف فاعل و هدف فعل را با مثالی توضیح دهیم:
فرض کنید که برای مریضی، دارویی مفید و شفا بخش است، اما مریض از خوردن آن استنکاف می کند، ولی این مریض برای پدرش، احترام خاصی قائل است و پدرش بر خوردن این دارو اصرار دارد. او در این جا اقدام به خوردن دارو می کند، نه به خاطر این که آثار مفیدی برای او دارد، بلکه چون پدرش از او خواسته است؛ یعنی هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزۀ فاعل، همان هدف فعل باشد. و این را نیز می دانیم که انسان ها به لحاظ سطح معرفت و شناخت نسبت به خود و خداوند و فلسفۀ آفرینش متفاوتند، از این رو در اطاعت و بندگی خداوند نیز دارای مراتبی هستند امام علی (ع) در روایتی عبادت کنندگان را به سه دسته تقسیم می کنند: «گروهی به شوق بهشت خدا را عبادت می کنند که این عبادت تجار است (ارزش و فایدۀ چندانی ندارد) و گروهی از ترس جهنم خدا را عبادت می کنند که عبادت بردگان و بندگان است (ارزش و اثر زیادی ندارد) ولی گروهی هستند که چون خداوند را اهل و شایستۀ عبادت می بینند، برای شکر نعمت ها او را عبادت می کنند که این، عبادت احرار و آزادگان است (که بسیار با ارزش و سودمند است) .»[۳]
این جمله به هدف و انگیزه فاعل اشاره دارد که گرچه انسان، با انگیزۀ رفتن به بهشت یا نرفتن به جهنم، از انگیزۀ الاهی فاصله نمی گیرد زیرا رفتن به بهشت، چیزی است که خدا آن را خواسته و اثر طبیعی اعمال عبادی هم همین است که انسان به گوهر تقوا دست یابد و در پرتو آن وارد بهشت گردد،اما انسان باید به جایی برسد که خدا را برای خدا بخواهد و پر واضح است که آثار چنین عبادتی که فقط برای خدا باشد، به خود عبادت کننده می رسد و باعث می گردد تا عبادت کننده مقام رضوان و قرب الاهی را به دست آورد،[۴] اما می تواند این جز هدف عبادت کننده (فاعل) نباشد.
با توجه به این دو نکته و با توجه به معنا و مراتب اخلاص، ارتباط فقر و نیازمندی انسان با خلوص نیت، روشن می گردد. اخلاص، یعنی خالص ساختن قصد از غیر خدا و روی گرداندن نیت از ماسوی الله[۵] و اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او؛[۶] یعنی از هر شائبه و غرض دیگری خالی و تنها برای تقرب به خداوند باشد.
اخلاص که همان روح عمل است، همانند بسیاری موضوعات دیگر دارای مراتبی است که در کتب اخلاقی به آن اشاره شده است: بالاترین مرتبه اخلاص مرتبه صدق است و عبارت از آنست که؛ انسان در انجام عمل، قصد و نیت مزد گرفتن در دنیا و آخرت نداشته باشد و صاحب عمل همیشه از اجر دو عالم چشم پوشیده و به جز او مقصود و مطلوبی را نطلبد. و البته به این مرتبه نمی رسند مگر کسانیکه مستغرق در ذات و عظمت الهی گشته و واله و حیران محبت او باشند.
و پایین ترین مرتبۀ اخلاص را اخلاص صافی نامند و عبارت از آن است که انسان در عمل خود قصد وصول به اجر و ثواب و یا خلاصی و نجات از عقاب و عذابی داشته باشد.[۷]
در نتیجه اولاً: رسیدن به سعادت و کمال اخروی و ورود به بهشت ابدی و نیز نجات و خلاصی از عقاب و عذاب اخروی در پرتو پرهیز از گناه و انجام عبادت و طاعت الاهی، وجهه ای از خواست و ارادۀ خداوند و مورد رضای حضرت او است، و منافاتی با خلوص ندارد و تنها از حیث درجه و اعتبار و قدر و قیمت در پیشگاه خداوند متفاوت است.
ثانیاً: بین هدف فاعل و هدف فعل، فرق است و می شود ما در اثر نیازمندی به کمال، نیاز به عبادات و… داشته باشیم اما همین نیز هدف و انگیزۀ فاعل در انجام عبادات الاهی نباشد و این جاست که بالاترین مرتبۀ اخلاص حاصل می شود و انسانی که به این مرحله رسیده به مرحله بالای اخلاص نائل آمده است.
مراتب اخلاص
مراتب بندگی و اخلاص[۸] به مراتب نیت بستگی دارد؛ چون بندگی می تواند به خاطر ترس از عذاب الاهی، دسترسی به پاداش های الاهی، شرمساری از پروردگار هستی در سرکشی و عدم اطاعت، سپاس گذاری از نعمت های بی شمار خداوند، دسترسی به کمالات معنوی انسانی، شایستگی آفریدگار هستی در بندگی از او و دوستی و عاشقی ذات حق تعالی باشد.
بنابر ترتیب ذکر شده می شود نام های زیر را به هر یک از مراتب داد. عبادت و بندگی خائفانه، تاجرانه، شرم سارانه، شاکرانه، محبانه و عاشقانه. البته باید گفت که گاه برخی از این انگیزه ها با هم در یک فرد ممکن است جمع گردد.
موانع اخلاص
برای شروع و ورود در عالم و مراتب اخلاص در بندگی موانعی وجود دارد که در زیر به مهم ترین آنها اشاره می شود:
الف. ریاکاری
ب. دلبستگی به دنیا
ج. شیطان
ریاکاری: بیشترین موارد عدم اخلاص که بیشتر مردم در بندگی ذات حق، به آن گرفتارند، ریاکاری و جلب خوش آیندی دیگران، به منظور، خود ستایی، شهرت طلبی و ریاست طلبی است.
رفع ریاکاری به این است که ریا کار بداند امکان دسترسی به خوش آیندی همیشگی همه مردم نیست، علاوه باید در یک نگرانی روحی و پراکندگی ذهنی همیشگی به سر ببرد و بر فرض دسترسی به خوش آیندی دیگران، خوش آیندی دیگران چه سودی به حال او دارد، نفع و ضرر واقعی دست ذات حق تعالی است.[۹]
دلبستگی به دنیا: دلبستگی به دنیا باعث می شود که همه زندگی آدمی و حتی بندگی ذات حق تعالی، وسیله ای برای دسترسی و برخورداری بیشتر از دنیا باشد.
رفع این دلبستگی به این است که دنیاشناسی و انسان شناسی کند، بیشتر بدبختی ها و گرفتاری ها و نا آرامی های بشر برای دست یابی به دنیای زود گذر بوده است، علاوه این که آدمی نیازهای گوناگونی دارد که دست دنیا عاجزتر از آن است که آن نیازهای را بر آورده نماید.
شیطان: این شیطان است که ریا، دنیا و هر امر زشت و بدی را برای آدمی محبوب و زیبا جلوه می دهد.[۱۰]
رفع نفوذ شیطان به این است که بداند شیطان باعث هبوط آدم بوده و به زشتی ها و ضررهای کار شیطان توجه و تمرکز بیشتر داشته باشد.
شیوه های دسترسی به اخلاص
راه ها و شیوه های دسترسی به اخلاص را می توان در امور زیر خلاصه نمود:
۱٫ تقویت ایمان و شناخت نسبت به ذات متعالی خداوند: ایمان به ذات حق تعالی و همۀ صفات نامتناهی او به ویژه صفاتی که شایستگی و دوستی ستایش و پرستش را مختص ذات حق تعالی می کند، جایی برای انگیزۀ شرک، کفر و نفاق، با همۀ اقسام آنها باقی نمی گذارد و شناخت ذات حق تعالی با همه صفات او حالت ترس، فروتنی و خود باختگی در آدمی به وجود می آورد که مبادا دچار عذاب دنیوی و اخروی و یا محرومیت از دیدار ذات حق تعالی شود. در نتیجه بنابر مراتب این شناخت، مراتبی از ترس و اخلاص حاصل می آید.
۲٫ فکر کردن دربارۀ ارزش اخلاص: اخلاص، فرمان الاهی به ادیان الاهی،[۱۱] نعمت پنهانی خداوند به بنده محبوب خود،[۱۲] باعث دیدار پروردگار هستی،[۱۳] مایه رهایی از حساب روز قیامت،[۱۴] موجب بر خورداری از پاداش های بی پایان اخروی[۱۵] و باعث عدم تصرف شیطان در آدمی است.[۱۶]
۳٫ فکر کردن درباره ضررهای اخلاص نداشتن: از مجموع روایات[۱۷] درباره آثار ریا و عدم اخلاص بر می آید که ریا و عدم اخلاص نوعی کفر، شرک، نفاق، نیرنگ با ذات حق تعالی، مایۀ خشم خداوند و باعث عدم قبولی اعمال، شفاعت، اجابت دعا می باشد.
۴٫ هماهنگی و همانندی بندگی در ظاهر و پنهان: این هماهنگی باید به گونه ای باشد که حضور دیگران تأثیری در چگونگی بندگی او نگذارد.
۵٫ بندگی همه جانبه: پیروی فرمان ذات حق تعالی در همۀ واجبات، ترک محرمات، انجام مستحبات، ترک مکروهات و حتی در انجام مباحات. نه این که مثلاً نماز بگذارد در عین حال حسادت و غیبت هم داشته باشد و همین طور در سایر موارد اعتقادی و عملی دین.
۶٫ احساس عجز و کوتاهی در بندگی: بنده در عین بندگی و اخلاص، خود را عاجزتر از آن بداند که بتواند حق بندگی و اخلاص در بندگی را به جا آورد، لذا انبیا و اولیا با این که از بالاترین مراتب اخلاص برخوردار بودند، در راز و نیاز، خود را عاجزتر از این می دانستند بندگی شایستۀ ذات حق تعالی به جا آورند. لذا نبی خاتم می فرماید: “بندگی شایسته تو را به جا نیاوردیم”.[۱۸]
۷٫ دعا: دعا وسیله ای است برای حل گره ها و دردهای دنیوی و معنوی. بعضی از نیازهای اساسی و ابدی آدمی، جز از راه بندگی و دعا در کنار آن به دست نمی آید. چه نیازی بالاتر از اخلاص در بندگی است، لذا امام سجاد (ع) از خداوند عاجزانه خواستار اخلاص در بندگی هستند: “خدایا همۀ اینها (اعمال) را از ریای ریاکنندگان خالص بگردان تا احدی را شریک تو قرار ندهیم و جز تو مرادی برنگزینیم”.[۱۹]
تداوم و استمرار اخلاص
یکی از مشکل ترین کارها، تداوم اخلاص در اعمالی است که انسان برای خداوند انجام می دهد. احیاناً، اخلاص در عمل و استمرار بر آن، مشکل تر از انجام اصل عمل است. امام صادق (ع) می فرماید: “باقی ماندن بر عمل خالصانه، سخت تر از اصل انجام عمل است”.[۲۰]
بنابراین، در فرهنگ اسلام، نه تنها حُسن فعلی (خوب بودن عمل) لازم است، بلکه حسن فاعلی (با نیت خالصانه انجام دادن) نیز در قبولی اعمال شرط شده است. مضافاً بر این که تنها انجام خالصانۀ اعمال، کافی نیست. استمرار نیت خالصانه، شرط دیگر قبولی اعمال است. خداوند در قرآن به زیبایی، این مسئله را بیان کرده است. در باب صدقات (نیکی ها) می فرماید: “اى مؤمنان! صدقات خود را با منّت و آزار باطل نکنید، مانند کسى که براى ریا و نمایاندن به مردم مالش را انفاق مىکند و به خدا و رستاخیز ایمان ندارد. پس حکایت آن چون تخته سنگى است که بر آن خاکى باشد و رگبارى بر آن ببارد و خاک آن را بشوید. آنان به چیزى از آنچه حاصل نمودهاند دست نیابند، و خداوند گروه کافران را هدایت نمىکند”.[۲۱]
این آیه در بیان حال کسانی است که اعمال نیک و با نیت خالصانه انجام می دهند، سپس به سبب منت گذاشتن و اذیت کردن (که نشان از نیت غیر خالص دارد)، عملش را باطل می کنند. خداوند این افراد را به ریا کارانی تشبیه کرده است که همۀ اعمالشان، از ابتدا و به سبب ریا، باطل است.
پس همان طور که انجام عمل نیک، سفارش شده است، نگه داری از آن نیز، مهم شمرده شده است. انجام اعمال پسندیده، مثل به دست آوردن گوهری گرانبها است. وقتی شخص، چنین گوهری را به دست می آورد باید به خوبی از آن مواظبت کند تا بتواند در بازار قیامت آن را ارائه کند. خداوند می فرماید: “هر کس کار نیکى بیاورد، ده چندان آن پاداش دارد، و هر کس کار بدى بیاورد، جز مانند آن مجازات نشود، و بر آنها ستم نرود”.[۲۲] همان طور که در آیۀ مورد نظر می بینید، خداوند نمی فرماید: “هر کس کار خوب انجام دهد”، بلکه می فرماید: “هرکس کار خوب را با خود بیاورد”. بنابر این، معنای آیه این است که انسان باید بعد از انجام کار های نیک و حسنات، شرایطی را مهیا کند، تا بتواند این اعمال صالح را با خود به سرای باقی بیاورد.[۲۳] لذا باید از هرگونه ریا، منت گذاشتن و .. که باعث از بین رفتن حسنات می شود، خود داری کند.
از برخی روایات، چنین استفاده می شود که اگر شخص، در اعمالش مقداری هم برای غیر خدا انجام دهد، مورد قبول واقع نمی شود. امام صادق (ع) می فرماید: خداوند فرموده است. من بهترین شریک هستم. هر گاه کسی عملی را هم برای من و برای غیر من انجام دهد، تا خالصانه انجام ندهد، مورد قبول من واقع نمی شود. (و همه آن عمل را به شریکم می دهم)![۲۴]
دیگر مباحث مهم و مربوط به اخلاص و نگه داری آن را می توانید در آدرس های زیر ببینید.
۱٫ سؤال ۷۳۸ (سایت: ۱۰۳۸)، تحصیل نیت خالص.
۲٫ سؤال ۵۰۷۳ (سایت: ۵۲۹۵)، درمان ریا.
۳٫ سؤال ۱۳۲۰(سایت: ۱۳۲۰)، تناسب ثواب با اعمال.
[۱] در کتاب های اخلاقی، عرفانی و تفسیری، برای اخلاص بنابر دیدگاه های گوناگون و مراتب آن تعاریفی بیان کردند؛ مثل کتاب معراج السعاده، ص ۴۸۶؛ کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۴۵۳؛ چهل حدیث، امام خمینی، ص ۲۳۸؛ عروه الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی، ج ۱، ص ۴۷۲ و المیزان مرحوم طباطبایی، ذیل آیات، بقره، ۲۶۴، نساء، ۳۸ و ۱۴۲، انفال، ۴۷، و ماعون، ۶٫
[۲] “یاایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید”، فاطر، ۱۵٫
[۳] نهج البلاغه، قصار الحکم، ۲۳۷٫
[۴] اقتباس از سؤال ۳۷۸ (سایت: ۳۸۹)، نمایه: عبادت برای خود یا خدا؟
[۵] نراقی، ملا احمد، معراج السعاده،ص ۴۸۶ و ۴۸۷، چاپ هما، سال ۷۱٫
[۶] برگرفته از سؤال ۲۱۲۶ (سایت: ۲۲۳۴)، راه رسیدن به اخلاص.
[۷] معراج السعاده، ص ۴۸۷، با کمی تغییرات.
[۸] برای پی گیری بیشتر بحث مراتب اخلاص به کتب، ترجمه و شرح اصول کافی، مرحوم مصطفوی؛ سیر و سلوک، علامه سید مهدی طباطبایی با مقدمه و شرح مرحوم سید محمد حسینی تهرانی، رجوع شود.
[۹] برای آگاهی بیشتر در این باره نمایه: درمان ریا، ۵۰۷۳ (سایت: ۵۲۹۵) را مطالعه کنید.
[۱۰] “لا زینن لهم فی الارض …”، حجر، ۳۹ و آیات و روایات دیگر مربوط به کارهای شیطان.
[۱۱] بینه، ۵٫
[۱۲] معراج السعاده، حدیث قدسی، ص ۴۸۹٫
[۱۳] همان.
[۱۴] صافات، ۱۲۸٫
[۱۵].صافات، ۳۹-۴۰٫
[۱۶] حجر، ۴۰ .
[۱۷] مجموع این روایات در کتب اخلاقی ذکر شده، آمده اند.
[۱۸] “ما عبدناک حق عبادتک”. بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۲۳٫
[۱۹] “خلص ذالک کله من رئاء المرائین و سمعه المسمعین لا نشرک فیه احدا دونک و لا نبغی فیه مرادا سواک”، صحیفه سجادیه، دعای شماره ۴۴،.
[۲۰] کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۶٫
[۲۱] بقره، ۲۶۴٫
[۲۲] انعام، ۱۶۰، “مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُون”.
[۲۳] با استفاده از درس های تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی.
[۲۴] کافی، ج ۲، ص ۲۹۵، باب الریاء.
منبع کوثرنامه: اسلام پدیا
نظرات شما عزیزان: