علت آفرینش ابلیس
پروردگار عالم ابلیس را از ابتدا دشمن انسان نیافریده بود، زیرا او موجودی پاک آفریده شده بود، ولی به انتخاب و اختیار خویش راه سرکشی و یاغی گری را در پیش گرفت. سرشت او از دشمنی و عناد و
شیطنت نبود و خداوند متعال نمی خواست از او یک شیطان بیافریند، ولی او خود چنین خواست. از این رو، خداوند در قرآن او را تا پیش از آن که از سجده بر آدم خودداری کند، موجودی پاک معرفی کرده است:
«أَبیٰ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کٰانَ مِنَ الْکٰافِرِینَ ». (1)
خودداری کرد و کبر ورزید و از کافران گردید.
آنان که با ادبیات عرب آشنایی دارند می دانند که واژه «کانَ» در این آیه به معنای «صارَ» است. (2) لذا، معنای آیه این است که او از اجرای امر من امتناع کرد و از کافران شد؛ یعنی پیش از آن بنده ای سپاسگزار بود.
امیرالمؤمنین، علیه السلام، در خطبه قاصعه نهج البلاغه از عبادت های چند هزار سالۀ ابلیس یاد می کند و به مخاطبانش می فرماید: شما نمی دانید که آیا این سال ها از سال های دنیای شماست یا از سال های دنیای دیگر؟ (3) خود حضرت هم به این سوال پاسخ نمی دهند، اما اگر این سال ها از سال های مربوط به کره زمین نباشد، از آن سال هایی است که خداوند در قرآن می فرماید: طول زمان یک روزش مساوی با 50 هزار سال شماست. (4) ابلیس این همه مدت خدا را عبادت کرد و بندۀ شاکر او بود، ولی سرانجام «کٰانَ مِنَ الْکٰافِرِینَ » شد.
پس، در پاسخ به این سوال که اگر ابلیس از دیدگاه قرآن دشمن انسان است، چرا خداوند او را خلق کرده و مگر خدا کار شر انجام می دهد؟ می گوییم: اگر خدا دشمنان ما را از همان ابتدا دشمن خلق کرده بود ظالم بود، ولی او خود می فرماید که خدای ستمکاری نیست و به اندازۀ نخ میان هستۀ خرمایی، که نه وزنی دارد و نه ضخامتی، به کسی ستم نمی کند؛ نه در دنیا و نه در آخرت. (5) پس، ابلیس به اختیار خود این راه را در پیش گرفت.
از طرفی، همه ظلم های موجود در دنیا حاصل اعمال انسان هاست:
1- (1)) . این آیات به این مطلب اشاره دارند: حجر، 39: «قٰالَ رَبِّ بِمٰا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ » ؛ اعراف، 16- 17: «قٰالَ فَبِمٰا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرٰاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ * ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمٰانِهِمْ وَ عَنْ شَمٰائِلِهِمْ وَ لاٰ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شٰاکِرِینَ » ؛ إسراء، 62: «قٰالَ أَ رَأَیْتَکَ هٰذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلیٰ یَوْمِ الْقِیٰامَهِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاّٰ قَلِیلاً» .
2- (2)) . ص، 85. این آیات نیز به همین مطلب اشاره دارند: اعراف، 18: «قٰالَ اخْرُجْ مِنْهٰا مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ » ؛ حجر، 43 41: «قٰالَ هٰذٰا صِرٰاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ * إِنَّ عِبٰادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطٰانٌ إِلاّٰ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغٰاوِینَ * وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ » ، إسراء، 63: «قٰالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزٰاؤُکُمْ جَزٰاءً مَوْفُوراً» .به سبب آن چه مردم انجام می دهند فساد در خشکی و دریا آشکار شده است.
1- (1)) . بقره، 34.
2- (2)) . در معنای «کان» مفسرین اختلاف دارند که آیا کان در این جا به معنای «شد» است یا به معنای «بود». از جمله: - تفسیر المیزان، ج 1، ص 118: «قوله تعالی: (... کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ) ، تقیید الکتمان بقوله: کنتم، مشعر بأن هناک امرا مکتوما فی خصوص آدم وجعل خلافته، ویمکن أن یستظهر ذلک من قوله تعالی فی الآیۀ التالیۀ: (فَسَجَدُوا إِلاّٰ إِبْلِیسَ أَبیٰ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کٰانَ مِنَ الْکٰافِرِینَ ) . فیظهر أن ابلیس کان کافرا قبل ذلک الحین، وأن إبائه عن السجدۀ کان مرتبطا بذلک فقد کان أضمره هذا». - تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج 1، ص 165: «قوله تعالی: (وَ کٰانَ مِنَ الْکٰافِرِینَ ) قیل معناه: کان کافرا فی الأصل. وهذا القول یوافق مذهبنا فی الموافاۀ. وقیل: أراد کان فی علم الله تعالی من الکافرین. وقیل معناه: صار من الکافرین، کقوله تعالی: (فَکٰانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ) ». - التبیان، شیخ طوسی، ج 1، ص 154: «قوله (وَ کٰانَ مِنَ الْکٰافِرِینَ ) قال قوم: یدل علی أنه کان قبله قوم کفار من الجن وقال آخرون لا یدل، ویجری ذلک مجری قول القائل: کان آدم من الانس، ولم یکن قبله انسی وکان إبلیس من الجن ولم یکن قبله جنی، ومعناه: صار من الکافرین».
3- (3)) . نهج البلاغه، خطبه 192: «فاعتبروا بما کان من فعل الله بابلیس إذ احبط عمله الطویل، وجهده الجهید، وکان قد عبد الله ستۀ آلاف سنۀ، لا یدری أمن سنی الدنیا أم من سنی الاخرۀ، عن کبر ساعۀ واحدۀ».
4- (4)) . معارج، 4: «تَعْرُجُ الْمَلاٰئِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کٰانَ مِقْدٰارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ » .
5- (5)) . اشاره است به این آیات: نساء، 49: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللّٰهُ یُزَکِّی مَنْ یَشٰاءُ وَ لاٰ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً» ؛ نساء، 77: «... قُلْ مَتٰاعُ الدُّنْیٰا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقیٰ وَ لاٰ تُظْلَمُونَ فَتِیلاً» ؛ إسراء، 71: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنٰاسٍ بِإِمٰامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتٰابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولٰئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتٰابَهُمْ وَ لاٰ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً» ؛ نساء، 124: «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّٰالِحٰاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثیٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَ لاٰ یُظْلَمُونَ نَقِیراً» . الفتیل: ما فی شق النواۀ والنقیر النقرۀ التی فی ظهرها ولم یرد ذلک بعینه بل نفی کل شئ.
«ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِی النّٰاسِ ». (1)
نظرات شما عزیزان: