راه تحصيل بصيرت
براي نيل به مقام رفيع بصيرت بايد به بازسازي و اصلاح نفس خويش پرداخت.
مجاهده با هواي نفساني و تهذيب روح از زنگارهاي گناه، و لطيف و شفاف ساختن آيينه دل به نور توحيد، تنها صراط مستقيمي است كه "حجاب ديدگان دل" را مي گشايد و آدمي را در معرض الهامات غيبي و مقام كشف و شهود قرار مي دهد.
1. توبه: اولين گام براي تهذيب نفس و تحصيل بصيرت است. توبه از تقصيرات و گناهان، بلكه از كوتاهيها و جبران حق اللَّه و حق النّاسي است.
2. ذكر خدا: ذكر زباني، قلبي و عملي، موجب بصيرت مي گردد. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: »مَنْ ذكر اللَّه استبصر؛(8) هر كسي به ياد خدا باشد، بينايي و بصيرت يابد«.
3. هم نشيني با علما: مجالست با علما كه موجب بصيرت و بينايي است. علي(ع) مي فرمايد: »جاور العلماء تستبصر؛(9) با دانايان بنشين تا آگاهي يابي«.
4. خرد ورزي: كسي كه هر خبر يا مطلبي را مي شنود، فوراً نميپذيرد، بلكه پيرامون آن مي انديشد و آن را از صافي عقل و انديشهاش مي گذراند، بصيرت و بينايي مي يابد، چنان كه آينده نگري و به كارگيري خرد در فرجام امور باعث بصيرت و بينايي مي گردد.(10)
5. زهد: زهد و عدم دلبستگي به دنيا، از اموري است كه باعث بصيرت مي گردد.(11)
6. ارتباط با خدا: ازدياد معرفت به خدا، انس با قرآن و معاني و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از اموري هستند كه موجب بصيرت و بينايي و برخورداري از الهامات غيبي ميشود.
درجات و مراتب بصیرت
بصیرت باطنى و بینایى دل، درجات و مراتبى دارد. اوج آن مرتبهاى است که ائمه(ع) دارند.
امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر همه پردهها فرو افتد، چیزى بر یقین من افزوده نمیشود».
اگر چه آن مرتبه از یقین مخصوص اولیاى معصوم(ع) است، ولى دیگران نیز مى توانند مراتبى را تحصیل نمایند. هر کسى نور باطنى را از فطرت خدا داد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود، مى تواند خدا و نشانههاى او را با »چشم دل« ببیند و صداى تسبیح موجودات هستى را بشنود، که به حکم »یسبّح للَّه ما فى السموات و ما فى الارض«. همه آنان که در آسمان و زمینند، تسبیح خدا مى کنند. بسیارى از واقعیتها را که با ابصر نمىتوان دید، با بصیرت مشاهده مى کند، بلکه توانایى دیدن جهنم و شنیدن صداى زفیر آن را پیدا مى کند، چنان که قرآن مى فرماید: »کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم، ثم لترونّها عین الیقین«.
آثار بصیرت
در حدیث نبوى آمده است که در دل هر بنده اى دو دیده نهانى است که به واسطه آن دو، غیب را مى نگرد و چون خدا بخواهد در حق بنده اى نیکى کند، دو چشم دلش را مى گشاید تا به واسطه آن، آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است، بتواند دید.
از شمار انسانهاى صاحب بصیرت «حارث بن مالک بن نعمان انصارى» بود. پیامبر اکرم از او پرسید: "چگونهاى و در چه حالى؟" عرض کرد: "مؤمن راستین و اهل یقینم". پیامبر فرمود: "علامت یقین و ایمان راستینت چیست؟" عرض کرد: "زهد و کنارهگیرى نفسم از دنیا و دلبستگى آن، موجب شد که شبهایم را به بیدارى و عبادت و روزهایم را به روزه و تشنگى بگذرانم، از این رو به درجهاى از بصیرت و بینایى رسیدهام که گویى عرش پروردگارم را که براى حسابرسى بر پا شده است، مى بینم و بهشتیان را در حال زیارت یکدیگر مىنگرم و زوزه وحشتناک جهنمیان را از درون آتش میشنوم". پیامبر فرمود: "بندهاى است که خدا قلبش را روشن کرده است. حال به برکت این نور الهى صاحب بصیرت شدهاى پس آن را حفظ کن"
این خاصیت نور باطنى یا بصیرت است که از فطرت انسان پرتو افشان مى شود و اگر منبع الهى آن (فطرت) زنده به گور نشود و غبار آلودگىها و تیرگى هواهاى نفسانى آن را نپوشاند، همواره چشم بصیرت باطن پر فروغ خواهد بود اما اگر در پشت ظلمت گناه پنهان گردد و انسان تبهکار، حقیقت خود را نبیند، از آن رو که نورى ندارد، خود را گم مى کند و پس از مدتى خویشتن را به کلّى فراموش مى نماید.
در مورد اهمیت و ارزش بصیرت و اینکه منظور از بصیرت کدام قسم آن است به چند حدیث اکتفا میکنیم.
1. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: «كور آن نیست كه چشمش نابینا باشد بلكه كور [واقعى] آن كسى است كه دیده بصیرتش كور باشد.
2. حضرت امام على علیه السلام میفرماید: «اگر دیده بصیرت كور باشد نگریستن چشم سودى نمىدهد.»
3. حضرت امام على علیه السلام میفرماید: «با بصیرت كسى است كه بشنود و بیندیشد، نگاه كند و ببیند، از عبرتها بهره گیرد آنگاه راه روشنى را بپیماید كه در آن از افتادن در پرتگاهها به دور ماند.»
همانطور که از احادیث فوق استفاده میشود بینش و آگاهی، در مورد کارهایی که انسان انجام میدهد، بخصوص اعمال فردی و اجتماعی، حائز اهمیت فوق العاده بوده و در صورت نبود بینش کافی مخصوصا در برهههای حساس زندگی، آدمی را تا مرحله افتادن در پرتگاهها و خروج از صراط مستقیم الهی پیش میبرد.
نظرات شما عزیزان: